جلسه سیزدهم از دوره چهلویکم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰؛ نمایندگی امین قم، با استادی مسافرابراهیم، نگهبانی مسافر امیر محمد و دبیری مسافر مجید، با دستورجلسه "وادی دوازدهم و تأثیر آن روی من" یکشنبه 30 دی ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان ابراهیم هستم یک مسافر،
از گروه مرزبانی، دبیر جلسه، نگهبان، ایجنت محترم و کسانیکه نوشتارها را خواندند تشکر میکنم.خداوند را سپاسگزارم که به من توفیق داد تا در کنار شما دوستان در این جایگاه خدمت کنم و آموزش بگیرم.دستور جلسه" وادی دوازدهم و تأثیر آن روی من" میباشد؛
زمانی که من در سفر اول بودم، با این وادی مشکل داشتم چون معنی آن را نمیفهمیدم. تا اینکه راهنمایم گفت: ابراهیم، باید روی خودت کار کنی تا مفهوم این وادی را درک کنی. وادی دوازدهم مانند بذری است که باید در اول سفر در ذهن خودم بکارم تا بعد از ده الی یازده ماه محصول این بذر که درمان میباشد را برداشت کنم.خب حالا من این بذر را در ذهن خودم کاشتم و میخواهم آن را به اجرا درآورم؛ قطعاً یک سفراولی که وارد شعبه میشود، نمیداند که در اینجا چه میگذرد و باید چکاری بکند.باید بدانم که کنگره 60 برای منِ ابراهیم یک هدف نیست، درواقع یک ابزاری است که برای رسیدن به هدفم در اختیار من قرار میگیرد.
حالا من این بذر را کاشتم و این بذر نیاز به مراقبت و نگهداری دارد، پس باید نهایتِ تلاش خود را بکنم که در مراحل تغییر، تبدیل و ترخیص موفق بشوم.برای اینکه من بتوانم تغییر کنم، چهکاری باید انجام دهم؟ باید در کنگره 60 الگوی مناسبی مانند پیشکسوتان و راهنمایان برای خودم پیدا کنم.این افراد چه آموزشهایی دیدهاند که به این حال خوش رسیدهاند؟ من خودم در اوایل سفرم گیج بودم و نمیدانستم که باید چه کنم تا اینکه راهنمایم گفت: باید اول تنظیمات بدن خود را درست کنم و فرماندهی جسم خود را دست بگیرم.مثلاً باید ساعت بدن خود را تنظیم کنم و هرروز ساعت شش صبح از خواب بیدار بشوم و بعد از خوردن شربت، دیگر نخوابم که بهترین کار در این زمان نوشتن سیدیها میباشد.یکی دیگر از کارهای مهم برای بازسازی جسم، مرتب رفتن به استخر میباشد، همچنین پارک رفتن و مشارکت کردن در جلسات کارگاهی؛ همه اینها باعث میشود تا من به آن امر اول که همان درمان جسمم بود برسم.نکته دیگری که در این وادی بسیار مهم میباشد این است که؛ "زندگی کنیم و بگذاریم که دیگران هم زندگی کنند."وقتیکه من حالم خراب باشد و در مسیر قرار نگرفته باشم مطمئناً نمیتوانم این قسمت را کاربردی کنم.
ما در کنگره آموزش میگیریم که بدون رنج کاشت، لذت برداشت میسر نمیباشد. پس باید تلاش کنم تا در مسیر صراط مستقیم قرار بگیرم تا قوّه تشخیصم قوی شده و مانند بقیه حسهایم خوب کار کند.یک نکته مهم دیگر اینکه، بعضی از رهجوها هستند که بعد از دو یا سه ماه سفر به فکر کاسبی و تشکیل خانواده میافتند، در حالیکه این فکر درست نمیباشد. باید حداقل تا آخر سفر و رهایی صبر کرد تا آن بذر کاشته شده در ذهنمان به بار بنشیند و بعد از جسم، ذهنمان نیز به تعادل برسد و بعد تصمیمات مهم زندگی را بگیریم.یکی دیگر از کارهایی که در کنگره باعث ارتقاء رهجو میشود، خدمت گرفتن میباشد. این کار به انسان انرژی و حال خوب مضاعفی میدهد.من خودم بعد از شش ماه سفر، خدمت عکاسی در شعبه را گرفتم و همینطور بعد از آن خدمتها و جایگاههای دیگر که همه آنها باعث شد تا حال من روز به روز بهتر بشود.در مورد سفر اول باید بگویم که مشکلات برای همه وجود دارد و با صبر کردن و آموزشهایی که در کنگره 60 دیدهایم میتوانیم مشکلاتمان را حل کنیم.از اینکه به صحبتهای من توجه کردید متشکرم.
تایپ: مسافرعادل لژیون یکم و مسافر کاظم لژیون پنجم
ویراستار: مسافر حسن لژیون دوم
ارسال خبر: مسافر اسماعیل لژیون نهم
تهیه و تنظیم: گروه سایت شعبه امین
- تعداد بازدید از این مطلب :
121