ماجرای انسان از یک نقطه شروع میشود؛ اما حیات و زندگی از شروع ماجرای انسان نبوده و قبل از انسان حیات و زندگی در آسمانها بوده است. انسان دو قسمت است؛ یکی جسم و دیگری نفس، جسم از خاک و نفس یا صور پنهان از آتش است. قدرت مطلق امواج را متراکم کرد و جهان خاکی را به وجود آورد و شهری بنام جسم یا کالبد خاکی برای انسان بنا کرد تا در آن سکنی گزیند و با جهان آسمانی متفاوت است و اعضای جهان آسمانی نمیتوانند جهان خاکی و انسانها هم نمیتوانند جهان آسمانی را درک کنند.
با کاشت هسته اولیه جهان خاکی، نیروهای تغییر و تبدیل بهصورت خودکار وارد عمل شدند و هسته اولیه جهان خاکی شکافته و جهان خاکی متولد شد و طی میلیونها تغییر و تبدیل به این نقطه امروزی رسید و روزی هم منهدم میشود و به نقطه اول بازمیگردد. انسانها بر سرنوشت خود مختار هستند، علم و همهچیز درون انسان است و فقط باید آموزش ببیند؛ چون اکثر صفات خداوند در اندازه کوچکتر در انسان تعبیه شده است؛ بنابراین باید با آموزش و تجربه آنها را درون خود پیدا کنیم و اختیار کامل داریم که سرنوشت خود را رقم بزنیم و راه و چاه از هم تشخیص دهیم. با علم و قدرت اختیار احتمال تباهی، خونریزی و فساد وجود دارد و زمانی که انسان به مرحله دانش، آگاهی، دانایی و معرفت برسد و ظرفیت لازم را کسب کند، میتواند به ضمیر ناخودآگاه خود پی ببرد و آنگاه میفهمد تمام جهان درون انسان است؛ پس در آخر امر، امر اول اجرا میشود یعنی برای رسیدن به اهداف باید زمان را در نظر داشت تا به نتایج دلخواه رسید.
در بیزمانی کار صورت میگیرد؛ اما در ذهن انجام میشود. در زمین زمان نیاز است و باید حتماً طی شود چون هیچچیز ساکن نیست و همهچیز متحرک است و زمان از ترکیب مکان متحرک و فضا زاییده شده؛ برای رسیدن به نتیجه دلخواه باید زمان را با موفقیت سپری کنیم و هیچ راهی برای حذف زمان وجود ندارد. در زمین سه نیروی القاء، احیاء و تحرک وجود دارد که ما را به آخر امر هدایت میکند و اگر در هستی تغییر، تبدیل و ترخیص صورت نمیگرفت هستی به حالت سکون درمیآمد و بلافاصله متوقف و متلاشی میگردید.
انسانها یکمرتبه تغییر نمیکنند، فرهنگ و ساختار باید عوض شود تا آدم ذرهذره پخته شود؛ تا وقتی تغییر صورت نگیرد، اتفاقی نمیافتد و انسان به نقطه تبدیل و ترخیص نمیرسد. همه میخواهیم بدون تغییرات، تبدیل را انجام دهیم ولی این کار امکانپذیر نیست؛ انسان کمخرد، باید تغییر کند تا تبدیل به خردمند شود. انسان دارای دونیمه است؛ نیمی از عالم بالا که پاک و منزه و نیمی از عالم پایین که تاریکی است و در همه وجود دارد؛ برای تغییر به زمان خاص نیاز داریم تا تبدیل به روشنایی، آگاهی، دانایی و خردمندی شود. به انسان اختیار کامل دادهشده تا جبهه و مسیر خود را انتخاب کند و وارد هر راهی چه روشنایی و چه تاریکی شود؛ باید بها پرداخت کند و در آخر هر چیزی که قدرت مطلق برنامهریزی کرده با همه فراز نشیبها به خیر ختم خواهد شد؛ چون آخر امر، امر اول اجرا میشود.
نیروی القاء برای تغییر و تبدیل در هستی جریان دارد و از طریق آن، میتوانی از تاریکی خارج شد، البته هرگاه فرد برای خروج از تاریکی اقدام کند، بلافاصله نیروهای القاء از آسمان و زمین به کمک او خواهند آمد و این قانون است. تحرک، اساس هستی است و بدون آن همهچیز فرو خواهد ریخت؛ پس رکود جایز نیست. حرکت باید در جهت درست و صراط مستقیم باشد تا به منبع نور برسد. بار مسئولیت بر عهده خود شخص است و دستهای آسمانی القای افکار را انجام میدهند و اگر انسان سر دوراهی قرار بگیرد و بتواند بدی کند؛ اما نکند ارزشمند است و برای همین انسان موجودی خاص و حسابشده است؛ درنتیجه زمان باید ذرهذره طی شود تا با موفقیت به نتایج دلخواه برسیم. این وادی به من یاد داد که در تمام سطوح صبر و تحمل داشته باشم و کارها را طبق زمان انجام دهم.
تایپ: همسفر سپیده رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون اول)
ویرایش: رابط خبری همسفر زینب رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون اول)
عکس: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفقر فاطمه (لژیون پنجم)
ویراستاری و ارسال: همسفر رها دبیر سایت
همسفران نمایندگی خلیجفارس بوشهر
- تعداد بازدید از این مطلب :
53