خدا را بینهایت شاکر و سپاسگزارم که این لیاقت را به من داد تا بتوانم بهواسطه مسافرم به کنگره بیایم و بتوانم از آموزشهای ناب کنگره استفاده کنم و از خدمتگزاران کنگره۶۰ باشم. از آقای مهندس و خانواده محترمشان بینهایت تشکر میکنم.
در وادی دوازدهم گفته میشود: «در آخر امر، امر اول اجرا میشود.» منظور از این جمله چیست؟ چهچیزی را میخواهد بیان کند و چه مطلبی را میخواهد به من زیبا برساند؟ در اینجاست که باید طبق وادی اول با تفکر و اندیشه پیش بروم؛ وقتی تفکر میکنم، به این نتیجه میرسم که من رهجو در انجام کارهایم باید زمان را در نظر بگیرم و صبر داشته باشم؛ چون این زمان است که به من فرصت انجام هر کاری را میدهد؛ هرگز نباید عجله کنم؛ چراکه به نتیجه دلخواه نخواهم رسید.
قبل از ورودم به کنگره آدم بینهایت کمصبر و عجولی بودم و هر کاری را سریع انجام میدادم و به عاقبت آن کار اصلاً فکر نمیکردم؛ فقط میخواستم کارهایم را سریع انجام بدهم، غافل از اینکه آیا انجام آن کار به نفع و صلاح من هست یا خیر! با ورودم به کنگره، طبق آموزشها بهویژه وادی دوازدهم متوجه شدم که اگر میخواهم کار مهمی انجام بدهم؛ باید زمان را در نظر داشته باشم. در کنگره متوجه شدم این معجزه زمان است که به امواج فرصت میدهد تا در طول زمان تغییر ماهیت بدهند و از وجود امواج است که همهچیز تشکیل میشود، رشد میکند، تکثیر مییابد و زیاد میشود. بنابراین من زیبا برای درک ارزش بودن در حیات خلقت و برای رسیدن به نتایج دلخواه در زندگی، بایستی زمان را در نظر بگیرم و باید بدانم که نمیتوانم زمان را برای رسیدن به اهدافم حذف کنم. وادی دوازدهم به من آموخت که در زمین سه نیروی القاء، احیاء و تحرک وجود دارند که وقتی ما امر اول را صادر کنیم و در جهت آن حرکت کنیم، این سه نیرو ما را به نتایج دلخواه یا آخر امر هدایت میکنند.
و اما موضوع مهمی که در اینجا به من همسفر گفته شد؛ مرحله تغییر، تبدیل و ترخیص بود و شاید بتوانم بگویم که این سه پارامتر از مهمترین، اساسیترین و سرنوشتسازترین نکاتی هستند که در قانون در آخر امر، امر اول اجرا میشود فرا گرفتم؛ همچنین فرا گرفتم که انسانها دارای دو نیمه هستند؛ نیمی از عالم پاک و عالم بالا و نیمی از عالم پایین؛ یعنی در مرحله حیوانی و در نفس اماره قرار داشتن انسانها؛ اما همین انسانهایی که در پایینترین نقاط تاریک هستند؛ اگر در مسیر تکامل حرکت کنند، میتوانند تغییر کنند و نیمه تاریک و حیوانی وجود خود را تبدیل به روشناییها کرده و تبدیل به انسانهایی با خصوصیات انسانی شوند و این در صورتی انجام میگیرد که با کسب علم، معرفت، دانایی و تجربه باشد؛ در این صورت تغییرات بهآرامی و ذرهذره ایجاد میشود؛ انجام این مهم نیازمند زمان است تا در ادامه تبدیلات و در نهایت ترخیص انجام گیرد.
القاء بهمعنی انتقال اطلاعات و آگاهی است چه مثبت و چه منفی؛ چه مستقیم چه غیر مستقیم و از نظر القاء هستی کاملاً فعال است؛ بنابراین از القائات مثبت میتوان برای خروج انسانها از تاریکی استفاده کرد و آنها را احیاء نمود. بزرگترین احیاءکننده قدرت مطلق است که مردگان را زنده میکند و هر انسانی نیز میتواند با القاء مثبت به روح انسانهایی که بهظاهر زندهاند؛ اما در باطن مانند مردگان هستند، جانی دوباره ببخشند و این عمل در کنگره۶۰ توسط جناب مهندس و دیگر افراد انجام میشود. انسانها و نیروهایی که به انسانهای دردمند که در تاریکی هستند کمکرسانی میکنند و باعث تغییر و تبدیل آنها میشوند، نیروهای احیاءکننده هستند؛ حال در زمین باشند یا در آسمان، فرقی نمیکند.
در اینجا میخواهم موضوعی را به خودم یادآور شوم؛ تنها کسی که امروز میتواند در زندگی من مقصر باشد خودم هستم؛ چون یک جاهایی را بلد نیستم چه کار کنم؛ نمیدانم کجا و چه موقع چه بگویم و چه کاری را انجام دهم و چه کاری انجام ندهم. من زیبا باید یاد بگیرم حریم خصوصی زندگیام را در اختیار کسی قرار ندهم و اجازه ندهم دیگران از مسائل زندگی من چیزی متوجه بشوند. هر کسی هر سؤالی از من پرسید لزومی ندارد جواب بدهم؛ بسنجم و ببینم چه باید بگویم؛ آیا جواب بدهم یا جواب ندهم؟ اینجا حق من است که جواب ندهم؛ چون حریم خصوصی من است.
در پایان دوست دارم درباره پارک کنگره بگویم؛ پارک رفتن باعث میشود که جهانبینی من عملی بشود؛ ظرفیت من در ورزش باید ذرهذره بالا برود تا با عملکرد درست خود برای کنگره تربیت بشوم؛ زیرا من رهجوی کنگره هستم و باید روی نقطه تحمل و صبر خودم و روی ضد ارزشهای وجودیام کار کنم تا در طی زمان ذرهذره تغییر کنم و تبدیل به آن رهجویی شوم که کنگره میخواهد.
تایپ مطلب و رابط خبری: همسفر مهری رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون هجدهم)
ارسال: همسفر شهناز رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون چهارم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی سهروردی اصفهان
- تعداد بازدید از این مطلب :
761