ششمین جلسه از دوره پنجم کارگاههای آموزشی خصوصی مسافران کنگره ۶۰ نمایندگی سیرجان؛ با دستور جلسه: «وادی دوازدهم و تأثیر آن روی من» با استادی: مسافر مهدی، نگهبانی: مسافر ابوالقاسم و دبیری: مسافر محمد روز یکشنبه 30 دی ماه 1403 ساعت 17:00 آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
در ابتدا خداوند را شاکر و سپاسگزارم که یک بار دیگر این جایگاه را تجربه میکنم و در کنار شما عزیزان آموزش و انرژی میگیرم. از جناب آقای مهندس و خانواده محترمشان و همچنین راهنمایان بزرگوارم و همه شما عزیزان که حضورتان باعث دلگرمی همه خدمتگزاران نمایندگی سیرجان می باشد سپاسگزارم.
دستور جلسه امروز؛ وادی دوازدهم و تأثیر آن روی من میباشد. در آخر امر، امر اول اجرا میشود. اصلاً مفهوم این جمله که میگوید: در آخر امر، امر اول اجرا میشود یعنی چه؟ امر اول همان خواسته من مهدی میباشد که سفرم را طی میکنم، سی دی هایام را مینویسم، سروقت به کنگره میآیم، فرمانبردارم و به حرف راهنمایام گوش میکنم و این یعنی خواسته و تلاش من؛ همین که میگوئیم خواست، فرمان و تقدیر الهی که فرمان درمان من صادر شده و تقدیر الهی نیز به این است که من درمان شوم و این جای شکرگزاری دارد، چون با روشهای متعدد ( سقوط آزاد، داروی گیاهی و... ) با شکست مواجه شدم. تمام قوانین وادیها منطبق بر قوانین الهی است و اگر قوانین با عقل منطبق نباشد؛ آن قوانین دروغین میباشند. منظور این وادی این است که میگوید؛ هر کاری را که بخواهید انجام دهید سرانجام به نتیجه خواهد رسید و جناب آقای مهندس میفرماید: من ۲۸-۲۷ سال پیش این کتابها را نوشتم و اکنون به نتیجه رسیده است یعنی هرکاری باید بازه زمانی خودش را طی کند و نمیتوان هیچ کاری را به صورت فوری و آنی انجام داد و اگر بخواهیم کاری را به صورت فوری انجام دهیم و به نتیجه برسیم قطعأ با مشکل مواجه خواهیم شد. در کنگره دو پارامتر زمان و اندازه بسیار مهم و حائز اهمیت هستند به عنوان مثال: زمان خواب و اندازه خواب، زمان خوردن و اندازه خوردن، زمان سفر و اندازه سفر، زمان خوردن اوتی و اندازه خوردن اوتی که همه موارد فوق برای من به عنوان یک الگو است. جناب آقای مهندس در اکثر سی دیها میگویند: همیشه از طبیعت الگو بگیرید و اگر به طبیعت بنگریم خواهیم یافت که اگه ما گندم میخواهیم؛ ابتدا باید گندم بکاریم، از آن مراقبت کنیم، کود دهیم، آب دهیم و پس از مدت زمانی آن را برداشت کنیم و این موضوع برای همه گیاهان، درختان، حیوانات و حتی انسانها نیز صادق است. در نظر بگیرید شخصی میخواهد شرکت یا کارخانهای راهاندازی کند؛ شخص باید کلی سعی و تلاش کند، این طرف و آن طرف بدود تا مجوز آن را بگیرد، پس از آن باید نیروی کار جذب کند، باید حقوق پرسنل سروقت پرداخت شود، بیمه پرسنل به موقع پرداخت شود، ماشین آلات همیشه سالم باشند، رفتار شخص با مجموعه خوب باشد تا دیگران شرکت و کارخانه شخص را به نیکی بشناسند و این مراحل طی یک بازه زمانی مشخص امکانپذیر است در غیر این صورت خیلی زود با شکست مواجه خواهد شد. برای رسیدن زودتر به نتیجه سه پارامتر؛ تغییر، تبدیل و ترخیص وجود دارد، اگر من در سفر شروع به تغییر نکنم امکان ندارد بتوانم پله بعدی را طی کنم و زمانی که شروع به تغییر کردم، تبدیل به یک انسان دیگر میشوم مانند روزی که تازه متولد شدم و در نهایت به ترخیص و رهایی خواهم رسید. از اینکه به صحبتهای من گوش کردید از همه شما تشکر میکنم، خواهش میکنم خودتان و جناب آقای مهندس را تشویق کنید.
ویرایش و ارسال: مسافر مهدی
- تعداد بازدید از این مطلب :
186