در آخر امر، امر اول اجرا میشود عنوان وادی نشان دهنده کل وادی است که ما وقتی کاری را شروع میکنیم باید فرصت و زمان لازم را بدهیم تا به تحقق بپیوندد. همانطور که همه میدانیم کنگره۶۰ سعی میکند تا با تصویرسازی، تصویر لازم را در مورد موضوع به ما بدهد؛ چون با تصویرسازی، یادگیری برای انسان راحتتر بوده و بهتر در ذهن حک میشود در تصویری که در وادی دوازدهم ارائه شده است، تصویری است که در روز الست انجام میشود، روزی که همه انسانها با خدا پیمان بستند و خداوند را به عنوان مالک حقیقی آسمانها و زمین قبول کردند در قسمتی از وادی زمانی که خداوند به ساکنین گفت من جانشینی برای خود در روی زمین قرار میدهم، ساکنین گفتند که این جانشین چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟ خداوند فرمود صور پنهان این جانشین، مثل شما از نور و آتش است؛ اما صور آشکار او از مواد تشکیل دهنده زمین خاکی است و آن زمان با فرمان خداوند، نور عشق با امواج، متراکم شد تا اینکه جهان هستی پدید آمد و خداوند انسان را به عنوان جانشین خود به زمین فرستاد. خداوند روح خود را در انسان دمید و نیمی از وجود انسان به عنوان روشنایی و نور؛ همچنین نیمی دیگر را به عنوان تاریکی قرار داد.
تاریکی که باید آموزش داده شود و رشد کند تا به روشنایی تبدیل گردد. خداوند انسان را با این ویژگی و با اختیار کامل به زمین فرستاد با اختیار کامل که سرنوشت خود را خود به دست گیرد؛ بنابراین همه ما دارای دو نیمه هستیم، نیمه تاریک به سمت نیروهای اهریمنی و شیطانی است و نیمی روشنایی که به سمت خداوند است و اینکه ما کدام راه را انتخاب کنیم بستگی به این دارد که خواسته درونی ما چیست اگر خواسته درونی ما این باشد که ما به سمت خداوند پیش برویم، خواه ناخواه القائات مثبت و الهی از طرف کائنات به سمت ما میآید؛ اما اگر بخواهیم به سمت فسق و فجور پیش برویم، باز هم نیروهای بازدارنده القائات را به سمت ما میفرستند. ساکنین از خداوند سؤال میکنند که چرا موجودی را خلق میکنی که فساد و خونریزی در روی زمین خواهد کرد، خداوند میگوید من میدانم آنچه را که شما نمیدانید و تمامی نامها را به انسان یاد میدهد در اینجا منظور از نامها، تمامی آنچه که در روی زمین، هستی و کائنات موجود است و علم خداوند است که به انسان آموزش داده میشود؛ اما این به صورت بالقوه درون انسان قرار داده میشود و با فرستادن انسان به زمین آنها از قوه به فعل تبدیل میشوند.
خداوند هستی را در اختیار انسان قرار داده است تا انسان به خواسته اصلی خود که رسیدن به قدرت مطلق است برسد در اینجا از نیروی القاء، احیاء و تحرک برای نیروهای تغییر، تبدیل و ترخیص صحبت شده است. نیروی القاء به این شکل است که ما طبق خواسته درونی خود از کائنات القاء خواهیم گرفت که میتواند مثبت یا منفی باشد. بزرگترین احیاء کننده خداوند است به این معنا که جهان را نابود و دوباره احیاء میکند، انسانهایی که روزی خود در تاریکی بودند و امروز با خروج از تاریکیها به انسانهای دیگر یاری میرسانند نیز احیاءگر میباشند؛ اما تحرک؛ چون هستی از امواج متحرک تشکیل شده است؛ بنابراین همه چیز در حال حرکت است این را سه نیرو کمک میکنند تا در تمامی مخلوقات هستی، تغییر، تبدیل و ترخیص انجام شود. ابتدا تغییرات در تفکرات انسان اتفاق میافتد و بعد آرامآرام انسان تبدیل به فردی خواهد شد که رهایی را تجربه خواهد کرد؛ اما شاهکار خلقت، زمان است. در پایان وادی اشاره میشود که ما باید قدر زمان را بدانیم. ما به زمین آمدهایم تا آموزش بگیریم اگر راکد باشیم به گنداب تبدیل خواهیم شد اگر مدتها که است به کنگره میآییم باید این تغییرات را در خود بوجود آورده باشیم به عنوان مثال اگر من در گذشته از غیبت کردن انرژی میگرفتم اگر امروز این مسئله برای من ناخوشایند است، این نشان دهنده حرکت کردن و خروج از رکود است.
تمام کارهای انسان با یک جرقه، یک ایده و فکر آغاز میگردد با یک مثال ساده شروع میکنم صبح که از خواب بلند میشویم تصمیم میگیریم قرمه سبزی درست کنیم. مواد لازم را تهیه میکنیم و غذا را بار میگذاریم تا ظهر که قرمه سبزی ما آماده شود در این مرحله خواست ما درست کردن قرمه سبزی بوده است و امری در ذهن ما شکل گرفته است حالا با حرکت در آن جهت و مهیا کردن شرایط، قرمه سبزی را آماده کردهایم و اینکه آماده شدن قرمه سبزی ما، آخر امر میشود؛ اما در کنگره، مسافرهای ما به کنگره میآیند و هدف آنها درمان اعتیاد است در کنار آنها همسفرانی حضور دارند که با تخریب بالایی وارد کنگره میشوند در نهایت خواست هر دو آنها رهایی و نجات خانواده است این خواست مثل بذری میماند که کاشته میشود؛ اما زمان میبرد تا این بذر به ثمر بشیند اگر ما دانه گندمی را در خاک بکاریم و هر روز بالای سرش بنشینیم تا این دانه گندم رشد کند آیا این اتفاق میافتد؟ اگر ما کود بیشتری پای آن بریزیم چه؟ اگر بیشتر به او آب دهیم چه؟ در معرض نور بیشتری قرار دهیم چه؟ و ... هیچ کدام از این راه حلها مؤثر نیست و ۸ ماه زمان لازم برای به ثمر رسیدن دانه گندم باید سپری شود برای مسافرها هم این امر صادق است و باید حداقل یازده ماه سپری شود.
وقتی نوزادی زودتر از زمان تولد و زودتر از اتمام 9 ماهگی به دنیا آید، نارس خواهد بود و باید در دستگاه گذاشته شود تا زمان باقی مانده تا تولد در آن شرایط سپری شود پس اگر قرار باشد امر اول شما در آخر امر اجرا شود نیاز به زمان داریم به همین دلیل در این وادی به پارامتر زمان پرداخته و تأکید کرده است در صبر بیصبری جایز نیست. خواست شما رهایی است یعنی بذرت را کاشتی حالا باید زمان مورد نیاز طی شود تا شما به خواسته خود برسید در این مدت شما در حال آموزش گرفتن به صورت تدریجی هستید. شخص وارد کنگره میشود و تا چند روز فقط دنبال استاد راهنما میگردد؛ همچنین فکر میکند که هر کمک راهنمایی بیشتر حرف بزند بهتر است حالا سر لژیون مینشیند و شروع به مطالعه میکند ۵ تا، ۵ تا سیدی گوش میدهد و فکر میکند اگر این کار را انجام دهد در فرآیند زمان میتواند صرفهجویی کند و زمان را کاهش دهد اینها از آن طرف بام میافتند اگر روزی ۵ تا سیدی هم گوش کنی به اندازه همان ۵ جملهای که توان داری دریافت میکنی و ممکن است حالت خراب شود، اگر مقایسه کنید و بگویید که شخصی که یک سال است که آمده و ۲۰ تا سیدی گوش کرده پس من ۳۰ تا سیدی گوش کنم آن یکدسال را جبران میکنم؛ اما این فرآیند زمان باید طی شود تا ساختارها شکل بگیرد و علت تأکید این وادی بر روی مسئله زمان همین شکلگیری ساختارها است وقتی شما میخواهید ساختمانی را بسازید تا زمانی که ساختمان قبلی را کاملاً خراب نکنید گود برداری نکنید و دوباره پی نریزید نمیتوانید هیچ ساختمان جدیدی بسازید.
ساختار جسم و روان ما هم همین است. ساختار جسم و روان باید کاملاً خراب شود تا بتوان دوباره آن را ساخت اگر ساختار جدید روی خرابههای قبلی بنا شود مدتی تحمل میکند؛ ولی بعد خراب میشود مثل مصرفکنندهای که هنوز ساختارش شکل نگرفته به اصطلاح رها میشود؛ اما فقط ۶ ماه دوام میآورد و میرود تا جایی که توان دارد مصرف میکند این را برای همسفرانی هم میگویم که مثل معلم و مادر برای مسافرانشان هستند در آخر سفر با اعتماد به نفس میگویند که سفر خوبی داشتیم و کاری کردم که حتی یک گریز هم نزند خوب، هنر نکردی در واقع مسافر با وجود عقابی مثل شما پوک بار آمده است و گریزهایش را جمع کرده و در اولین فرصت بعد از رهایی که به دست میآورد تا خرخره مواد مصرف میکند بعد میگوییم کنگره به ما جواب نداد آیا تو آنچه که کنگره گفت انجام دادی؛ اما در مورد تغییر، تبدیل و ترخیص میتوان گفت تغییر، تبدیل، ترخیص در همه موجودات و در همه مراحل و سطوح مختلف وجود دارد مثل یک قانون است و هیچ فرقی نمیکند که شما در کنگره باشید یا بیرون از کنگره هر جایی و به هر زبانی شما دروغ بگویید، دروغ گفتهاید و دودش به چشم خودتان میرود در هر جای دنیا که از بلندی بیفتید حتماً آسیب میبینید؛ چون قانون جاذبه در همه جا وجود دارد پس تغییر، تبدیل، ترخیص یک قانون است و بین همه موجودات و حشرات وجود دارد؛ اما تغییر، تبدیل، ترخیص در انسانها به دلیل وجود تفاوتهایی از قبیل قدرت تفکر، تعقل، حس، نفس و ... با بقیه موجودات فرق میکند یک مرحلهای است که زمان خاصی ندارد؛ چون انسانها با هم متفاوت هستند با توجه به تفاوت انسانها زمان تغییر، تبدیل، ترخیصشان با هم فرق میکند به همین دلیل است که نمیتوانی خود را با کسی در لژیون مقایسه کنی برای تغییر یک مسافر باید ابتدا تخریب را ببیند و باور کند که مصرفکننده است یک همسفر هم همینطور است. یک تاریکی در وجود ما هم بوده است که الان اینجا، در کنار مصرفکننده و در این شرایط قرار گرفتهایم اگر یک همسفر خودش قبول نکند که حالش بد است کارش تجسس و فضولی در کار مسافر میشود و این حال او را اینقدر بد میکند که دیگر حال کنگره آمدن را هم ندارد مثل اینکه تا چشمه رفته و آب نخورده و تشنه برگشته است و بعد هم میگوید رودخانهاش آب نداشت. همسفر باید بداند و ببیند که خودش هم در رنج است و خواستههایی داشته که نه به آنها رسیده و نه از آنها گذشته است و چوب دو سر سوز شده است.
منابع: سیدیهای وادی دوازدهم، کتاب ۱۴ وادی، وادی دوازدهم
نویسنده: همسفر زینب رهجوی راهنما همسفر محیا (لژیون سوم)
رابط خبری و ویراستاری: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر محیا (لژیون سوم)
ارسال: همسفر منصوره رهجوی راهنما همسفر مهدیه (لژیون اول)
همسفران نمایندگی کریمان
- تعداد بازدید از این مطلب :
50