English Version
This Site Is Available In English

هر چیزی که مواد مخدر از من گرفت، کنگره 60 به من برگرداند

هر چیزی که مواد مخدر از من گرفت، کنگره 60 به من برگرداند

به نام قدرت مطلق الله
سلام دوستان، امیرحسین هستم، یک مسافر.
در یک جمله اگر بخواهم بگویم، هر چیزی که مواد مخدر از من گرفت، کنگره 60 به من برگرداند. چیزهایی را هم که کنگره از من گرفت: ترس، ناامیدی، منیت. این موارد اضلاع مثلث جهالت هستند که کنگره 60 در گرفتن آن‌ها از من بسیار مؤثر بود و در قبال آن، کنگره مثلث دیگری تقدیم من کرد. به جای ترس، شجاعت؛ زندگی بدون مواد مخدر؛ به جای ناامیدی، امیدواری به زندگی و امید به تغییر صفات بد گذشته خودم که تلاش می‌کنم برای زندگی بهتر در آینده و بذری را که امروز می‌کارم، در آینده و حتی حلقه‌های بعدی هستی هم به درد من بخورد و برایم ثمره و نتیجه مثبت داشته باشد. ضلع سوم آن هم به جای منیت، به من آموزش صحیح زندگی را داده.

کنگره 60 به من مربی داد که اسمش در کنگره 60 راهنماست و این لقب با کاری که رَبِّ من برایم انجام می‌دهد همخوانی دارد. راهنمای من در کمال جوانمردی و فتوت، با عشق و محبت هر چیزی که در کنگره 60 به دست آورده و تجربه کرده را بدون هیچ چشم‌داشتی به من ارزانی می‌کند. دستان من را به گرمی و صمیمیت گرفت و فشرد تا بتوانم از گذرگاه‌های سخت این سفر عبور کنم. در مواقعی در سفرم جلوی من قرار گرفت و خودش را سپر من کرد تا به سلامت از این گذرگاه عبور کنم.

کنگره 60 باعث شد لقبی که به من نسبت داده می‌شد و به واسطه این لقب هیچ حسابی جامعه نسبت به من نمی‌کرد را از من گرفت و اسم مسافر را در من نهادینه ساخت و هدیه داد. کنگره برق شادی را در چشم خانواده و مادرم آورد که سالیان سال بود به واسطه مصرف مواد مخدر این برق شادی از بین ما رخت بربسته بود. دیگر فرزندان من ترس این را ندارند که در جمع دوستانشان حرف و صحبت به پدرشان کشیده نشود. دیگر خود من ترس این را ندارم که مواد مخدر باعث شود عشق و تمام زندگی من از بین برود و من با یک دنیا حسرت باقی بمانم.

من هر کمکی هم به کنگره ۶۰ بکنم که فکر کنم به کنگره کمک کردم، این باز برمی‌گردد به کمک کنگره به من! اگر کمک مالی انجام دهم، باعث می‌شود صفت بخشندگی در من احیا شود و رشد کنم. اگر صندلی بچینم و جمع کنم، اگر کف سالن را جارو بزنم و یا اگر چایی دم کنم، این باعث می‌شود حال خودم خوب شود و دوستان خوبی در کنگره پیدا کنم که با خدا قوت گفتن به من کلی انرژی برمی‌گردد و این برای ادامه سفرم لازم و ضروری است و باعث حرکت رو به جلو می‌شود. این معجزه خدمت کردن را من در کنگره به وضوح دیده‌ام و درک کردم. از وقتی که اجازه خدمت در کنگره پیدا کردم، سفرم خیلی راحت و سهل‌تر از قبل گشت و به نوعی خدمت کردن مرا دوباره زنده کرد.

این خدمت در کنگره دوستان بسیار خوبی به من داد که از دیدنشان احساس شور و شعف می‌کنم. پس می‌بینم هر کسی در کنگره خدمت می‌کند، درواقع به خودش برمی‌گردد. به نظرم این ما هستیم که به خدمت کردن در کنگره محتاجیم، چون هر کدام از ماها، از منِ سفر اولی گرفته تا دیده‌بان محترم، به این خدمت‌ها نیازمندیم. کنگره طوری طراحی و برنامه‌ریزی شده که اگر کسی نتواند درست و با قدرت خدمت کند، به راحتی شخص دیگری با همان خصوصیات و شاید قدرتمندتر، آماده انجام خدمت می‌باشد. خود جناب مهندس و خانواده محترمشان در رأس هرم کنگره در حال خدمت کردن هستند.

من، امیرحسین، می‌توانم با آموزش‌هایی که می‌گیرم و تبدیل آن به دانایی و دانایی مؤثر، در بیرون از کنگره و جامعه به کار ببندم و فرامین را اجرا کنم؛ ضد ارزش انجام ندهم، دروغ نگویم، رشوه ندهم و نگیرم، گمان بد نزنم، حق‌الناس نخورم، و دزدی و غیبت نکنم. در این زمان انسان‌هایی که مرا می‌شناسند، این همه تغییر را در من ببینند، کنجکاو می‌شوند و قطعاً از من می‌پرسند که چه شده، چه اتفاقی افتاده؟ این همه تغییرات مثبت از کجا سرچشمه گرفته؟ در اینجا من با معرفی کنگره ۶۰ به عنوان جایی که جدا از درمان مصرف مواد مخدر، انسانیت را به من آموزش داده، نام ببرم و باعث گسترش کنگره ۶۰ بشوم. امیدوارم در هر نقطه از کشورم و یا حتی خارج از کشورم، یک مکان امن و مقدسی به نام کنگره شصت باشد و هر انسان ناامید و دردمندی بتواند به آن پناه ببرد و بداند از او با آغوش باز و گرم استقبال خواهد شد.
گردآورنده و بارگزاری: مسافر حسام

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .