وادی دوازدهم میگوید: «در آخر امر، امر اول اجرا میشود.»
در زمین زندگی کنید و بگذارید دیگران هم زندگی کنند. انسان برای اینکه بتواند زندگی کند، باید قوانین زندگی کردن که در خیلی از کتابها به آن اشاره شده است و بزرگترین و کاملترین آنها همان قرآن است را یاد بگیرد. در کنگره امر، هدف اول و خواسته یک مسافر درمان اعتیاد و رسیدن به تعادل است که این امر در آخر به دست میآید.
ما بهعنوان مخلوقات خداوند بر روی زمین بایستی از قوانین حاکم بر طبیعت و هستی پیروی کنیم. یکی از این قوانین مسئله زمان است. یعنی انسان برای رسیدن به خواستههای خود باید زمان لازم را طی کند. در این مدت باید تلاش، کوشش، و تدبیر کند. هیچچیز در جهان مادی در حال سکون نیست. از تراکم امواج، جهان خاکی به وجود آمد و نظربه اینکه امواج متحرک بودند، مکانی هم که از آنها به وجود آمد متحرک گردید و محلی را که مکان متحرک جولانگاه خود قرار داد فضا نامیده شد.
معجزه زمان چیست؟ این معجزه زمان است که به امواج فرصت داد که در طول زمان تغییر ماهیت دهند و از وجود آنها گازها، مایعات و جامدات پدیدار گردند و گیاهان به وجود آیند، رشد کنند، متنوع شوند و تکثیر گردند تا جانوران و سپس انسانها در قالب جسمانی پا به عرصه حیات بگذارند، ازدیاد یابند، لذت ارزش بودن حیات را درک نمایند و مراحل آموزش زمینی را که تجربهای بس ارزشمند است طی نمایند؛ پس منتظریم تا در آخر امر، امر اول اجرا شود. برای رسیدن به آخر امر بایستی از مراحل تغییر و تبدیل عبور کنیم تا به مرحله نتیجه یا ترخیص برسیم تا انسان کم خرد را به مرور زمان تبدیل به انسانی خردمند و آگاه نمایند.
چنانچه در هستی تغییر، تبدیل و ترخیص انجام نمیگرفت هستی به حالت سکون در میآمد و بلافاصله متوقف و متلاشی میگردید. تغییر، تبدیل و ترخیص همیشه وجود دارند که در این مسیر ممکن است هم مثبت باشند و هم منفی که نیروهای القاء، احیاء و تحرک به کمک ما میآیند و فرقی نمیکند که در کدام مسیر باشیم؛ حتی در کارهای ضدارزش این نیروها وجود دارند.
القاء یعنی همان کمال همنشین در من اثر کرد؛ یعنی حال و روز افراد نزدیک به من روی من تأثیر میگذارد و فرقی هم نمیکند، چه مثبت باشد و چه منفی؛ البته خود انسان هم میتواند به خودش القا کند. اگر بگوییم نمیشود قطعاً نمیشود.
اما احیاء یعنی زنده شدن. وقتی سفر میکنیم تمام سیستمهای بدنمان شروع به احیاء شدن میکنند و فقط باید در تمام اهداف و خواستههایمان زمان را در نظر بگیریم. در جهان مادی شو شود نداریم و فقط در قسمت صورپنهان ما شو شود اجرا میشود؛ مثلاً: وقتی میگوییم سیب، بلافاصله تصویر سیب در ذهن ما نقش میبندد؛ ولی در قسمت صورظاهر حتماً باید فرآیند زمان را در نظر بگیریم. مثلاً برای برداشت گندم باید گندم بکاریم و شرایط مناسب از جمله هوا، وجود زمین و زمان مناسب را در اختیارش قرار دهیم و بعد گندم را برداشت کنیم.
همانگونه که انسانها اختیار دارند دارای یک خاصیت هم میباشند. بایستی تغییرات در خاصیت آنها انجام پذیرد تا تبدیل گردند.
اصل مهم در این وادی تحرک است. ما باید هم حرکت درونی و هم بیرونی داشته باشیم تا یک مسافر و همسفر با تجربه شویم که با آن حرکت به اهداف عالی میرسیم.
برداشت من از این وادی این است که من هدفی را که در نظر میگیرم باید برای آن هدف شروع به حرکت کنم و در این بعد از حیات که ما در آن زندگی میکنیم بدون در نظر گرفتن زمان نمیتوانیم کاری انجام دهیم. بُعد دیگری نیز وجود دارد که بیزمانی در آن معنا دارد مثلاً در درمان اعتیاد ۱۰ ماه زمان نیاز است؛ ولی در یکسری از موارد در ذهن انسان آسمانها و در مکانهای دیگر نیاز به زمان نیست؛ مثلاً در ذهن تصور یک ماشین مدل بالا زمان ندارد ولی در بیرون از بُعد زمان یک مدتی دارد و زمان یعنی شمردن؛ مثلاً در درمان اعتیاد ما احتیاج به گذشت زمان داریم تا بتوانیم بر اثر گذشت زمان تغییراتی را در خود انجام دهیم تا تبدیل و درنهایت ترخیص شویم و برای تغییر باید زمان را در نظر بگیریم.
منابع: کتاب چهارده وادی، مقاله دیدبان محترم آقای علی خدامی، سایت کنگره۶۰
نویسنده: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون اول)
ویراستار و رابط خبری: همسفر حمیده رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون اول)
ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون دوم)
همسفران نمایندگی ارگ کرمان
- تعداد بازدید از این مطلب :
72