دیدگاه افراد نسبت به زندگی متفاوت است. عدهای معتقدند چون کسی پس از مرگ را ندیده، پس هر چه هست در همین دنیاست و انسان با مرگ نابود می شود و همه چیز تمام میشود. البته این یک تفکر است ولی اگر زندگی پس از مرگ ادامهدار باشد چه؟ زندگی پس از مرگ درواقع ادامه همین زندگیست و هر آنچه اینجا یاد گرفتهایم، پس از مرگ ادامه مییابد تا کامل شود.
آنقدر بقای انسان پيداست و در شبانه روز با آن مواجه هستیم که به آن اصلاً توجه نمیکنیم و جدی نمیگیریم. خوابیدن، مرگ موقت است و در قرآن هم مطرح شده است. ما هر شب به دنیای دیگری میرویم و برمیگردیم و این خود دلیل محکمی برای ادامهدار بودن زندگیست. آنقدر پیداست که مثل دم خروس است.
ما فکر میکنیم همه چیز را درباره انسان میدانیم، در صورتی که انسان مجهولات زیادی دارد. هر چیزی یک صور آشکار دارد و یک صور پنهان که انسان هم مستثنی از آن نیست. ما صور آشکار انسان را به خوبی نمیشناسیم چه برسد به صور پنهان. ارتباط بین صور آشکار و پنهان توسط حسها برقرار میشود. ما پنج حس درون داریم که مربوط به جسم و ظاهر ما میشود که کاملاً قابل لمس و دیدن است و جزو صور آشکار. پنج حس بیرونی داریم که با هفت پیکر در ارتباط هستند و جزو صور پنهان، به طوری که قابل لمس نیستند اما حس میشوند، البته با فرکانسی دیگر. به همین دلیل برای هرکس قابل رؤیت نیست مگر عدهای خاص چون متاسفانه هر آنچه که با چشم میبینیم قبول داریم.
گفتیم هر چیزی دو وجه آشکار و پنهان دارد، پس اگر عشق، محبت، کینه، انتقام و... آشکارا در ما باشد، تمام آنها را در صور پنهانمان هم داریم. پس شخصیت انسان دو قسمت میشود؛ شخصیت آشکار و شخصیت پنهان. ممکن است فردی به ظاهر یک انسان معقول و مرتب باشد اما در پنهان خود قاتل و یا روانی باشد که اصلاً دیده نمیشود. یکی از مسائل پنهان و مهم مسئله مکر است. بهترین تعریف برای مکر، چاره اندیشی برای ضرر زدن به کسی است. خدا نکند درون فردی، مکر و حیله باشد. چرا که ممکن است برای رسیدن به هدفش حتی خودش را قربانی کند که مولانا این مسئله را در داستان پادشاه یهود به زیبایی توصیف کرده. هیچ فسادی در دنیا انجام نمیگیرد مگر اینکه لباس تقوی تنش کنیم. غیبت هم نوعی مکر محسوب میشود چرا که میخواهی به فرد مورد نظر ضربه وارد کنی.
باید مراقب باشیم چون در مقابل مکر و حیله گاهی طمع هم وجود دارد. همانطور که باید آگاهی خود را بالا ببرم تا بتوانم مکر را بشناسم و به درستی تشخیص دهم، باید مراقب باشم آنچه به دست آوردهام با طمع نابود نشود. و اما مسئلهای که همیشه باید حواسمان باشد خشم است، چرا که در زمان خشم ضریب هوشی انسان یک سوم میشود و این یک امتیاز منفی است. پس باید تلاش کنیم خشم را تحت کنترل خود در آوریم و اگر عزیزی در زمان عصبانیت حرفهای ناخوشایندی زد، آنها را جدی نگیریم چون ضریب هوشی او یک مرتبه سقوط کرده است.
در آخر اینکه وقتی انسان به خودش و شخصیتش توجه کند دلیلی است بر شناخت خودش و دیگران. من باید درمورد خلقت، ایمان و از این دست علوم آگاهی پيدا کنم تا به حقیقت نزدیک شوم و این را بدانم زندگی در ابعاد دیگر هست و این بازی و پازل ادامه دارد.
منبع: سیدی مکر
نویسنده: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر شکوفه (لژیون هشتم)
ویرایش و ارسال: همسفر نگین رهجوی راهنما همسفر عطیه (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ارتش
- تعداد بازدید از این مطلب :
68