جلسه چهارم از دوره دوم جلسات لژیون سردار زاهدان ویژه همسفران با استادی همسفر امالبنین، نگهبانی همسفر امالبنین و دبیری همسفر گلناز با دستور جلسه «کمک من به کنگره و کمک کنگره به من» در تاریخ 26 دی ماه 1403 ساعت 14:00 آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
خداوند را واقعاً شکر میکنم. تشکر میکنم از نگهبان ام البنین که به من فرصت دادند که کنار شما آموزش بگیرم و واقعاً خدا را شکر میکنم و خیلی دوست داشتم در این جایگاه قرار بگیرم تا آموزش بگیرم و خدمت کنم. در مورد دستور جلسه که کمک کنگره به من و کمک من به کنگره، اولین سخن آقای مهندس که گفتند یک دانه گندمی را که ما بخواهیم بکاریم یک دانه گندم تبدیل میشود به ۴۰ دانه. حالا اگر یک درخت گردو را هم بکاریم همینطور برداشت میشود. یعنی یک نهال گردو را میاریم میکاریم ممکن است هزار یا دو هزار گردو برداشت کنیم.
اگر بخواهیم مثالش را در کنگره ۶۰ بزنیم همیشه به دو بخش تقسیم میشود، کمک من به کنگره و کمک کنگره به، من واقعاً اگر بخواهم اولین کمکی که کنگره به من کرد اینکه امید به زندگی را به من آموخت و جایگاه همسفر بودن را به من داد و این را به من آموخت که من نمیتوانم در مقابل مسافرم قرار بگیرم. من در انتخاب باید همراهیش کنم. همسفر یعنی همراهی شدن؛ چون قبلاً اگر مشکلی میآمد در نقطه مقابلش قرار میگرفتم و میگفتم من بهتر میفهمم شما نمیفهمید. واقعاً واژه همسفر را به من یاد دادند. امید را یاد دادند.
یاد گرفتم در زندگی امید داشته باشم. صبر داشته باشم. صبر بیشتر موقع کنار گذاشتن مواد مخدر مسافرم و تحمل سختیها و اینکه در یک هفته یا دو هفته یا سه هفته طول میکشد تا مقدارش را کم کند. من الان فهمیدم که برای بیماریها هم باید صبر کرد و در کنگره ۶۰ باید ۱۰ ماه باید صبر کنیم و در کنارش امید و صبر داشته باشیم تا بتوانیم به تعادل و آرامش زندگی برسیم.
واقعا اعتماد به نفس را به من کنگره آموزش داد. کمکی که الان من میتوانم به کنگره بکنم چی است؟ کمک من خدمت کردن، حرمتها، قوانین است. باید حرمتها را در کنگره رعایت کنم. یعنی حواسم باشد شاید آیا هر حرمت و یا هر کوچکترین کلمهای که در کنگره است را باید رعایت کنم که بتوانم موفق باشم و این حال خوش خودم را بتوانم به بقیه انتقال دهم. اگر بخواهم در کنگره حرمت و قوانین را رعایت نکنم دچار مشکل میشوم و خدمت کردن همیشه مرا به حال خوش میرساند و اینکه بعد از مدتها دست به قلم بردم و میتوانم بنویسم برایم بهترین لحظه از زندگیم است. با تشکر.
ارسال: همسفر زهره رهجوی زراهنما همسفر مهدیه (لژیون یکم)
همسفران نمایندگی زاهدان
- تعداد بازدید از این مطلب :
91