جلسه دوازدهم از دوره بیست و سوم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره۶۰ نمایندگی پاکدشت با استادی راهنما محترم مسافر نصرالله، نگهبانی مسافر رحمان و دبیری مسافر محمد با دستور جلسه"وادی دوازده و تاثیر آن روی من" شنبه 29 دیماه ۱۴۰۳ ساعت 17 آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
سلام دوستان نصرالله هستم یک مسافر، در مورد قسمت اول دستور جلسه وادی دوازدهم در آخر امر، امر اول اجرا میشود، معمولاً در زندگی با این قضیه سرکار داریم و در ابتدا مفهوم این جمله را خوب متوجه نمیشویم، وقتی ما تصمیم میگیریم کاری را انجام دهیم بهطور مثال تصمیم میگیریم درس بخوانیم که باسواد شدن امر اول است و در آخر با طی کرد زمان و داشتن سعی و تلاش در آخر امر باسواد خواهیم شد.
در این وادی برای درک بهتر شنونده از پرسش و پاسخ استفاده میکند و میگوید که خداوند جانشینی را به نام انسان انتخاب میکند و ساکنین را جمع میکند تا جایگاه او را به آنها معرفی کند تا سؤالات خود را از جانشین بپرسند که در آن هنگام اهریمن آن موضوع را نپذیرفت و از فرمان سرپیچی کرد و بهعنوان یک نیروی محرک در کنار انسان قرار گرفت تا از آن آموزش بگیریم، مهمترین امتیازی که به انسان داده شد اختیارو حق انتخاب بود تا بتواند راه درست را از غلط تشخیص داده و انتخاب کند.
در این وادی در مورد پارامتر مهمی به نام زمان همصحبت میکند تا متوجه این باشم که هر تصمیم و خواستهای دارم، برای گرفتن نتیجه مطلوب بگذارم زمان مناسب آن طی شود، خصوصاً برای درمان اعتیاد که باید مدتزمان مناسب طی شود تا دوباره برگشت به اعتیاد نداشته باشیم چون قبل از کنگره بارها امتحان کردم و ترکهای متعددی داشتم و مجدد برگشت میخوردم و نتیجهای نتوانستم بگیرم، مورد دیگری که در این وادی راجع به آن صحبت میکند مثلث تغییر، تبدیل و ترخیص است یعنی باید یاد بگیرم درزمانی که طی میشود ذرهذره تغییرات در من به وجود بیاید تا تبدیل صورت بگیرد که این تغییرات هم در بعد جسمی و هم در تمام مسائل زندگی و هم در افکار و اندیشه باید صورت بگیرد تا درنهایت به آن خواست موردنظر خودمان برسیم. در کنگره برای رسیدن به درمان که همان تعادل است، فرد مصرفکننده بعد از ورود به کنگره و طی مدتزمان ده تا یازده ماه با مصرف شربت اوتی و تیپر کردن با روش دی اس تی و گرفتن آموزشهای لازم برای بالا بردن جهانبینی به درمان میرسد و به قول آقای مهندس که مثال کاشت گندم را میزند، برای برداشت گندم مدتزمان هشت ماه باید طی شود تا به برداشت محصول برسیم و به همین خاطر از طبیعت الگو میگیریم.
در مورد قسمت دوم دستور جلسه تولد یک سال رهایی آقا حیدر
آقا حیدر خدمتگزار قسمت نشریات شعبه و مرزبانی بوستان ولایت را به عهده دارد، روزی که ایشان وارد لژیون بنده شد دو نفر دیگر را با خودش آورد که خوشبختانه آنها هم موفق شدند و به رهایی رسیدند و حیدر از رهجوهایی بود که خودش را به موج کنگره سپرد و سعی کرد خدمتگزار باشد و در جلسات مشارکت میکرد و سیدیهای خود را مرتب مینوشت و بهموقع در جلسات حضور داشت و بهواسطه خدمتهایی که داشت در کنگره ماند، به نظر من اگر رهجوها به این موضوع اهمیت بدهند پنجاهدرصد راه را رفتهاند و نباید در مقابل موج کنگره مقاومت کنند، باید خود را به آموزشهای کنگره بسپارند تا به آرامش برسند. در آخر تولد یک سال رهایی آقا حیدر را به خودش و خانواده محترمش و لژیون یک تبریک عرض میکنم.
صحبتهای مسافر حیدر:
سلام دوستان حیدر هستم یک مسافر، زمانی که وارد کنگره شدم حال خوبی نداشتم و بعد گذراندن سه جلسه گفتن باید با حس خودت یک راهنما انتخاب کنی که من آقا نصرالله را انتخاب کردم و شروع به سفر در لژیون یک شدم، در مدت سفر تمام حرفهای راهنمایم را گوش گرفتم و حتی یک روز هم غیبت نداشتم تا به رهایی رسیدم، بعد از رهایی شروع به خدمتهای مختلف ازجمله دبیری و نشریات کردم که همینجا از ایجنت محترم آقای دهقان و مرزبانهای محترم سپاسگزارم که فرصت خدمت کردن در جایگاههای مختلف را به من دادند، در حال حاضر مرزبان بوستان ولایت هستم و برای انجام این خدمت ساعت چهار صبح به آنجا میروم و آن تواناییها را مدیون کنگره و آموزشهای آن هستم. در آخر از آقای مهندس، راهنمای خوبم و تمام خدمت گذاران تشکر میکنم.
راهنمای همسفر، فاطمه
سلام دوستان فاطمه هستم همسفر، خدا را شاکر و سپاس گزارم که به واسطه تولدی دیگر این جایگاه را تجربه میکنم.
تولد یک سال رهایی آقا حیدر را به خودش و راهنمای محترم آقا نصرالله و همسفر خانم فاطمه تبریک عرض میکنم، زمانی که خانم فاطمه وارد لژیون من شد حال روحی خوبی نداشت و در مورد مشکلاتش صحبتی نمیکرد و حتی در لژیون مشارکتی به آن صورت نداشت تا اینکه طبق آموزش ها متوجه این شد که مرگ انسانها پایان خط نیست و همه چیز در این بعد تمام نمیشود، و دار آن لحظه با گریه مشارکت کرد و گفت پسرش که تازه داماد بوده به همراه عروسش بر اثر گاز گرفتگی فوت کردهاند و از همان جلسه به خاطر باز گو کردن مشکلش شروع به دریافت آموزش ها کرد، سیدیهایش را به موقع مینوشت و در جلسات همیشه حاضر بود و همین باعث شد تا به این جایگاه برسد و تولد یکسال رهایی مسافرش را جشن بگیریم.
"همسفر آقا حیدر، همسفر فاطمه"
سلام فاطمه هستم یک همسفر، من هم خدای خودم را شاکر و سپاسگزارم که در مسیر کنگره به ما کمک کرد تا این روز را جشن بگیریم، از آقای مهندس و خانواده محترمشان تشکر و قدردانی میکنم، از راهنمای مسافرم آقا نصرالله به خاطر آموزشهای خوبی که به مسافرم دادن تشکر میکنم، از راهنمای خودم خانم فاطمه عزیز که با صبوری و محبتهای بیدریغش باعث شد آرامش به زنگی من برگردد بینهایت سپاسگزارم، از تمام خدمتگزاران شعبه پاکدشت چه قسمت مسافران و چه قسمت خانواده سپاسگزارم و امیدوارم تمام مسافران به این جایگاه برسند
عکاس: مسافر روح الله از لژیون 2
تایپ و ارسال کننده: مسافرحامد از لژیون 2
- تعداد بازدید از این مطلب :
165