چهارده وادی کتاب عشق برگرفته از کتاب شریف میباشد و قوانینی که در این کتاب آمده نیز جاری است. وادیها همانند تابلوهای رانندگی چگونه حرکت کردن را به ما نشان میدهند؛ درواقع همهچیز از وادی اول آغاز میشود یعنی با یک فکر، یک اندیشه و آن فکر در ذهن به مرحله ظهور درمیآید یعنی به هرچه فکر کنید میتوانید آن را تصور نمایید.
طبیعت معلم ماست و میتوانیم از آن درس بگیریم. در طبیعت هر چیزی که میبینیم ابتدا بذر آن کاشته شده است ولی تا رسیدن به نتیجه باید مراحلی را طی کرده باشد و تا تغییری صورت نگیرد تبدیلی اتفاق نمیافتد؛ پس از هر تبدیلی، ترخیص است و این یک قانون است که ما نیز از این قانون مستثنی نیستیم. وادی دوازدهم نمایانگر این مفهوم است که از خیال تا به نقطه عمل درآمدن فاصله بسیار است؛ هر کاری که انسان بخواهد انجام دهد مانند بذری است که در ذهن کاشته میشود ولی برای انجام آن، ما نیازمند زمان هستیم؛ درواقع جهان ذهن و جهان خواب نمونههایی از جهان بیزمانی است ولی جهان خاکی نیازمند زمان است و ما معجزه زمان را میتوانیم در آن درک کنیم.
همسفر یا مسافری که در این مکان با حال خراب وارد میشود و خواستار رهایی و درمان است باید بداند که یکشبه به این درد دچار نشده که بخواهد یکشبه درمان شود؛ تغییر ذرهذره اتفاق میافتد و لازمه تغییر، خواستن، پذیرفتن و رها کردن و سپس حرکت کردن است که لازمه آن فرمانبرداری میباشد. پله اول تغییر، وادی اول است ولی برای رسیدن به فرماندهی جسم و روان باید از پلههای دیگر نیز عبور کرد و عبور از هر وادی همانند بالا رفتن از یک پله است که او را به پله بالاتر میرساند. همسفری که باحال خراب وارد میشود باید ابتدا بذر را کاشته، از ناامیدی عبور کرده و به خویش خویش توجه کند؛ مسئولیت کارهایش را پذیرفته و ذرهذره در مسیر ارزشها حرکت کند تا بتواند فرمان عقل را بهعنوان یک فرمانده به اجرا درآورد؛ در این مسیر توشهای فراهم نماید و از سختی راه نهراسد و بداند که هر مسیری سختی خودش را دارد و لازمه عبور از سختیها تکرار و تمرین مستمر است تا در او نقطه تحمل پدیدار گردد.
تابلوی بعدی بسان شمشیری دو لبه است؛ هم نقطه امید و هم نقطه هشدار است؛ برای یک سفر اولی نقطه امید میباشد که صفت گذشته در انسان صادق نیست چون جاری است و میتواند به نور برسد؛ لازم نیست تا ابد در جهنم زندگی کند و هشداری برای سفر دومی است که مواظب باشد تا از بهشتی که در آن قرارگرفته محروم نگردد. انسان دارای اختیار است و میتواند هر راهی که بخواهد، راه الهی یا شیطانی را انتخاب کند ولی باید بداند در هر مسیری که قرار میگیرد نتیجه آن را خواهد دید؛ راه الهی او را به آرامش و آسایش میرساند و راه شیطانی او را به تاریکیها سوق میدهد. در مسیر نیز نیروهای القا، احیاء و تحرک او را یاری خواهند کرد ولی نیروهای تخریبی همیشه در کمین هستند تا به زیباترین شکل، گوهرجان را بربایند.
تابلوی بعدی بشارت میدهد که رودهای خروشان و چشمههای جوشان همه به بحر و اقیانوس میرسند؛ ولی رود، خوب میداند که مسیرش همیشه هموار نیست و گاهی باید از صخرههای سخت نیز بگذرد؛ اما تابلو دوازدهم (در آخر امر، امر اول اجرا میشود) که این در صورتی است که شخص از تابلوهای قبلی عبور کرده باشد. این قانون را میتوان به تابلو رهایی و رسیدن به خط پایان تشبیه کرد. در مسیر زندگی، ما ممکن است خواستههای مختلفی داشته باشیم و در جهت آنها نیز تلاش کردهایم ولی به آن خواسته نرسیده باشیم. در کنار تابلو دوازدهم به ما یادآور میشود که خواسته باید با فرمان همراه باشد و از آنجاکه خداوند همیشه بهترین را برای ما میخواهد؛ رسیدن به یک خواسته ممکن است به ضرر ما تمام شود پس به همین جهت فرمان آن داده نمیشود تا در زمان دیگری با شکل بهتری به آن دست یابیم و لازمه آن به وجود آمدن ظرفیت در ماست.
برای اجرا کردن وادی دوازدهم، باید یک سال از شروع آموزش و یا تزکیه و پالایش ما گذشته باشد؛ به همین خاطر در هفته درختکاری هرکس اقدام به کاشت درخت میکند تا خود شاهد رشد آن باشد و به عینه مراحل کاشت تا برداشت را ببیند و متوجه این امر گردد که در آخر امر، امر اول اجرا میشود. امیدوارم همگی در مسیری که قدم گذاشتهایم مراقب بذرهایی که کاشتهایم باشیم تا دچار آفت نشوند و فراموش نکنیم که هر روزمان را باید با وادی اول شروع و با وادی چهاردهم به پایان برسانیم تا عشق در ما جاری گردد.
نویسنده: راهنما همسفر شهین (لژیون دهم)
رابط خبری: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر شهین (لژیون دهم)
ویراستار: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون شانزدهم)
ارسال: همسفر مینا نگهبان سایت
همسفران نمایندگی شیخبهایی
- تعداد بازدید از این مطلب :
329