English Version
This Site Is Available In English

شاید من امروز در کنگره نقطه امید شخص دیگری باشم

شاید من امروز در کنگره نقطه امید شخص دیگری باشم

سیزدهمین جلسه از دوره بیست و هشتم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره 60؛ نمایندگی حسنانی با استادی راهنمای محترم مسافر امیر، نگهبانی مسافر احسان و دبیری مسافر فردین با دستور جلسه "وادی دوازدهم و تاثیر آن روی من " و در ادامه تولد یک سال رهایی مسافر مرتضی در روز شنبه 29 دی ماه 1403، ساعت 16:30 آغاز به کار کرد.

سخنان استاد:

می‌خواهم در مورد دستور جلسه هفته قبل مطلبی را بیان کنم که کنگره چه کمک‌هایی به من کرده است، من هر چیزی که از نظر جانی، مالی، اعتباری، شعور و درک و فهم و هر چیز دیگری دارم را کنگره داده است؛ چون وقتی به گذشته خودم نگاه می‌کنم می‌بینم چقدر زندگی تاریکی داشتم و جز خودم و مواد مخدر چیزی را نمی‌دیدم، اگر الآن هم توانایی انجام دادن کاری را دارم باز این را کنگره به من داده است و اگر این توانایی را کنگره به من نمی‌داد نمی‌توانستم از جانم و مالم و وقتم بگذرم و خدمت کنم.

آقای مهندس می‌فرمایند ما کنگره‌ای‌ها زمانی بدهی‌هایمان را پرداخت می‌کنیم که قبلش چیزی دریافت کرده باشیم، من زمانی می‌توانم بگویم یک کنگره‌ای هستم که وقتی در یک جایگاه خدمتی قرار گرفتم آن وظایفم را به نحو درست انجام دهم و این بزرگترین کمکی است که می‌توانم در کنگره داشته باشم.دستور جلسه امروز دو بخش است؛ بخش اول آن وادی دوازدهم که می‌گوید در آخر امر، امر اول اجرا می‌شود و بخش دوم تولد یک سال رهایی مرتضی عزیز می‌باشد.

در مورد وادی دوازدهم من همیشه فکر می‌کردم که چرا به دنیا آمده‌ام و این دنیا به چه معناست؟ همیشه ناامید بودم و فکر می‌کردم من یک انسان بی‌ارزش هستم و بعد وارد دنیای اعتیاد شدم و بیشتر در تاریکی فرو رفتم. در این وادی در مورد زمان و همچنین تغییر، تبدیل و ترخیص صحبت می‌شود، من برای تغییر کردن باید آن گذشته سخت را طی می‌کردم، باید آن دردها و تاریکی‌ها را تجربه می‌کردم تا بتوانم مشکلات را درک کنم؛ همانند کرم ابریشمی که دور خودش پیله می‌پیچد و در انتها پروانه می‌شود، شاید من امروز در کنگره نقطه امید شخص دیگری باشم.

در روز رهایی‌ام راهنمایم به من گفت این را بدان که نباید خطا کنی و با خدمت کردن باید الگویی برای تازه‌واردین باشی. الان متوجه می‌شوم که چه می‌گفت؛ شاید به همین علت من به دنیا آمدم و باید این داستان‌ها برایم پیش می‌آمد و این تاریکی‌ها را تجربه می‌کردم تا رشد کنم و در مسیر بهتری قرار بگیرم.

زمانی که در کنگره شروع به خدمت کردم قدرت تحرک به من داده شد و متوجه شدم من دیگر آن انسان بی‌ارزش قبل نیستم و می‌توانم بعد از آن انسان مفیدی برای خانواده، جامعه و افراد باشم.

در مورد مرتضی عزیز هم اینگونه بود، مرتضی خیلی اذیت شد؛ حدود 7 الی 8 سال در کنگره بود و چندین شعبه و راهنما عوض کرد و بعد وارد لژیون من شد، یک عصا در دست داشت که جاساز موادش بود و من به او گفتم اگر می‌خواهی وارد لژیون من شوی باید آن عصا را کنار بگذاری! وقتی که این کار را انجام داد، درست شد، جدا شدن از آن عصا برایش 7 سال طول کشید. در لژیون با اعضای دیگر رابطه خوبی نداشت ولی الان دبیر لژیون است و در قسمت OT در حال خدمت می‌باشد. امروز این انسان، الگو شده و کسانی که امروز آمده‌اند و تازه‌وارد هستند، نگاه می‌کنند که یک کسی با این پیشینه به کنگره آمده و درمان شده و اکنون در حال خدمت است، من این تولد را به خودش، خانواده محترمشان و راهنمای همسفرش تبریک می‌گویم.

مشارکت مسافر مرتضی:

از همه دوستان که در جلسه حضور دارید و به من انرژی دادید تشکر می‌کنم، گذشته من همانند یک سریال 120 قسمتی است که من اجازه دارم 5 دقیقه از آن را تعریف کنم و این کار سختی است؛ در سن کودکی شروع به سیگار کشیدن کردم و در مسیر ضدارزش‌ها قدم گذاشتم، در دوران نوجوانی به ورزش روی آوردم و بعد شروع به مشروب خوردن کردم و بعد از آن، مصرف موادهای مختلف را تجربه کردم و یک زمانی چشمانم را باز کردم و دیدم در بازداشتگاه‌های نیروی انتظامی هستم و بعد، ترک کردن‌هایم شروع شد، از طریق کمپ‌های ترک اعتیاد اقدام می‌کردم و به نتیجه‌ای نمی‌رسیدم تا اینکه با کنگره آشنا شدم و در شعبه استاد معین شروع به سفر کردم و به رهایی رسیدم و چون در زندگی هدفی نداشتم، ناامید بودم و بعد از گذشت مدتی از رهایی‌ام، دوباره مصرف را شروع کردم و بارها توسط نیروی انتظامی دستگیر شدم و به زندان رفتم و به علت سوءسابقه‌هایی که برایم به وجود آمده بود هر جا که می‌خواستم مشغول به کار شوم، سد راهم می‌شد.

یک تجربه‌ای بعد از رهایی‌ام در شعبه ستارخان دارم که برای سفر دومی‌ها می‌گویم، من پیش خودم می‌گفتم حالا که مواد نمی‌کشم و درمان شده‌ام می‌توانم مشروب مصرف کنم و این کار را کردم، همان شب سیگاری مصرف کردم و بعد دوباره مصرف هروئین من شروع شد و پای من دوباره به زندان باز شد و من قطعاً باید این سختی‌ها را می‌کشیدم تا متوجه شوم به خاطر چه دارم سفر می‌کنم؟ هدفم از زندگی چیست؟ من همیشه دنبال عشق و حال بودم، دنبال این بودم که نشئه باشم و نمی‌دانستم که برای چه زنده هستم؟

وقتی آمدم سفر کنم در عصایم، مواد جاساز کرده بودم که امیر آقا همان روز اول متوجه شد و عصایم را از من گرفت و این بار من تسلیم شدم، سی‌دی نوشتن‌ها باعث شد متوجه شوم در کجا قرار دارم و اصلاً برای چه زنده هستم و چرا باید زندگی کنم.

من به این دنیا آمده‌ام تا آموزش بگیرم و هدفم را پیدا کردم این بار دیگر با سَرِ خودم راه نرفتم و گوش به فرمان راهنمایم بودم و فقط چشم گفتم تا توانستم به درمان برسم.از مادرم ممنونم که در این راه کمکم کرد تا تغییر کنم و همچنین از راهنمای خودم و راهنمای همسفرم تشکر می‌کنم، برای تمام دوستان حال خوش آرزو می‌کنم.

مشارکت راهنمای محترم همسفر سمیه:

خوشحالم که توفیق نصیب من شد که در این جشن شرکت داشته باشم، از آقای مهندس تشکر می‌کنم و همچنین به امیر آقا تبریک می‌گویم، آقا مرتضی مسلماً از گذرگاه‌های سختی عبور کردند همسفر ایشان از جنس مادر است و صبوری مادر همیشه در بین همه انسان‌ها زبانزد است به خانم ملیحه عزیز این تولد را تبریک می‌گویم می‌دانم که امروز چقدر ایشان خوشحال و سرشار از امید هستند برای اینکه تاریک‌ترین نقاط زندگی مسافرش را دیده است و شاهد درد و رنج آن بوده است همیشه نگران آینده‌ایی که پسرش دارد دود می‌کند بوده به هر حال برایش خوشحالم که امروز می‌بیند پسرش روی سکوی موفقیت ایستاده، آقای اشکذری جمله‌ای از چارلی چاپلین نقل می‌کند که زندگی از نزدیک تراژدی و از دور کمدی می‌باشد، خانم ملیحه قلبش همیشه شکسته بود و بین جمع دوستان و فامیل خجالت‌زده بود از صمیم قلب برای پسرش آرزوی موفقت می‌کنم و امیدوارم هر دو نفر شال راهنمایی به گردن داشته باشند و خدمتگزار و پاینده باشند.

مشارکت همسفر ملیحه:

برای یک مادر سخت است که فرزندش مصرف‌کننده باشد، واقعاً دوران سختی را گذراندم، از شما و آقای مهندس تشکر می‌کنم که زحمات بسیاری در این راه کشیدند، این یک معجزه و نور الهی است که کنگره60 بوجود آمده و توانسته فرزندان‌مان را با آگاهی بخشی از تاریکی نجات دهد، امیدوارم تمام کسانی که در تاریکی هستند با کنگره آشنا شوند.

تهیه و تنظیم: گروه سایت نمایندگی حسنانی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .