English Version
This Site Is Available In English

باید در عمل تغییر کنم

باید در عمل تغییر کنم

نهمین جلسه از دور سی و هفتم کارگاه ‌های آموزشی ویژه مسافران کنگره 60، نمایندگی ایمان با استادی راهنما مسافر مجید، نگهبانی مسافر روح الله و دبیری مسافر مهدی با دستور جلسه" وادی دوازدهم و تاثیر آن روی من " و قسمت دوم دستور جلسه " جشن یک سال رهایی مسافر علیرضا "  در روز شنبه 29 دی ماه 1403 ساعت 16:30 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
خداوند به انسان اختیار داده است و در این اختیار زمان مشخص کرده که خاصیت خودت را تغییر بدهم، خاصیت انسانها چیست ؟
انسان ها یا روشن هستند و یا تاریک. اعتیاد نیمه تاریک من را تاریک تر کرد. با اعتیاد دروغ، دزدی، بدگویی و... در من شدت گرفت.
حال می‌خواهم اعتیاد، که مرا بیشتر در نیمه تاریک خودم فرو برده را درست کنم؛ اما چگونه ؟ با حرف زدن؟ خیر، با حرف زدن چیزی در من تغییر نمی کند. من باید به سوی آن خواسته و یا به طرف هدف و مشکلم حرکت کنم تا مشکل من حل شود.
من چهل سال می خواستم از اعتیاد رها شوم. حرکت می کردم، ولی راهی پیدا نمی شد و یا حرکتم ناقص بود، چون مسیر را نمی شناختم و زمان را در نظر نمی گرفتم.
زمانی که به کنگره آمدم برایم یک صورت مسئله عنوان کردند که طی این فرآیند، با این دارو و در این مدت زمان، تغییر در من ایجاد می شود. یعنی از یک مصرف کننده به یک تولید کننده تبدیل می شوم.


من در زمان مصرف چیزی برای تولید نداشتم. نه افکار درست، نه اندیشه درست، نه کردار درست و در کل هیچ گونه تولیدی نداشتم. چرا که در نیمه تاریک خود غوطه ور بودم و بایستی برای تغییر اقدام می نمودم. تغییر یعنی حرکت کردن و به زمان و ساعت توجه کردن. اگر در کنگره 60 به من می گویند که سر ساعت باید این کار را انجام بدهی و نظم و انضباط داشته باشی، به این دلیل است که در آخر امر، امر اول اجرا بشود که همان رهایی و درمان می باشد.
بذری که می کارم باید زمان را طی کند و نیاز به مراقبت دارد تا به نتیجه برسد، هدف من چیست؟ هدف من این است که درست زندگی کنم و خانواده در کنار من احساس آرامش و رضایت داشته باشند.
اگر من از نقطه صِفر حرکت کنم و برسم به سفر دوم، تازه به نقطه یک رسیده ام. تغییر کرده ام و خاصیت من عوض شده است؛ اما از دید کلی هنود کار بزرگی انجام نداده ام. خاصیت من در درونم باید عوض شود نه در کلام. خاصیت من باید در اعمال من نمود پیدا کند، نه این که به همه بگویم که آدم خوبی شده ام بلکه باید این تغییر را با عمل و کردار نشان بدهم.
در وادی دوازدهم ساکنین می پرسند که برویم در زمین چکار کنیم و جانشین پاسخ می‌دهد که بروید در زمین زندگی کنید و بگزارید دیگران هم زندگی کنند و آنچه را که برای خودت نمی پسندی برای دیگران هم نپسند.
وقتی مصرف کننده بودم، از همه طلبکار بودم و همه باید در خدمت من می بودند، اکنون می خواهم تغییر کنم پس باید راه و علم آن را یاد بگیرم.
قبل از این که وارد کنگره شوم، با علی رضا و استاد شاملو همکار بودم. استاد شاملو از دیده بان های قدیمی کنگره می باشند و و جزو کسانی هستند که سایت کنگره 60 را راه اندازی نمودند. این دو عزیز من را با کنگره آشنا کردند و من توانستم به درمان برسم.
آن زمان که من سفر اولی بودم علی رضا یازده سال رهایی داشت و این رهایی تا زمانی که علیرضا به آموزش ها وصل بود ادامه داشت. اما از جایی آرام آرام نشانه های سقوط در او پدیدار شد. تا زمانی که به کنگره آمد و به من گفت که می خواهم سفر کنم. این را گفتم برای اینکه به وادی دوازدهم مرتبط است، یعنی هیچ چیزی ساکن نیست و همه چیز در حال حرکت است. علی رضا با اینکه پیشکسوت من در کنگره بود اما این موضوع مانع سفر کردن او نشد و توانست به رهایی و درمان برسد.


خلاصه سخنان مسافر علیرضا:
من در سال 83 در کنگره 60 رهایی ام را از جناب مهندس گرفتم.
آن زمان در فکر این بودم که چگونه حال خودم را خوب کنم. اصلا در این فکر نبودم که باید حال دیگران را خوب کنم تا حالم خوب بشود.
زندگی دقیقا مانند دوچرخه سواری است. من دقیقا همان جایی که از حرکت ایستادم زمین خوردم. به خودم گفتم من می توانم بایستم. از حرکت ایستادم و زمین خوردم.
خداوند خیلی مرا دوست داشت که من بعد از شش ماه مصرف توانستم ه کنگره بازگردم. من شش ماه نتوانستم بخوابم و مدام در این فکر بودم که برگردم. خیلی از دوستان قدیمی من هستند که در گذشته راهنما بودند و برگشت خورده اند اما هنوز هم نتوانسته اند به کنگره بازگردند. اِذن بازگشت به این سادگی دادهخ نمی شود.
با گذشته ای که در کنگره داشتم بازگشت برایم خیلی سخت بود. اما وقتی که به آقای مهندس موضوع را گفتم، ایشان فرمودند که سرت را بالا بگیر و خجالت نکش و دوباره شروع کن. به فرمان عمل کردم و نتیجه اش را هم دیدم.
امروز به جایگاه مشاور تازه واردین رسیدم و فهمیدم حال خوب من در گرو حال خوب دیگران است. باید بتوانم حال دیگران را خوب کنم تا آن حال خوب نصیب خودم بشود.

 

تایپ : مسافر حمید

عکاس : مسافر مهدی

تنظیم و ارسال : مسافر مهدی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .