جلسه دوم از دور سی و ششم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰، نمایندگی شمس، به استادی مسافر علیرضا، نگهبانی مسافر محمود و دبیری مسافر امیر با دستور جلسه «وادی دوازدهم و تاثیر آن روی من» در ادامه تولد یکسال رهایی مسافر سینا شنبه 29 دی ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان علیرضا هستم یک مسافر. من همیشه انتظار داشتم هر خواستهای که دارم خیلی سریع اتفاق بیافتد. به همین علت وقتی برای اولین بار به کنگره آمدم یازده ماه سفر کردن به نظرم خیلی طولانی آمد. من انجام سفر را در خود نمی دیدم و از کنگره رفتم.
تا حدود چهارسال بعد متوجه شدم تنها راه من کنگره است و دوباره برگشتم و سفر کردم. خداوند در خلق حیات فیزیکی برای انجام هر خواسته ای، قانونی نهادینه کرده است که برای بدست آوردن چیزی حتما باید مسیر قانونی آن طی شود تا نتیجه دهد. برای مثال در خود وادی دوازدهم گفته میشود: برای بدست آوردن گندم باید بذر گندم کاشته شود و هشت ماه صبر و مراقبت کرد تا این گندم محصول دهد یا برای تولد یک انسان، نه ماه زمان نیاز است تا جنین شکل بگیرد و به دنیا بیاید. پس هیچ چیز در این حیات، بدون قانون نیست.
همه انسان ها در خسرانند، مگر عده ای که ایمان دارند و دیگران را به صبر دعوت می کنند. تنها چیزی که من می توانم به عنوان تجربه به دیگران انتقال دهم «صبر» است. تمامی ما در کنگره از قوانینی که مهندس گفتند پیروی می کنیم و همیشه همدیگر را تشویق به صبور بودن می کنیم.
همیشه حقیقت درست است و جواب می دهد. حقیقت چیزی است که شما را به سر منزل مقصودتان می رساند و در این راه مشکلات بسیاری ممکن است برای افراد پیش بیاید مانند مشکلات مالی، مشکلات معنوی و مشکلات احساسی که این مشکلات همه نتیجه کار خود من در گذشته است.
در ابتدای ورودم به کنگره ممکن بود جامعه یا دیگران را مسئول مشکلات خویش بدانم، اما الان بعد از گذشت حدود هشت سال، می گویم اگر درخت من میوه ندارد فقط نتیجه اعمال خودم است. اگر نتیجه دلخواه را بدست نیاوردم، فقط مقصر خودم هستم. در قران هم می گوید: انسان چیزی نیست مگر تلاش خودش. این به این معنی است که اگر انسان تلاش کند و در راه درست باشد قطعا به نتیجه خواهد رسید.
برای بدست آوردن هر چیزی باید بهای آن را پرداخت کنید. ما برای مصرف کننده شدن هم بها دادیم، حال اگر می خواهیم از دنیای اعتیاد خارج شویم باید بهای آن را پرداخت کنیم و در راه رها شدن تلاش نماییم تا به نتیجه برسیم.
بعضی افراد هر چیزی را که میبینند باور میکنند و عدهای دیگر، هم می بینند و هم حس می کنند. خیلی چیزها قابل دیدن نیست و باید آنها را احساس کرد مانند خنده یک مادر یا یک فرزند.
من هنگامی که وارد کنگره شدم فکر می کردم افرادی که در کنگره خدمت می کنند حقوق دریافت می کنند. از یکی از مرزبان ها پرسیدم که آیا شما حقوق دریافت می کنید؟ گفت: بله حقوق زیادی دریافت می کنیم، اما حقوق ما مالی نیست بلکه حقوق ما در احساس دیگران است؛ مانند احساس سلامتی یک مسافر یا خنده یک مادر. افرادی که در کنگره خدمت می کنند، افراد زرنگ و باهوشی هستند که خود را در این مسیر با خداوند شریک کرده و روز به روز حالشان در زندگی بهتر می شود.
و در آخر امر، امر اول اجرا می شود. امکان ندارد انسان یک خواسته داشته باشد و در راه درست حرکت کند و صبور باشد اما به آن خواسته نرسد. هر چیزی که به اندیشه شما بیاید و هرقدر هم بزرگ باشد، در آخر مال شماست و به آن می رسید اگر در راه درست تلاش کنید.
در قسمت دوم دستور جلسه تولد یکسال رهایی مسافر سینا را داریم. سینا در ابتدای ورود به کنگره خیلی عجله داشت. به او پیشنهاد دادم ده ماه به حرف من گوش کند و گفتم: بعد از ده ماه زندگیت کامل تغییر می کند و سینا پذیرفت و امروز یک خدمتگزار خوب در کنگره است که در لژیون سردار هم عضو است و مسئولیت های خودش را شناخت و به عهده گرفت.
خواسته مسافر سینا:
از خدا می خواهم که هیچکس در دنیا، دچار دردی نباشد که راه حل آن کشف نشده باشد.
خلاصه سخنان مسافر سینا:
سلام دوستان سینا هستم یک مسافر. بعد از سال ها تخریب و مصرف مواد، همسرم متوجه شد که من مصرف کننده هستم. این بود که به فکر درمان اعتیاد افتادم چون فقط دو راه داشتم؛ یا آتش زدن زندگی خودم و همسرم و دوتا بچههایم، یا درمان اعتیاد و بدست آوردن سلامتی و نجات زندگی. خدا را شکر که با کنکره 60 آشنا شدم و درمان شدم و تا به امروز به یکسال رهایی رسیدهام.
من زمانی لذت سفر خودم را بردم که شروع به درمان سیگار کردم و زندگی متفاوتی را تجربه کردم. ممنونم از راهنمای گرانقدرم اقای علیرضا که هم راهنمای درمان موادم بودند و هم راهنمای درمان سیگار. پیشنهاد من به تمام سفر اولی ها (برادرانه) این است که درمان سیگارتان همزمان با درمان مواد باشد چون کیفیت سفر خیلی متفاوت خواهد شد.
خلاصه سخنان راهنمای همسفر، خانم الناز:
سلام دوستان الناز هستم یک همسفر. به جناب مهندس و خانواده محترم شان تبریک می گویم. خانم نسیم رهجویی بودند که کاملا فرمانبردار بودند. ویژگی بارزشان این بود که هیچ وقت گلایه نکرد، شکایت نکرد و با صبوری تمام و با امیدواری به مسیرش ادامه داد. پا به پای مسافرش حرکت کرد و شیرینی رهایی حق مسلم ایشان است.
خلاصه سخنان همسفر نسیم:
سلام دوستان نسیم هستم یک همسفر. تشکر می کنم از جناب مهندس که باعث شدند از دیواری که دور خودم کشیده بودم بیرون بیایم. از آقای علیرضا تشکر می کنم بابت راهنمایی هایی که به مسافر من داشتند. میخواهم از این فرصتی که دارم با همسفرهای سفر اولی صحبت کنم. پیام سفر اول را سرلوحه زندگی و سفر خودشان قرار بدهند و از سفر اول خود لذت ببرند. تغییراتی که خودم کردم و در همسفرم می دیدم، به قدری زیاد بود که خود به خود سفر اول لذت بخش شده بود. بچه هایم منتظر پدرشان مینشستند چون تا به حال روی خوش پدرشان را ندیده بودند که با سفر کردن در کنگره 60 دیده شد و این برای من خیلی لذت بخش بود.
تایپ: مسافر امیرحسین (لژیون سوم)، مسافر امیرحسین (لژیون نهم)
ویرایش، عکس و ارسال به سایت: مسافر احسان، لژیون پنجم
- تعداد بازدید از این مطلب :
612