English Version
This Site Is Available In English

لیست بنویسیم ببینیم چه توان‌مندی‌های داریم

لیست بنویسیم ببینیم چه توان‌مندی‌های داریم

چهارمین جلسه از دوره ششم جلسات لژیون سردار نمایندگی خمین با استادی مسافر حمیدرضا و نگهبانی مسافر محسن و دبیری مسافر مجید با دستور جلسه وادی "کمک من به کنگره و کمک کنگره به من" در روز پنج‌شنبه ۲۷ دی‌ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۵:۳۰ برگزار شد. 

سلام دوستان حمیدرضا هستم یک مسافر.
سپاس‌گزار خداوند هستم که امروز این‌جا هستم تا آموزش بگیرم.
دستور جلسه امروز کمک من به کنگره و کمک کنگره به من، اگر از تجربه خودم بخواهم بگویم تقریباً ۱۶ سال مصرف مواد مخدر داشتم و درگیر اعتیاد بودم، چیزی که آقای مهندس در مورد طوق بندگی در سی‌دی‌های اخیر می‌گوید در اصل می‌گوید یکی از ضد ارزش‌ها و آفت‌هایی که ما می‌توانیم درگیر آن بشویم و طوق بندگی بر گردن ما بیفتد و جسم، روان، جهان‌بینی و زندگی ما را از تعادل خارج کند و مسیر زندگی ما را تغییر بکند؛ اعتیاد است.
من ۱۶ سال درگیر اعتیاد بودم بخصوص این سال‌های آخر خودم از شرایطی که داشتم بسیار ناراحت بودم اما کاری هم نمی‌توانستم برای خودم انجام بدهم و به هر راهی که فکر می‌کردم می‌دیدم که به نتیجه نمی‌رسد تا این‌که از طریق سایت با کنگره آشنا شدم و اصلاً هم نمی‌دانستم که نمایندگی خمین تاسیس شده و خیلی سال از کارکرد آن می‌گذرد. من توانستم از طریق سایت کنگره را بشناسم و به آن وارد شوم چیزی که من را جذب کرد برخورد خوب افراد با من بود. زمانی که فرد مصرف‌کننده با حال خراب وارد کنگره می‌شود همه پذیرای او هستند و در تلاشند که به او کمک کنند آدم‌هایی که در کنگره خدمت‌گزار هستند انسان‌های همدل هستند و همه این شرایط را درک می‌کنند به ما کمک می‌کنند تا در مسیر درمان قرار بگیریم. خدا به من کمک کرد تا بتوانم راهنمای خوبی مثل آقای بهرام را انتخاب بکنم و بتوانم از ایشان آموزش‌های ناب کنگره را دریافت کنم.
چیزهایی که من از کنگره گرفتم دقیقاً همان مثلث درمان است که تعادل جسم، روان و جهان‌بینی برای من اتفاق افتاد از تجربه جسمی بخواهم بگویم تا قبل از این‌که در کنگره بیایم آدم هر بیماری که بگیرد ربط می‌دهد به اعتیاد ولی زمانی که وارد کنگره می‌شویم و در طول مسیر ساختارهای جسمی اصلاح می‌شود و در کنار آن ساختارهای روان و مشکلاتی که ما در پیرامون خود احساس می‌کردیم نسبت به بقیه انسان‌ها قضاوت‌هایی که نسبت به افراد دیگر داشتم نسبت به کارهایی که برنامه‌ریزی می‌کردند و می‌خواستم انجام بدهم. برای مثال من ۹ سال پیش تصمیم گرفتم که فوق لیسانس بگیرم همه واحدها را پاس کردم ۳ واحد آخر ماند و بعد از آن ۸ سال طول کشید و اصلاً دنبال آن نرفتم با این‌که معدل من بالا بود ولی نمی‌توانستم ادامه بدهم.

زمانی که وارد کنگره شدم فهمیدم برای اصلاح ساختار فکری وادی اول را کار کردیم و این چیزی بود که کنگره به من داد که فکرم را اصلاح کنم و بتوانم درست فکر کنم قبل از هر کاری که بخواهم انجام بدهم خوب فکر کنم و شرایط آن را بسنجم در وادی‌های بعدی که به خصوص در اوایل سفر به من خیلی کمک کردند این هست که انسان به این نتیجه می‌رسد که خلقت او بی‌نتیجه نیست و هر کدام از ما یک رسالتی داریم و به وجود آمدن ما هر کدام دلیل خاصی دارد و این‌که بتوانیم در مسیر درست قرار بگیریم و در ادامه مسیر به آنچه فکر می‌کنیم و کنگره این توان را می‌تواند به ما بدهد که به آن چیزی که فکر می‌کنیم برنامه‌ریزی هم انجام بدهیم و در قالب تفکر سالم بتوانیم به نتیجه برسیم.
در کنگره الگوهای مختلف جلوی روی ما هستند و ما آن‌ها را می‌بینیم، کنگره یک چیز را بسیار تاکید می‌کند که انسان قابل تغییر است من چیزی که بیرون از کنگره تجربه داشتم کسی که درگیر مواد مخدر می‌شود به عقیده اطرافیان دیگر فایده ندارد و اصلاح نمی‌شود و این در قالب فکری خود افراد هم هست بعد از چند بار تلاش کردن و به نتیجه نرسیدند به این برداشت می‌رسند که حالا یا تقدیر و یا سرنوشت هرچی که بوده است ما در یک مسیر اشتباه قرار گرفتیم و دیگر نمی‌توانیم از این راه بیرون بیاییم و باید جوری زندگی کنیم که کم‌ترین آسیب را به دیگران برسانیم اما در کنگره بحث روی این است که انسان جاری‌ست و قابل تغییر، می‌تواند تغییر صفت بدهد و ساختارهای فکری خود را عوض بکند، جسم خود را می‌تواند بهبود ببخشد در کنگره الگوهای فراوانی جلوی روی ما هست از راهنماها گرفته تا خدمت‌گزاران و سفر دومی‌ها را می‌بینیم و کنگره به ما نشان می‌دهد که نقطه روشنی وجود دارد و رسیدن به نقطه روشن خواست و تلاش و حرکت کردن می‌خواهد که ما چیزی را از ته قلب بخواهیم و حرکت کنیم به سمت آن و دنبال گریز زدن و حواشی اطراف آن نباشیم و در مسیر قرار بگیریم.
تجربه خود من این است که از ابتدای سفر وارد کنگره شدم چیزی که دیدم این هست که مافیای مواد مخدر یک صنعت بسیار درآمدزایی است در همه دنیا و چیزهای مختلف در کشورهای مختلف برای گروه‌های مختلف گروه‌های مافیایی تشکیل می‌شود، فیلم می‌سازند و این یک ساختار پردرآمد است و در همه جای دنیا وجود دارد در کشور ما هم هست این نیست که بگوییم این اتفاقاتی که می‌افتد به یک‌باره می‌باشد، این ساختارها بسیار هدف‌مند هستند و در اصل درآمدی که در ساختارهای مافیایی می‌چرخد از جیب ما انسان‌ها و جامعه است و انسان‌ها هزینه تخریب خود را پرداخت می‌کند. بعضاً اسم آن را ناچاری می‌گذاریم اما روزنه‌ای وجود داشته این نیست که کسی درگیر مواد مخدر بشود بعد برود اعتباری خرید کند و چند سال مواد مخدر مصرف کند، بالاخره هزینه آن را پرداخت می‌کند به هر نحوی که شده ‌است حالا یا از زندگی می‌زند یا هر چیز دیگری، فرد این هزینه را پرداخت می‌کند.

زمانی که وارد کنگره شدم تصمیم من این بود مسیر درمانی را که طی می‌کنم، هزینه‌ای را که ماهانه بابت مواد مخدر پرداخت می‌کردم از این به بعد در این مسیر درمانی هزینه کنم. اوایل اصلا فکر نمی‌کردم که بتوانیم در این مدت در کنگره بمانم اما از همان اوایل سفر به این نتیجه رسیدم که من به همه افراد این‌جا بدهکار هستم.
شما خودتان خوب می‌دانید بیرون از این‌جا اگر بخواهید فرزندتان را در کلاس زبان ثبت‌نام کنید و سر کلاس چهل نفره با یک استاد که اصلا شاید سواد درستی هم نداشته باشد باید در همان ابتدا هزینه آن را پرداخت کنید کلاس ورزشی همین‌طور، الان استخر که می‌خواهید بروید باید اول بلیط تهیه کنید یعنی این نیست که بتوانیم نسیه کار کنیم. دیدگاه من این بود که من وارد این مکان شدم و محیطی در اختیار من قرار گرفته است که بیرون از این‌جا من خودم تجربه‌اش را داشتم که اگر بخواهم محیطی فراهم بکنم برای کاری باید کلی هزینه بکنم استاد بخواهیم دعوت بکنیم یا یک نفر بخواهد آموزش بدهد کلی هزینه برای ما دارد. وارد کنگره که شدم دیدم انسان‌هایی که این‌جا خدمت می‌کنند همه با عشق خدمت می‌کنند و هیچ‌کس دنبال درآمد نیست و حتی دارد از وقت خودش می‌زند و آن فرد بخشی از عمر، زندگی و خانواده‌اش را کنار می‌گذارد تا به دیگران خدمت بکند و هدف آن این است که من نوعی به درمان برسم.
خودم را از روز اول بدهکار این سیستم دانستم و کار خاصی هم انجام ندادم. با این قیمت مواد مخدر که قیمت پایینی هم نیست و ما این هزینه را از زندگی خودمان می‌دادیم با خودم گفتم این هزینه‌ای که می‌خواستم بیرون از این‌جا برای نابود کردن خودم بدهم در کنگره پرداخت کنم تا لااقل در ذهن خودم یک مقدار از این فکر خارج بشوم که کاری که می‌توانستم در شرایطی که بودم انجام بدهم و در مسیر که جلوتر آمدم دیدم این پیوند همان پیوند عشق و محبت است.
با انسان‌هایی که همه در مسیر کنگره هستند دوستی برقرار می‌شود زمانی که یک جلسه نمی‌آیی انگار چیزی گم کرده‌ای یعنی یه گمشده‌ای را دارد، برای من این شکلی بوده است که یک آسایش و آرامشی دارم یعنی اگر هر درگیری ذهنی هم داشته‌ام زمانی که از این پله‌ها بالا آمدم و وارد کنگره شدم تا زمانی که می‌خواستم بروم و حتی زمانی بعد از آن بسیار انرژی بالای داشتم که بتوانم شرایط و درگیری‌هایی که داشتم را کنار بگذارم. این‌ها کمک‌هایی بوده که کنگره در فکر و روان و کار به من داده است و من خودم را مدیون کنگره می‌دانم. بدهکار کنگره بودم، هستم و خواهم بود.

من دیدگاهم این است زمانی که مصرف‌کننده بودم از آدم‌هایی که دنبال مفت‌کشی بودند بیزار بودم یعنی این‌که سربار دیگران بودند، دنبال حال خوب هستی، حال خوب خودت را بر مبنای حال خوب دیگران برقرار می‌کنید، دنبال این هستید که از دیگران چیزی به شما برسد واقعا این بسیار اذیت کننده است. اگر ما واقعا بخواهیم خودمان شرایط را در نظر بگیریم می‌توانیم کمک کنیم. بحث مالی کنگره کمک به خودمان است مثل این که در نمایندگی خمین یک شعبه دیگر ساخته شده است و با کمک دوستان انجام شده‌است کسی از بیرون نیامده بگوید برای شما می‌خواهم چیزی را بسازم و قشنگی آن به این است که همه آدم‌هایی مثل من که یک روز هیچ‌کس در این شرایط روی آن‌ها حساب نمی‌کرده الان دست به دست هم داده‌اند و کار بزرگی را انجام داده‌اند و این لژیون کمک می‌کند که ما با خودمان روراست باشیم ببینیم می‌توانیم کمک کنیم یا نه. قطعا وقتی که آدم وارد کنگره می‌شود و بعد از رهایی یا آخرهای سفر به هزارتا چیز دیگر فکر می‌کند که من خیلی شرایط و فرصت‌ها را از دست داده‌ام الان دنبال این هست که به فرصت‌هایش برسد ولی وقتی انسان حال خوب را پیدا بکند و طبق اصولی که کنگره گفته است در زندگی برنامه‌ریزی داشته باشد، آقای مهندس می‌فرمایند: به پایه‌های مالی فکر کنید همان‌طور که در طول سفر به درمان خود فکر می‌کنیم به آن هم فکر کنیم و برنامه‌ریزی کنیم که درآمد بیش‌تری داشته باشیم، کار خودمان را توسعه بدهیم، اگر بیکار هستیم دنبال کار بگردیم. لیست بنویسیم ببینیم چه توان‌مندی‌های داریم، هر کسی چه کاری ازش بر می‌آید بنویسد روی کاغذ و فکر کند آدم‌ها با هم مختلف هستند، استعدادهای مختلف دارند و می‌توانند به هم کمک کنند. این را بنویسند و برای خودشان برنامه‌ریزی کنند و مهم‌تر از همه این‌ها مثل چیزی که در کنگره اتفاق می‌افتد حرکت کنند. قطعا اگر طبق برنامه و براساس توان‌مندی‌هایی که داریم حرکت کنیم می‌توانیم به شرایط مالی مطمئنی برسیم و بتوانیم کمک کنیم. کمک کردن در کنگره کمک کردن به هم‌نوعان است فقط بحث ما که این‌جا نشسته‌ایم نیست بحث همه آدم‌هایی است که گرفتار هستند و امید دارند که یک روز به رهایی برسند.

نویسنده: مسافر مجید از لژیون دهم
عکاس: مرزبان خبری مسافر حمید

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .