خداوند انسان را آفرید و از روح خود در او دمید؛ سپس او را بر زمین فرستاد و نامش را اشرف مخلوقات نامید. اختیار، عقل و تفکر را به او هدیه داد و دو راه پیش رویش قرارداد، یکی روشنایی و دیگری تاریکی. انسان بر اساس اختیار، قوه عقل و مرتبه دانایی خود، یکی از این دو راه را انتخاب کرد. با تفکر، ساختارها را به وجود آورد و تصویر ذهنی ساخت، تصویری که با حرکت در نهایت همان شو شود است.
روزی که انسان آفریده شد؛ قدرت مطلق فرشتگان را جمع کرد و به آنها گفت: به انسان سجده کنید همه سجده کردند؛ اما شیطان چون از آتش بود و خود را برتر از انسان میدانست سجده نکرد و خداوند راه او را از سایر فرشتگان جدا کرد. پس طبق داستان خلقت انسان، جهان قبل از آن و قبل از روز الست بوده و جهان خاکی هم بعدها به وجود آمده است.
مهمترین بخش خلقت انسان اختیار است که خداوند به او داده است تا سرنوشت خود را تعیین کند. سپس با انتخابی که میکند، تصویرهایی را در ذهن خود بهسرعت خلق میکند و برای به انجام رسانیدن آنها تمرین و حرکت میکند تا در نهایت به خواستهای که در ابتدای امر نیت کرده بود، برسد. در این پروسه، زمان نقش بسیار مهمی دارد، چون در جهان ذهنی، زمان مطرح نیست؛ ولی در جهان خاکی به گونهای دیگر است؛ همانند طبیعت که با صبر و حداقل امکانات، یک بذر را تبدیل به نهالی زیبا میکند. در این وادی بیان شده است؛ انسانها دارای دو نیمه هستند، نیمی از عالم بالا و نیمی از عالم پایین، انسان باید در طول این زندگی و با اختیار خودش تاریکیهای درون خود را به روشنایی تبدیل کند.
وقتی شخصی هدفی را معین میکند؛ باید سه مرحله تغییر، تبدیل و ترخیص را پشت سر بگذارد که البته سه نیروی القاء، احیاء و تحرک در کنار آنها شخص را به نتایج دلخواه و آخر امر هدایت میکند. القاء همان انتقال اطلاعات و آگاهی و به نوعی آموزش هم است. این القاء در بین همه موجودات؛ حتی بین دو سیم که در مجاورت هم هستند، اتفاق میافتد. احیاء، به معنی زنده کردن است که توسط یک سری نیروهایی این عمل انجام میشود. تحرک هم به معنی حرکت کردن است. حرکت اصلیترین بخش تغییر است. تا حرکت نباشد، نیروی القاء و احیاء هر چقدر هم زیاد باشد، تأثیری ندارد. در این مراحل انسان ذره ذره پخته میشود. در تمامی علوم و حتی در این بُعد و ابعاد دیگر، این یک قانون است و اگر آن را به درستی عملی کنیم در تمامی مراحل حیات به کمک ما خواهد آمد. خیلی از خواستههای ما بر مبنای زودخواهی و منیت است و میخواهیم سریع به دست بیاوریم.
این نوع خواستهها اگر هم معقول باشد؛ ولی به خاطر مهیا نبودن شرایط زمانی و مکانی، نامعقول میشود؛ پس حتی اگر تا حدودی برای تحقق آن خواسته پیش رفتیم و متوجه شدیم شرایطش نیست و در توان من نیست؛ باید همان جا توقف کرده و دیگر ادامه ندهیم. یاد بگیریم قبل از اقدام به هر عملی، خواستههای خود را بشناسیم تا بدانیم از دانایی سرچشمه میگیرد یا برخواسته از نفس است که می خواهیم تحت هر شرایطی به آن برسیم. در آخر وادی به ما توصیهشده است که به طبیعت، گیاهان، جانوران وسایر انسانها خسارت وارد نکنیم و زمین را آلوده نکنیم، آبها را لجن نکنیم و سالی یک عدد درخت بکاریم و از آن مراقبت نماییم و ذرهذره شاهد بزرگ شدن آن باشیم و از میوه و سایه آن لذت ببریم و این دقیقاً؛ یعنی همان تیتر وادی که میگوید؛ در آخر امر، امر اول اجرا میشود.
منابع: سیدی وادی دوازدهم بخش اول، بخش دوم و بخش سوم، وادی دوازدهم و اجرای آن، مقاله مسافر علی خدامی، کتاب عشق ۱۴وادی دوازدهم
نویسنده: راهنما همسفر اعظم
ارسال: همسفر مریم نگهبان سایت
همسفران نمایندگی یحیی زارع میبد
- تعداد بازدید از این مطلب :
136