English Version
This Site Is Available In English

انسان خود سرنوشت را می‌سازد

انسان خود سرنوشت را می‌سازد

هرچه کنی به خود کنی، گر همه نیک و بد کنی. سرنوشت در نگاه عالمانه آن است که انسان خود آن را می‌سازد و سنگ بنای آن را خود می‌سازد و سالها روی آن زحمت می‌کشد و این سرنوشت بسته به خواهش، علم، همت و تلاش انسان دارد، که قبلاً سال‌ها انجام داده و به قولی 'دست و دل بازی پاییز فریبت ندهد، که این همه از کرم و بخشش فروردین است' و اینجاست که حافظ می‌فرماید: 'مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو، یادم از کشته‌ خویش آمد و هنگام درو' و هم‌چنین می‌فرماید:

'من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش، هر کسی آن دِرَوَد عاقبت کار، که کِشت' آنچه آدمی بکارد، همان را درو خواهد کرد. یعنی هر آنچه از آدمی در سخن و یا عمل آشکار شود یا بروز کند، به خود او بازخواهد گشت و هرچه بدهد بازخواهد گرفت. اگر نفرت بورزد، نفرت به او بازخواهد گشت و اگر عشق بورزد، عشق خواهد ستاند.

جایی است که جز تو هیچ‌کس نمی‌تواند آن را پر کند؛ کاری‌ست که جز تو هیچ‌کس قادر به انجام آن نیست.آنچه در عبادت می‌طلبید، یقین بدانید که آن را یافته‌اید و به شما عطا خواهد گشت. اگر کسی موفقیت بطلبد اما اوضاع را برای شکست آماده کند، دچار همان اوضاعی خواهد شد که برای آن تدارک دیده است.

درست هنگامی‌ که انسان کوچک‌ترین نشانه‌ای از آنچه طلبیده، نمی‌بیند باید برای آن تدارک ببیند. گذشته و آینده "سارقان زمان" هستند. وقت نفیس‌ترین و گران‌بهاترین چیزی است که انسان دارد؛ زیرا وقت، ظرف هر عمل، تلاش و هر چیز دیگری است که انسان به دست می‌آورد  بنابراین ، وقت در واقع چه برای افراد و چه برای جامعه سرمایه‌ حقیقی است. «الْفُرْصَةُ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ، فَانْتَهِزُوا فُرَصَ الْخَیْرِ، فرصت‌ها هم‌چون ابر در گذرند.

پس فرصت‌هاى نیک را غنیمت بشمارید.» امروز با تفکر در وادی۱۲ به خود گفتم که من تا به حال چه کردم؟ در سالی که گذشت، با خود چه کردم؟ چقدر از وقت‌ام که با هیچ طلا و نقره‌ ای بازنمی‌گردد را تلف کردم؟وچقدر دنبال آموزش و جهان‌بینی و ساختن خود بوده‌ام و همین‌طور گفته شده است که خداوند سرنوشت قومی را تغییر نمی‌دهد تا آن‌ها اوضاع خود را تغییر دهند.

پس برای تجربه یک زندگی بهتر به سراغ شانس، بخت، اقبال، فال و نجوم نروید، سرنوشت شما به دست خودتان است. من یک همسفر هستم و با تخریب روح و روان زیادی وارد کنگره شدم  و حال اکنون ۱۱ وادی را اجرا کرده‌ام و حالا به وادی۱۲ رسیده‌ام و وادی۱۲ به ما می‌آموزد که باید راه درست، راه صراط مستقیم را انتخاب کنم هر چند دشوار است و حرکت خود را در این مسیر ادامه بدهم تا تعادل لازم را کسب کنم و از حال خوش بهره ببرم تا خواسته و هدف‌هایم به نتیجه موردنظر برسد که همان در آخر امر، امر اول اجرا می‌شود.

اعتیاد هم به همین صورت است، من نباید فکر کنم که یک مصرف‌کننده می‌تواند یکباره مواد را کنار و از اعتیاد راحت شود زیرا در اثر مصرف مواد جسم، روان و جهان‌بینی مصرف‌کنندگان دچار تخریب‌شده و باید با استفاده از "روش مناسب DST و داروی مناسب OT و طی۱۰ماه" درمان صورت بگیرد و در طی این چند سال ما شاهد رهایی و درمان خیلی از مسافران بوده‌ایم و همین روش باعث شده که به تعادل لازم برسند و این امر که ابتدا در فکر آن‌ها بوده است،

در آخر امر آن امر اول اجراشده است یعنی فرمان رهایی؛ بنابراین ما در تمام مسائل و امورات زندگی خود باید به این مسئله توجه کنیم و این‌یک قانون کلی است. ابتدا از تفکر شروع می‌شود و بدون تفکر هیچ کاری نباید انجام داد و هیچ کاری انجام نمی‌گیرد تمام وادی‌ها برگرفته‌شده از قرآن است. تک‌تک آیات در وادی‌ها آمده‌اند و ما با خواندن وادی‌ها می‌توانیم آن را در زندگی‌مان به کار ببریم.

وادی ها به ما راه ورسم زندگی کردن ورسیدن به ارامش را اموزش می‌دهند. در آخر امر، امر اول اجرا می‌شود و برداشت من از این وادی این است که هرچه کاشتی همان را برداشت می‌کنی؛مثلاً گندم کاشتی گندم، محبت کاشتی محبت و...من آمدم در کنگره آموزش ببینم و دانایی خود را بالا ببرم، باید تغییر کنم. تفاوت انسان با دیگر موجودات هستی قدرت اختیار است و اختیار مهم‌ترین چیزی است که وجود دارد و خداوند آن را در انسان قرار داده است.

روزی ما هم در آسمان بودیم و خداوند با ما پیمان بست، یادمان نیست. روزی که در آسمان بودیم یک اسمی داشتیم ولی امروز آن اسم یادمان نیست. آن ساکنینی هم که آنجا بودند ممکن است جهان‌های متعددی را

پشت سر گذاشته بودند و در هر جهان هم نامی داشتند که آن‌ها یادشان نیست.قسمت صور پنهان ما از روز الست بوده اما نمی‌توان گفت: چند هزار میلیارد سال پیش، یکی اینکه همیشه بوده و دیگر اینکه در جهان‌های دیگر که بوده همیشه می‌دانسته پیشینه‌اش چه هست. وقتی که جهان خاکی کاشته شد نیروی "تغییر، تبدیل و ترخیص" به صورت خودکار وارد عمل شدند و همان‌طور که هسته‌ی گردو در زمین شکافته می‌شود،

هسته‌ی اولیه‌ی جهان خاکی متولد گردید و با میلیون‌ها تغییر به نقطه‌ی امروزی رسید و یک روز هم منهدم و به نقطه‌ی اولش نیز تبدیل خواهد شد.امواج آمدند و این جهان را به وجود آوردند؛ بعد دوباره این جهان منفجر می‌شود و باز هم می‌شود امواج، آن امواجی که جهان را به وجود آوردند با این امواجی که الان هستند با هم فرق دارند.

مثل خود ما فردی که آمدیم با فرد الان با هم فرق داریم. درست است که همه‌ یک نفس است اما همین نفس کلی آموزش دیده است. امواج هم کلی اطلاعات در خود ذخیره کردند. ما اختیار هر چیزی که قرار باشد برای ما اتفاق بیافتد را داریم و ما علم را بلد هستیم و در درون ما قرار گرفته است و همین‌طور اکثر صفات قدرت مطلق در اندازه‌ی کوچک در ما تعبیه شده است.

خداوند شو شود را خلق می‌کند، انسان هم می‌تواند اما نوع آن فرق می‌کند. ما باید با آموزش و تجربه آن‌ها را از درون خودمان پیدا کنیم  و اختیار کامل داریم تا سرنوشت خود را رقم بزنیم تا به مرحله‌ای برسیم که راه را از چاه تشخیص دهیم. اگر به طرف ارزش‌ها حرکت کنیم به آرامش، آسایش، شادی وشعف می‌رسیم و اگر به طرف ضدارزشها برویم نگرانی، ترس، اضطراب، سختی و عذاب رهنمون می‌شویم.

هم خلقت و هم فرد برای رسیدن به نتایج دلخواه باید زمان را با موفقیت سپری نماید. در واقع برای هر چیزی که می‌خواهیم به دست آوریم باید زمان را پشت سر بگذاریم. هیچ راهی برای حذف زمان نیست مگر اینکه از مرحله‌ی تغییر و تبدیل عبور کنیم و به ترخیص برسیم.هر کسی که از دنیا می‌رود شخص دیگری به دنیا می‌آید.

هر مسافری که به مقصد می‌رسد شخص دیگری سفرش را آغاز می‌کند. بنابراین همه این‌ها در حال تغییر هستند. انسان موجودى ایستا و بى حرکت نیست بلکه سالک و رونده است و مقصود این حرکت و سلوک نیز «لقاءالله» است. قرآن کریم خطاب به همه انسان‌ها مى‌فرماید: یا ایها الانسان انک کادح الى ربک کدحا فملاقیه: همه افراد بشر، مؤمن و کافر «مسافر الى الله» هستند و همگى آنان به ملاقات پروردگارشان خواهند رسید، با این تفاوت که مؤمنان، جمال و مهر حق را ملاقات مى‌کنند و کافران جلال و قهر او را، یکى خدا را به وصف «ارحم الراحمین» ملاقات مى‌کند و دیگرى او را به وصف «اشدالمعاقبین» مى‌یابد. طریق و راه رسیدن به خداوند و ملاقات او نامحدود است و انسان از هر راهى که برود به خدا مى‌رسد و در بین همه راه‌هایى که انسان مى‌تواند طى کند و به خداوند برسد، تنها یک راه «صراط مستقیم» و راه هدایت است و دیگر راه‌ها، اعوجاجى و منحرف‌اند.

برای اینکه در آخر امر، امر اول اجرا شود, زمان می‌خواهیم ولی ما فکر می‌کنیم معنویات زمان نمی‌خواهد در صورتی که معنویات خیلی سخت‌تر از مادیات می‌باشد. مسأله‌ی مهم حرکت است. حرکت اساس هستی، تغییرات و تبدیلات می‌باشد. اگر در هستی حرکت نباشد ستارگان در یک لحظه فرو خواهند ریخت. هیچ چیز در هستی ثابت نیست یعنی نه در کره زمین نه در جهان فیزیکی و نه در جهان‌های پس از مرگ و در همه‌ی جهان‌های دیگر هیچ جا نیست که حالت سکون داشته باشد و اصلاً قابل تصور نمی‌باشد.

با حرکت راه نمایان خواهد شد بدون حرکت هیچ تغییر و تبدیلی شکل نخواهد گرفت. مهم این است که انسان در حال حرکت است ولی کجا می‌رود و این حرکت به کجاست؟ حرکت باید جهت داشته باشد از کجا بدانیم که این حرکت جهتش درست است یا غلط ممکن است فردی دائماً در حال حرکت باشد ولی به نتیجه نمی‌رسد. همه‌ی ما می‌گوییم خدایا ما را به راه راست هدایت کن.

یعنی ما را در  راهی قرار بده که اگر حرکت می‌کنیم با حرکت به مقصد برسیم. صراط مستقیم خود هدف نیست.اگر داریم به طرف تاریکی‌ها می‌رویم کافیست یک دقیقه توقف و تفکر کنیم و برگردیم به طرف روشنایی‌ها و حرکت کنیم تا به نور برسیم.یک مرتبه نور خیره کننده ما را نابینا خواهد کرد باید ذره ذره به منبع نورانی برسیم.

ممکن است اول یک جرقه یا یک ذره از نور را ببینیم. یعنی هیچ تضمینی نیست که یک مرتبه همه چیز را به ما نشان دهند. باید ذره ذره به سمت نور و تا حدی نزدیک که به منبع روشنایی برسی. وقتی که جهت را به سمت نور تغییر داد، بلافاصله نیروهای الهی از زمین و آسمان برای تغییر و تبدیل به یاری او خواهند آمد و این یک شعار نیست. این نظر  و آگاهی و دانش خود من است.

وقتی که حرکت می‌کنید به سمت ارزش‌ها از زمین و آسمان نیروهای الهی به طرف شما حرکت می‌کنند. کسی که ما به عنوان خداوند قبولش داریم اگر می‌خواهد با ما حرف بزند باید یک نفر به نام پیامبر برای ما بفرستد تا به ما بگویند چه کاری را انجام دهیم یا ندهیم. این وادی بسیار راحت به ما می‌گوید که با حرکت به سمت ارزش‌ها نیروهای مثبت کمک حال‌ ما می‌شوند و با حرکت به سمت ضدارزش‌ها نیروهای منفی و این به خود ما و اختیار ما بستگی دارد که کدام راه را انتخاب کنیم.

هر کاری که انجام می‌دهید آزمایش می‌شوید و در این مسیر باید امتحان پس دهید. پس وقتی می‌گویند بلافاصله از زمین و آسمان برای تغییر و تبدیل به یاری شما خواهند آمد پس درست است. مراحل تغییرات در کنگره۶۰ مصرف‌کننده به سفر اولی و سفر دومی به خدمتگزار(راهنما،مرزبان،دبیر و...) وقتی تغییر به انتها رسید تبدیل انجام می‌گیرد و آن‌گاه انسان خود تبدیل به نیروهای الهی یا مثبت خواهد شد و آماده‌ی خدمت به سایر انسان‌ها می‌گردد و این موضوع چقدر زیباست که « دست‌های آسمانی فقط القای افکار را انجام می‌دهند کاری دیگر نمی‌کنند» و اما اهمیت زمان:

انسان  باید ذره ذره پخته شود و  تبدیل و ترخیص تا زمانی که تغییر انجام نشود اتفاق نمی‌افتد. همه‌ی ما می‌خواهیم بدون تغییرات تبدیل را انجام دهیم. این کار اصلاً امکان پذیر نیست.مساله ی دیگر این است که  نیروهای القاء، احیاء و تحرک نیز در هستی وجود دارند و آن‌ها نیز وارد عمل شده و به یاری تغییرات و تبدیلات می‌آیند. چون بدون یاری آن‌ها هیچ تغییر و تبدیلی صورت نخواهد گرفت.

وقتی در مورد تغییر انسان کم خرد به انسان خردمند پرسیده می‌شود می‌گویند که‌ همان‌طوری که انسان‌ها اختیارات دارند، دارای یک خاصیت هم می‌باشند. بایستی تغییرات در خاصیت آن‌ها انجام پذیرد تا تبدیل گردند.قسمت دوم وادی۱۲ درخت کاری است. در قرآن به درخت کاری تاکید ویژه‌ای شده است. طبق احادیث واهمیت ریشه‌ها: زمین مانند مادر، پرورش‌دهنده درخت است و ریشه‌ها مانند دهان غذا را از زمین می‌گیرد؛ درخت به  عنوان یکی از نشانه‌های بی‌نظیر قدرت خدای یکتاست که منبع کشف و شهود زیادی برای مردم خداشناس به حساب می‌آید.

ریشه، ساقه، شاخه، برگ، تنه، سایه و حتی نفس کشیدن درخت هم برای ما، انسان‌ها، منشأ خیر و برکت‌های زیادی است که اگر چشم بینا و دل هوشیار داشته باشیم می‌توانیم به اندازه ظرفیت خودمان، قدرت و حکمت خالق یکتا را در آن درک کنیم. در قرآن کریم هم ضمن اشاره به شگفتی‌های خلقت، به درخت اشاره شده و موارد بسیاری از خیروبرکت‌های این مخلوق خدا یادآوری شده ابرای اجرای وادی دوازدهم که همان کاشت درخت است؛

اعضای "کنگره۶۰" باید یک سال تمام از شروع سفر دوم یا رهایی آنان گذشته باشد تا بتواند درخت کاری را اجرا نماید اعضابه صورت تکی یا گروهی در هفته‌ی درخت‌کاری همه ‌ساله یک درخت می‌کارند. نکته مهم آن است که درختی را که می‌کاریم بایستی نشان کنیم تا در صورت امکان از آن مراقبت نماییم و یا اطلاع داشته باشیم. تا شاهد رشد درخت باشیم بنابراین لازم است آدرس درخت، نوع و تاریخ کاشت آن را یادداشت نماییم و اگر درختی را که کاشته‌ایم خشک ‌شده یا از بین رفته،

سال بعد در فصل درخت‌کاری بایستی به جای آن دو درخت بکاریم این عمل درخت‌کاری را همه ‌ساله تا روزی که زنده هستیم ادامه می‌دهیم ودر طول زمان با مشاهده‌ی رشد و تنومند شدن درختی که کاشته‌ایم بتوانیم به معنای واقعی وادی که همان ثمره اعمال و نتیجه تلاش و کوشش خود را ببینیم یعنی در آخر امر، اجرای امر اول را مشاهده نماییم.

پیامبر اسلام در مورد درخت کاری فرمودند: کشاورزی و درختکاری کنید. به‌خدا قسم ‌آدمیزاد هیچ عملی حلال‌تر و پاکیزه‌تر از آن انجام نمی‌دهد. خداوند درخت را برای انسان آفرید تادرخت بکارد ،آن را آبیاری کند و در حفظ آن کوشا باشد. هر وقت عمر جهان به آخر رسیده، هرگاه قیامت بخواهد قیام کند و عالم بخواهد منقرض شود و در دست یکی از شما نهال درختی باشد چنانچه بقدر کاشتن آن فرصت باشد،

باید آن را بکارد و از فرصت باقی‌مانده استفاده نماید.اهمیت وقت و عمر از نگاه قرآن: قرآن کتاب خدا، کتابی که بشر را به محکم‌ترین راه هدایت می‌کند، برای وقت، زمان و گذر عمر ارزش بسیار قائل است. حتی به زمان‌های مختلف قسم یاد می‌کند. «والفجر: قسم به طلوع فجر». پس از فجر صبح است، باز هم خدا به آن قسم یاد می‌کند: « وَالصُّبْحِ إِذَا تَنَفَّسَ: قسم به صبح که هنگامی که تنفس می‌کند».

همچنین قسم به ضحی (زمانی که آفتاب به روشنی در آسمان دیده می‌شود) و نیز قسم به روز: « وَالنَّهَارِ إِذَا جَلّیهَا». همچنین قَسَم به عصر: «وَ الْعَصْرِ» و شب: «وَاللَّیْلِ إِذَا یَغْشیهَا: و به شب آن هنگام که زمین را بپوشاند». حتی قرآن 3 بار به سَحَر قسم خورده است. «وَ اللَّیْلِ إِذْ أَدْبَر»، «وَ اللَّیْلِ إِذا عَسْعَس »، «وَ اللَّیْلِ إِذا یَسْرِ» هر سه عبارت یعنی «قسم به شب، هنگامی که تمام می‌شود». این نشانه اهمیت اوقات شبانه روز است، که خدا به آن‌ها قسم یاد کرده است.

تغییر کنید تا بهترین باشید. بعضی از مردم تمام زندگی و عمر خود را با این امید و انگیزه می‌گذرانند که روزی اوضاع زندگی آن‌ها بهتر شود؛ این نوع آدم‌ها همیشه ارزو می‌کنند که ای کاش همه چیز آسان‌تر و ساده‌تر باشد و اینکه یک روز عصایی سحر آمیز از آسمان پایین بیاید و به وضعیت آشفته آن‌ها سر و سامانی بدهد و اوضاع زندگی آن‌ها را از آنچه هست بهتر کند.

اما حقیقت چیز دیگری را بیان می‌کند اوضاع ما وقتی بهتر می‌شود که ما بهتر شویم؛ همه چیز زمانی تغییر می‌کند که ما تغییر کرده باشیم و به عبارتی دیگر انسان تنها بعد از تغییر دادن خود می‌تواند زندگی خود را نیز تغییر دهد. بخشی از مشکلاتی که ما در زندگی با آن مواجه هستیم به چگونه بودن ما بر می‌گردد و برای بهتر شدن هر چیز باید خود ما بهتر شویم.

این جمله را به خاطر بسپارید که :(فردا بسیار شبیه امروز خواهد بود مگر آنکه ما خود را تغییر دهیم و تلاش و کوشش کنیم).

 

منابع: کتاب عشق ، کتاب تفسیر موضوعی قرآن کریم وسی دی های وادی دوازدهم آقای مهندس دژاکام،کتاب ۱۴مقاله(وادی۱۲)

نویسنده:همسفر فرشته،رهجوی راهنما همسفر نرگس (لژیون پنجم)

ویرایش: همسفر زهرا، (رابط‌ خبری لژیون پنجم)

ارسال: همسفر فرنوش (نگهبان سایت)

همسفران نمایندگی حکیم هیدجی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .