ششمین جلسه از دوره اول سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه همسفران آقا، نمایندگی شهرری ، با استادی دستیار دیدبان همسفر مهراد، نگهبانی همسفر مهراب و دبیری موقت همسفر مهدی، با دستور جلسه «کمک کنگره به من و کمک من به کنگره» پنجشنبه ۲۷ دی ۱۴۰۳، ساعت ۱۴ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد :
سلام دوستان مهراد هستم همسفر ، ابتدا سپاسگزارم از بنیان کنگره آقای مهندس و همچنین جانشین بنیان استاد امین عزیز که این فرصت رو به من داد که در کنگره بمونم و خدمت کنم . دستور جلسه (کمک من به کنگره و کمک کنگره به من) که من که در جایگاهی نیستم که بتوانم بگویم میتوانم به کنگره کمک کنم کسی میتواند بگوید که من میتوانم به کنگره کمک کنم که از کنگره قویتر باشد و خیلی جایگاه بالاتری داشته باشد من هر قدمی که در کنگره برمیدارم برای تکامل خودم هست ولی از بحث اصلی که کنگره چه خدماتی را به من داد میتوان گفت که عمق این دستور جلسه زیاد است ،البته از نظر بنده چون کنگره تماماً عشق و منشا آن هم عشق هست اگر بخواهند درباره چیزهایی که آموختهام بگویم این است که همه دستور جلسات کلید هستند بعضی از آنها شاه کلید هستند مثل دستور جلسه که به تمام قفلها میخورد و آنها را باز میکند اینها تماماً مربوط به این است که من خوب درک کرده باشم اگر بخواهم بگویم من قبل از کنگره فکر میکردم همه چیز را بلد هستم همه چیز را میدانم تمام آشناها و فامیلها میگفتند که تو خیلی زرنگ هستی و خیلی کارت درست است وقتی وارد کنگره شدم به واسطه عزیزی حدود سه ماه از سفرم گذشته بود آن چیزی که برام جذابیت داشت فقط جزوه جهانبینی بود انگار اصلاً گره من آنجا حل میشد بند عاشق جزوه جهانبینی شدم الان هم هر چقدر صحبتهای آقای مهندس و استاد امین رو گوش میدهم انگار بیشتر تشنه میشوم زمینی که کویر یا خشک باشد یک زمانی کار اداری میکردم که خط من خوب بود و از خودم راضی بودم خیلی ها میگفتند بعد فکر کردم که من خطم خوب هست به انجمن خوش نویسان بروم رفتم و آنجا از بند یک تست گرفتن که به من گفتن که مرحله دوره مقدماتی قبول شدم ادامه که دادم فهمیدم خطم خوب بود ولی بلد نبودم که حروف کجای خط قرار میگیرد که اون زمان کار اداری میکردم که در اداره بودم اینکه میفهمیدم که مصرف کننده مواد را بهش میگویند بیمار اصلاً نمیتوانستم بفهمم و...
من قبلاً اگر یک کاری را انجام میدادم به دنبال برگشتن بودم اگر یک قدمی بر میداشتم
همش حساب گرانه بود من اصلاً معنی این کلمات رو درک نمیکردم مثل پیوند محبت اون چیزی که در خانواده حاکم نبود حالا در یک خانواده کمتر و بعضیا بیشتر که یک طیفی دارد ولی وجود دارد این هست که من نمیتوانم به این عمق چیزی فکر کنم که به من داده رفته رفته مان میخواهد که بهش برسم الان این چیزهایی که میگویم اون چیزهایی هستش که خیلی برایم صور آشکار دارد ولی واقعاً ریشه عمیقی دارد خیلیها بهم میگویند
آیا تو عصبانی میشوی؟ آدم باید یاد بگیرد که توی عصبانیت نموند و این خیلی مهم است من به کنگره در واقع نمیتوانم بهش برسم اگر بخوام جبران کنم چرا که هر کاری بخوام بکنم کنگره یک قدم جلوتر است ازمن چون ما خدمتی میکنیم تازه درمبدا هستیم
ممنونم که به صحبتهای من گوش دادین.
- تعداد بازدید از این مطلب :
60