English Version
This Site Is Available In English

تولد ده سال رهایی راهنما مسافر جلال

تولد ده سال رهایی راهنما مسافر جلال

هشتمین جلسه از دوره سی‌ام کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ ویژه همسفران و مسافران نمایندگی دانیال اهواز با استادی راهنما مسافر فرشید ، نگهبانی مسافر نصرالله و دبیری مسافر حسن با دستور جلسه‌ی «کمک من به کنگره و کمک کنگره به من» در روز پنج‌شنبه بیست و هفتم دی ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد

سخنان استاد:

سلام دوستان فرشید هستم مسافر؛ خیلی خوشحال هستم که با این دستور جلسه و به خصوص در این مکان در کنار شما هستم. کار درست و خوبی که همیشه در کنگره انجام می‌شود این است که: اگر هر کاری برای کسی می‌کند قبلش آموزش سپاسگزاری برای انجام آن کار را یاد می‌دهد چون خیلی مواقع اگر من سپاسگزار سیستم نباشم، اگر آن سیستم بهترین سیستم هم باشد با ناسپاسی، سیستم را یا خراب می‌کنم یا از دست می‌دهم. این همان اتفاقی است که در کنگره افتاد، آقای مهندس اگر چیزی را به ما دادند روش نگهداری و روش سپاسگزاری آن را هم یاد دادند و فرهنگ سازی کردند که ما از آن چگونه استفاده بکنیم و چه جوری برای خودمان حفظش کنیم.

 اگر بهترین موقعیت‌ها، بهترین مکان‌ها به افرادی داده بشود که سپاسگزار نباشند و یا از چیزی که به دست آوردند شاکی باشند، آرام آرام بهترین مکان‌ها به بدترین مکان‌ها تبدیل می‌شود، بهترین سیستم‌ها به بدترین سیستم‌ها، بهترین کشورها به بدترین کشورها تبدیل می‌شوند. اولین چیزی که در کنگره به ما آموزش داده می‌شود و آقای مهندس پایه‌گذار آن بودند این است که: اگر چیزی داده می‌شود قبلش آموزشش داده می‌شود پس اگر در هر جایگاهی هستم و این آموزش‌ها، این جایگاه‌ها، این موقعیت‌ها را از سیستم دریافت می‌کنم، باید شکرگزار آن باشم چون در این مکان حضور داریم و می‌توانیم آموزش بگیریم.

 مهم‌ترین چیزی که کنگره به من داد این بود که: هدایتم کرد و هدایتم می‌کند و شاید این بزرگترین موهبت الهی است. ما در نماز اصلی‌ترین چیزی را که از خدا می‌خواهیم اهدنا الصراط المستقیم است، یعنی من را به راه راست هدایت کن، نه به راه کسانی که به آنها غضب کردی و نه راه گمراهان. راه گمراهان راهی بود که من قبلاً داشتم، یعنی مواد مخدر مصرف می کردم و در آن گذرگاه افتاده بودم و نمی‌دانستم از آن چه جور باید بیرون بیایم و سخت‌ترین روزگار یک نفر زمانی می‌باشد که در یک هچل و گرفتاری افتاده باشد و هدایت نشود که چه جور می‌تواند از این مسیر بیرون بیاید و دائماً مسیرش گم‌تر بشود.

 بزرگترین نعمتی که کنگره به من داد این بود که: مسیرهای مختلف را برای من باز کرد، مسیرهایی که هر کدامش شاید ۵۰ یا ۶۰ سال طول می‌کشید تا باز شود و شاید بعضی وقت‌ها خیلی خیلی بیشتر و گاهی اوقات هم باز نمی‌شود. بعضی انسان‌ها می‌آیند و زندگی‌شان تمام می‌شود و کوچک‌ترین مسائلشان حل نمی‌شود و این بزرگترین موهبت الهی است که کوچک‌ترین تا بزرگترین مسائل ما در کنگره حل شده و گذرگاهش خیلی سهل می‌شود. در کنگره مسیرها در حال باز شدن است، برای مثال راجع به کرونا مسیر باز شد، راجع به اعتیاد راجع به سیگار راجع به خانواده‌ها که انسجام پیدا کردند مسیرها باز شد، راجع به درمان چاقی و درمان‌های درونی همگی مسیرها باز شد. هرکس خودش می‌داند که چه به دست آورده و به آن نگاه بکند، در قرآن در یک قسمتی که در مورد جنگ‌هاست می‌گوید به مسلمین بگو وقتی که جنگ تمام شد بر سر غنایم با هم نجنگید و این خیلی مسئله مهمی است. این نعمت بزرگی است که الان در کنگره حضور داریم و نباید در کنگره نسبت به جایگاه‌های خدمتی یکدیگر حسادت بکنیم، همین که همگی در کنگره حضور داریم این بزرگترین لطف الهی است و مشق من جلوی من گذاشته شده و در حال انجام دادن آن مشق هستم و به چیز دیگری نباید فکر بکنم.

 علت اینکه در ابتدا گفتم خدا را شکر در این لحظه و با این دستور جلسه اینجا هستم این است که: خدمت من در اهواز و این شال راهنمایی که به گردن دارم خیلی چیزها را به من داد و خیلی گره‌ها را برای من حل کرد و هر خدمتی که در کنگره افتخار انجام آن به من داده می‌شود در اصل همان کلامی است که استاد آقای مهندس می‌گوید: ما برای هر کس برنامه ویژه‌ای داریم و تا بتواند از گذرگاه‌های خودش عبور بکند. اگر با این شکل به مسائل نگاه کنیم پس هر مشکل و یا مسئله‌ای در زندگی برایم پیش می‌آید مسئله‌ای است که جلوی پای من گذاشته شده تا حلش بکنم، اگر اینطور نگاه کنم، همان مسئله و مشکل جای بالاترین شکرگزاری را دارد تا من بتوانم آن اتفاق را حل بکنم و وارد مرحله بعد بشوم. خیلی متشکرم.

سخنان مسافر جلال؛

سلام دوستان جلال هستم مسافر:

 شاکر خداوند هستم که امروز در بین شما هستم. من فراموش نمی‌کنم روز اول با چه حالی وارد کنگره شدم و الان در چه آرامش و امنیتی هستم. حضور ذهن دارم در ابتدا که وارد شدم یک آشفتگی ذهنی داشتم جدای از مسئله اعتیادم، قصدم ماندن در کنگره نبود و نمی‌دانم چه اتفاقی افتاد که ماندگار شدم. زمانی که وارد شدم با خود فکر می‌کردم مشکلات لعنت خداوند هستند و بعدها متوجه شدم مشکلات من رحمت خداوند بود و قدرت مطلق به خوبی می‌دانست که می‌توانم از پس این مشکلات بر بیایم. مهم این است که صبر کردن را یاد بگیرم و مسئولیت مشکلاتی که به وجود آوردم را بپذیرم و فرمانبردار کنگره و راهنما باشم. برای ترک اعتیاد راه‌های مختلفی را امتحان کردم اما هیچ کدام را بیشتر از بیست روز نمی‌توانستم تحمل بکنم و برای من کافی نبود. هنگامی که وارد کنگره شدم ندایی در درونم می‌گفت انتهای این مسیر نور است و واقعا هم اینجوری شد. در مسیر کنگره ذره ای تردید نکنید و ثابت قدم باشید.

سخنان راهنما خانم زهره ؛

سلام دوستان زهره هستم همسفر: 

 به نوبه خودم ده سال رهایی آقا جلال را تبریک می‌گویم به خودشان، به آقای مهندس و خانواده بزرگ کنگره ۶۰. امروزه در جهان که صحبت از پیشرفت علم است و پیشرفت تکنولوژی اما در رابطه با درمان اعتیاد و درمان سیگار هیچ راه حل خاصی وجود ندارد اما ما در کنگره به راحتی ۱۰ سال رهایی را جشن می‌گیریم و شاهد انسان‌هایی هستیم که از تاریکی به سمت نور رهسپار می‌شوند. برای ما این معجزات یک مسئله خیلی عادی است و باید سپاسگزار کنگره ۶۰ باشیم. امیدوارم همه ما رهجوهای خوبی برای کنگره باشیم و همیشه در صراط مستقیم ثابت قدم باشیم.

سخنان خانم رقیه همسفر مسافر جلال ؛

سلام دوستان رقیه هستم همسفر : 

خیلی خوشحالم در جمع شما هستم و می‌توانم از تک تک شما انرژی بگیرم. من هم در ابتدا دهمین سال رهایی مسافرم را به ایشون تبریک می‌گویم و تشکر می‌کنم از ایشون که همسفر من بودند چون من بعد رهایی ایشون وارد زندگی‌شان شدم و سپس وارد کنگره شدم . تشکر میکنم از راهنمای محترم ایشان آقا فرشید و همه خدمتگزاران کنگره و در رأس جناب مهندس. در رابطه با کمک کنگره اگر بخواهم صحبت کنم هیچ کلمه‌ای به ذهنم خطور نمی‌کند فقط می‌توانم بگویم کنگره ۶۰ نوری بود در تاریکی زندگی ما. مهمترین لطف کنگره به من آرامشی بود که در زندگی ما جاری است امیدوارم بتوانم شاگرد خوبی برای کنگره باشم.

سخنان راهنما مسافر علی؛

سلام دوستان علی هستم مسافر؛ ابوالفضل پیوند عمیقی با جلال داره و امیدوارم در ادامه هم بیشتر به هم نزدیک بشن. ابوالفضل خیلی مشتاق بود که وارد کنگره بشود و به خاطر سیگار هم وارد لژیون سیگار شد جلسات عمومی را مرتب شرکت می‌کرد و بالاخره راهنمای همسفرها شد. خیلی خوبه که ما به موقع حرکت را شروع کنیم و خیلی صبوری کرد تا اجازه تشکیل لژیون به او داده شد. و امیدوارم که در این راه ثابت قدم باشد.

سخنان راهنما ابوالفضل همسفر؛

سلام دوستان ابوالفضل هستم همسفر جلال. مسافر من جلال با ۱۰ سال تخریب وارد کنگره شد و در ابتدا من از ورودش به کنگره مطلع نبودم ولی تغییرات را که در ایشان مشاهده کردم متوجه شدم که ایشان به مکانی به نام کنگره می‌رود. همه نمایندگی‌های خوزستان مدیون آقا فرشید و آقا بیات هستیم. و من هرچه را که یاد گرفتم از جناب مهندس به واسطه وجود آقا علی راهنمای عزیزم بود و اگر ایشان نبودند و به من محبت نداشتند ن هیچ وقت راهنما نمی‌شدم. امیدوارم که بتوانم رهجوی لایقی برای کنگره ۶۰ باشم ز آقا جلال هم تشکر می‌کنم که باعث شدند من کنگره ۶۰ را پیدا کنم.

تا باد چنین بادا 

 

عکس و تایپ؛ مسافر مصطفی و مسافر امیر

ارسال؛ مسافر مجتبی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .