جلسه یازدهم از دوره چهارم کارگاههای آموزش مجازی همسفران نمایندگی یوسُف با استادی همسفر آرزو با دستور جلسه «وادی دوازدهم در آخر امر، امر اول اجرا میشود و تأثیر آن روی من» روز شنبه ۲۹ دیماه ۱۴۰۳ برگزار شد.
سخنان استاد:
آنچه باور است محبت و آنچه نیست ظروف تهی است. در ابتدا خدا را شکر میکنم که در کنگره قرار دارم و با آموزشهایی که میگیرم میتوانم تغییر کنم و در جهت ارزشها حرکت کنم.
در مورد وادی دوازدهم «در آخر امر، امر اول اجرا میشود» باید بگویم من برای اولین بار با این جمله در کتاب ۶۰ درجه مواجه شدم و بسیار برایم جذاب، اما گنگ بود. وقتی وادی دوازدهم را مطالعه کردم کاملاً متوجه قضیه شدم. در این وادی، خداوند انسان را به عنوان جانشین خود در زمین معرفی مینماید و به انسان اختیار کامل بر سرنوشت خود را میدهد و انسان را همیشه بر سر دوراهی قرار میدهد تا انتخاب کند که در مسیر روشناییها قرار گیرد یا در مسیر تاریکیها . به غیر از اختیار، دو ویژگی دیگر نیز به انسان داده شده است: یکی علمی که به صورت بالقوه در انسان وجود دارد و دیگری داشتن صفات قدرت در اندازه کوچک. همانطور که میدانیم انسان دارای صور آشکار و پنهان است که صور پنهان انسان از عالم امر خلق شده و صور آشکار آن از مواد تشکیلدهنده زمین خاکی است.
این وادی به من میگوید، برای رسیدن به هر خواستهای فرایند زمان بسیار مهم است و همیشه باید مدنظر گرفته شود و من نمیتوانم توقع داشته باشم که به سرعت به خواستهای که دارم برسم . وقتی فرایند زمان را مدنظر بگیرم میتوانم به نتیجه دلخواه برسم . مثلاً خواست من کاشت گندم است که این امر اول است، برای رسیدن به این امر حداقل هشت ماه زمان لازم است تا یک بذر تبدیل به یک گندم که آخر امر است، شود و من نمیتوانم ظرف مثلاً سه ماه گندم داشته باشم. برای رسیدن به آخر امر بایستی از مراحل تغییر و تبدیل عبور کنیم تا به مرحله ترخیص برسیم و این یکی از نکات بسیار مهم برای به اجرا در آمدن خواستههای ما می باشد.
اگر بخواهم از تجربه خود بگویم، قبل از اینکه وارد کنگره شوم، فردی بودم که زندگی یکنواختی داشتم و درواقع در حال سکون بودم و هیچ تغییری در زندگیم رخ نمیداد. وقتی وارد کنگره شدم و حرکت کردم، درواقع ابتدا خود را از حالت سکون خارج و شروع به آموزش گرفتن کردم و تغییرات در من آغاز شد. در جلسات کارگاهی و لژیون شرکت میکردم و طبق فرمان شروع به نوشتن سیدیهای سفر اول کردم و تبدیل به رهجوی فرمانبردار شدم و پس از گذشت ۱۰ ماه به رهایی که مرحله ترخیص بود رسیدم. میخواهم بگویم به نظر من این مراحل تغییر، تبدیل و ترخیص در تکتک مراحل زندگی وجود دارد. یعنی درست است که من از سفر اول ترخیص شدم و وارد سفر دوم شدم، ولی اینجا باز مراحل تغییر و تبدیل برای من شروع شد و من وارد مرحله جدیدی شدم. درواقع همان پایان هر نقطه سر آغاز خط دیگری است و من باید باز هم در این مرحله تغییرات و تبدیلات را انجام دهم تا به ترخیص برسم.
البته در طی کردن این مراحل، همیشه سه نیروی القا، احیا و تحرک هم به یاری تغییرات و تبدیلات میآیند و فرقی هم نمیکند که شما در مسیر روشنایی باشید یا در مسیر تاریکی؛ یعنی مثلاً اگر من حتی با خواست خودم در مسیر تاریکی قرار گیرم، باز این سه نیرو من را یاری خواهند کرد و با القا منفی مرا به اعماق تاریکی بیشتر فرو خواهند برد و انسانهایی در سر راهم قرار خواهند گرفت که من را به سمت تاریکی هدایت میکنند. یعنی این نیروها فقط در جهت مثبت من را یاری نمیکنند، بلکه اگر در جهت منفی هم قرار بگیرم مرا یاری میکنند و این بستگی به خواست من دارد که در کدام جهت قدم بردارم. در مورد احیا که به معنی زنده کردن است، میدانم که بزرگترین احیاکننده، خداوند است. ولی گاهی در مسیر زندگی انسانهایی وجود دارند که برای بیرون آوردن انسانهای دیگر از تاریکی تلاش میکنند که به آنها نیز میتوانیم نیروهای احیا کننده بگوییم. واما تحرک یا حرکت که اساس هستی و اساس تغییرات و تبدیلات میباشد و همیشه همه چیز در حال حرکت است و هیچ سکونی وجود ندارد و بدون حرکت هیچ تغییر و تبدیلی شکل نخواهد گرفت.
توجه به این نکته ضروری است که، تغییرات باید در اندیشه، گفتار و کردار ما باشد و هر چه تغییرات بیشتر باشد نیروهای بیشتری به یاری ما خواهند آمد. من این وادی را بسیار دوست دارم، چون به من یاد داد که برای رسیدن به هر خواسته ای که دارم، باید تغییرات و تبدیلات مربوط به آن خواسته را طی زمان انجام دهم تا بتوانم به آن خواسته برسم. امیدوارم بتوانم همیشه در این مسیر باقی بمانم و با آموزشها و تجربههایی که کسب میکنم، برای رشد و تکامل خود تلاش نمایم.
نویسنده: همسفر آرزو رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون اول)
رابط خبری: همسفر مونا رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون اول)
ویراستاری و ارسال: همسفر نرگس نگهبان سایت
همسفران نمایندگی یوسُف تهران
- تعداد بازدید از این مطلب :
68