English Version
This Site Is Available In English

پیوند محبت

پیوند محبت

جلسه پنجم از دوره چهل و دوم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی کاسپین، با استادی راهنما مسافر حمیدرضا، نگهبانی مسافر مجتبی و دبیری مسافر بهروز با دستور جلسه " کمک من به کنگره و کمک کنگره به من " پنجشنبه 27 دی‌ماه ۱۴۰۳ ساعت 16:45 آغاز به کارکرد.

سخنان استاد:
از نگهبان و دبیر محترمشان تشکر می‌کنم که اجازه دادند در این جایگاه قرار بگیرم و آموزش بگیرم. از خداوند سپاسگزارم که دوباره توانستم این جایگاه را تجربه کنم. ابتدا به تمام عزیزانی که در آزمون راهنمایی قبول شدند تبریک عرض می‌کنم. یاد زمانی افتادم که من هم به‌مانند بقیه قرار بود در آزمون راهنمایی شرکت کنم. راهنمای عزیزم حمید آقا به ما می‌گفتند که جوری منابع آزمون را بخوانید که اگر فردا روزی نتایج آزمون را اعلام کردند شما شرمسار نباشید و همه تلاش خود را کرده باشید. یک‌بار در سایت مطلبی را درباره شرکت در آزمون مطالعه کردم که خیلی برای من تاثیرگذار بود و باعث شد با جدیت بیشتری منابع آزمون را مطالعه نمایم. آنجا نوشته بود قبولی در آزمون هم وابسته به صور آشکار می‌باشد که همان خواندن منابع و شرکت در آزمون است و هم وابسته به صور پنهان می‌باشد یعنی از قبل در تقدیر شما قبولی در آزمون نوشته‌شده است و اگر قرار باشد در آزمون راهنمایی قبول شوید ممکن است حتی همه سوالات را به‌اشتباه، درست پاسخ بدهید. به‌هرحال این قبولی‌ها را به راهنمایان شعبه کاسپین و مسئولین برگزاری آزمون‌های داخلی شعبه تبریک و شادباش عرض می‌کنم. اگر بخواهم در مورد دستور جلسه این هفته مشارکت کوتاهی داشته باشم باید بگویم که کنگره برای من همه کار انجام داد. یادم است با یک حال خراب و وضعیت روحی نامناسب وارد کنگره شدم. به‌محض ورود من به کنگره و دریافت آموزش‌ها و همچنین مصرف دارو و پیوند محبتی که بین من و راهنمایم برقرارشده بود، باعث شد تا سرنوشت من دستخوش تغییر شود و برکات زیادی از طریق کنگره به زندگی من جاری شد. کنگره برای ما به‌مانند یک مادر دلسوز است. وقتی یک مادر برای ما کاری انجام می‌دهد ما چگونه می‌توانیم از محبت‌های او قدردانی نماییم. یکی از راه‌های قدردانی از زحمات کنگره ٦٠ شرکت کردن در لژیون سردار است. تجربه شخصی من از حضور در لژیون سردار این بود که با انجام این کار یکی از بزرگ‌ترین گره‌هایی که در زندگی من وجود داشت به برکت حضور در لژیون سردار باز شد. ما نباید فراموش کنیم که چگونه و با چه حالی وارد کنگره شدیم. چون ذات انسان در کل فراموش‌کار است و بعد از مدتی فراموش می‌کند که از کجا به حال خوش امروزش رسیده است. من همیشه در لژیون خودم به بچه‌ها می‌گویم که بامعرفت باشید. زیرا یک انسان بامعرفت هرگز گذشته‌اش را فراموش نمی‌کند. بهترین قدردانی برای یک سفر اولی انجام یک سفر خوب و در ادامه خدمتگزار بودن است. یک سفر دومی هم بایستی به هر طریق ممکن دین خود را به کنگره ادا کند.
قسمت دوم دستور جلسه؛ تولد یک سال رهایی مسافر محمدرضا:
در مورد محمدرضای عزیز بایستی بگویم که پسر بسیار خوب و دوست‌داشتنی‌ای هست و من  از اعماق قلبم ایشان را خیلی دوست دارم و برایشان بسیار خوشحالم و دوست داشتم جشن امروز باخبر قبولی ایشان در آزمون زیبا‌تر شود اما مطمئن هستم حتما در آزمون آینده قبول خواهد شد و امیدوارم که جشن آزادمردی ایشان را با شال راهنمایی جشن بگیریم. به همسفر ایشان و راهنمای همسفرشان و همچنین آقا مصطفی راهنمای سیگارشان هم این‌روز زیبا را تبریک و شادباش عرض می‌کنم. امیدوارم اتفاقات خوبی برای این خانواده در ادامه مسیر زندگی‌شان رخ دهد.

اعلام سفر مسافر:
آخرین آنتی ایکس مصرفی متادون. مدت‌زمان سفر اول 11 ماه و 11 روز به راهنمایی آقا حمیدرضا، رهایی لز مواد 1 سال و 1 ماه و 3 روز، روش درمان DST، داروی درمان شربت OT، همچنین سفر رسیگار انجام دادم، مدت درمان 10 ماه و 20 روز به راهنمایی آقا مصطفی، رهایی از سیگار 8 ماه و 6 روز ورزش در کنگره تیروکمان.

آرزوی مسافر:
آرزو می‌کنم تمام خانواده های مسافران و تمام همسفران به آرامش و امنیتی که سال ها در جستجو آن بودند برسند.

سخنان مسافر محمدرضا:
قبل از هر چیز خدای خودم را شاکر و سپاسگزارم که امروز در این جایگاه قرار گرفتم. من همیشه این‌روز و این جایگاه را برای خودم به تصویر می‌کشیدم و خواسته داشتم و در این راستا تلاش نمودم تا امروز در این جایگاه قرار گرفتم پس نتیجه می‌گیریم که هر شخصی با تلاش پشتکار خودش می‌تواند به هر جایگاهی دست پیدا کند. از راهنمای خوبم آقا حمیدرضا خیلی تشکر می‌کنم چون به من عشق دادند زیرا کنگره به من عشق داد، من همیشه در صحبت‌های خودم عرض می‌کنم که من یک عاشق هستم زیرا در یک مسیری که عاشق باشیم قطعا به خواسته خود می‌رسیم. از راهنمای سفر اول خودم محمد آقا تشکر می‌کنم واقعا جایشان خالی است و از آقا مصطفی راهنمای ویلیام خیلی تشکرمیکنم و امروز هم قبول زحمت فرمودند تشریف آوردند سپاسگزاری می‌کنم. از راهنمای همسفرم خانم فاطمه تشکر می‌کنم و از همسفران خودم خیلی تشکر می‌کنم و از همین‌جا ازشون عذرخواهی می‌کنم بابت این‌همه تخریب‌های فراوان که در این‌همه سال‌ها به ایشان وارد کردم و این را زمانی متوجه شدم که در کنگره آموزش دیدم و ازخانواده خودم تشکر می‌کنم بابت این‌همه همراهی و حمایت‌های ایشان. از راهنمای تازه‌واردین خودم آقا سعید خیلی تشکر می‌کنم. امیدوارم که بتوانم رهجوی خوبی برای راهنمای خودم و خدمت‌گزار مفیدی برای کنگره باشم. برای همه شما دوستان سلامتی از خدای خودم خواستارم.

سخنان راهنما همسفر فاطمه:
خیلی خوشحال هستم که امروز این جایگاه را تجربه می‌کنم و به نگهبان، دبیر و استاد جلسه خدا قوت می‌گویم.این تولد ارزشمند را به بنیان کنگره۶۰ تقدیم می‌کنیم. به راهنمای خودم همسفر پروانه، به لژیون هفتم و هشتم کاسپین تبریک می‌گویم. به راهنما مسافر حمیدرضا تبریک و خدا قوت می‌گویم که به حق بازخوردهای بسیار خوبی را از لژیون ایشان از جانب همسفرها دریافت می‌کنم. به ایشان تبریک می‌گویم که در جهت عدالت، معرفت و عمل سالم حرکت می‌کنند و رهجوهای خوبی را پرورش می‌دهند. به مسافر محمدرضا تبریک می‌گویم، انشالله در ادامه مسیر یکی از خدمتگزاران ارزشمند کنگره۶۰  باشند. به همسفر سکینه به دلیل وجود پرمهر او تبریک می‌گویم. قبل از اینکه در مورد تولد صحبت کنم قبولی عزیزانی که در آزمون موفق شده‌اند را به آن‌ها و تمام راهنمایان در قسمت همسفران و مسافران، ایجنت‌ها، مرزبان‌های فعلی و قبلی و تمام کسانی که در این راستا زحمت کشیدند تبریک می‌گویم. چقدر دستور جلسه کمک من به کنگره۶۰ با نتایج آزمون هماهنگ بود و گویی می‌خواست نوید این را بدهد که ما باید در جهت دستور جلسه حرکت کنیم و قبول شدگان بایدبمانند، خدمت کنند و آن رسالتی که در جهت احیای انسان‌های دردمند دارند را به سرانجام برسانند. همسفر سکینه زمانی به لژیون من آمد که از یک بیماری عبور کرده بود، یک زن ناتوان و خسته بود که از خبر اعتیاد پسر خود به یک بن‌بست فکری و جسمی رسیده بود‌. حقیقتاً تن خسته و رنجوری داشت. به یاد دارم جشن همسفر پذیرش و وارد لژیون شد. فکر نمی‌کردم در کنگره۶۰ بماند و ادامه دهد چون تحمل شلوغی و توان سی‌دی نوشتن را نداشت، ولی از آنجایی که عشق مادرانه یک قدرت بی‌نهایت است و همیشه می‌گویند مادرها با یک دست فرزند خود را بغل می‌کنند و با دست دیگر جهان را اداره می‌کنند، حقیقتاً در مورد ایشان هم صدق می‌کرد. این تولد ارزشمند را به خواهران مسافر محمدرضا تبریک می‌گویم که با چشمان اشکبار اینجا نشستند. به همسفر فاطمه و مسافر رضا تبریک می‌گویم. همسفر سکینه یکی از رهجوهای خوب لژیون هفتم بود همیشه از این مسئله ناراحت بود که چرا من نمی‌توانمسی‌دی را که می‌نویسم مشارکت کنم؛ ولی همیشه مشارکت‌های او از تجربه‌های ارزشمندش در زندگی چراغ راه ما شد.واقعا به وجود او افتخار می‌کنم و امیدوارم که در ادامه مسیر بیاید،لژیون انتخاب کند و در کنار یک راهنمای ارزشمند دیگر مسیر زندگی کنگره‌ای‌ خود را طی کند و حال و انرژی خوب را به خودش تقدیم کند. همه ما برای آموزش گرفتن و خدمت کردن اینجا نشسته‌ایم.این آموزش باید به کجای کار من بیاید؟ این آموزش باید تاریکی‌های زندگی من را ترمیم کند. همه ما پر از زخم بودیم، همه ما پر از مسائل،گره‌هاو تاریکی‌های زیادی هستیم، پر از ترس‌ها،ناامیدی‌ها و منیت‌ها هستیم. کنگره۶۰ چه کاری برای من انجام داده است؟کنگره۶۰ آن ابزارهای لازم را در اختیار من فاطمه می‌گذارد برای اینکه بتوانم از گذرگاه‌های سخت زندگی عبور کنم. من چه کاری می‌توانم برای کنگره۶۰ انجام دهم؟ عملاً من هیچ کاری نمی‌توانم انجام دهم؛ ولی اگر من به یک آدم بهتر، مادر بهتر، فرزند بهتر یا پدر بهتر تبدیل شوم می‌توانم یک گوشه‌ای از این هستی را به بهترین شکل ممکن تبدیل کنم. این رسالت کنگره۶۰ است. در کنگره۶۰ فقط ۵ درصد مسئله درمان اعتیاد است باقی مسائل در آموزش و جهان بینی است که مامی‌توانیم برای ساختار خود به کار ببریم و از خوب شدن ما حال آدم‌های اطراف ما هم خوب شود. این واقعا ارزشمند است که اینجا یک صندلی به ما هدیه داده شده است و به ما راهنما و ربی داده شده که مسیر را برای ما روشن می‌کند.نکته‌ای که می‌خواهم به محمدرضابگویم این است که بعدها قرار است انتخاب‌های دیگری در زندگی داشته باشدو باید به حس خواهرانه و مادرانه خود اعتماد بکند، در انتخاب‌هایی که خواهد داشت، در مسیری که برای زندگی خودمی‌خواهد انتخاب بکند و حتماً گوش به حرف راهنمای خود باشد تا بتواند مثل همین مسیری که انتخاب کرده است و رو به رشد است حرکت رو به رشد و عالی‌تری داشته باشد. انرژی خوب این تولد را به وجود پرمهر همه مادرهایی که در قسمت همسفران روی این صندلی‌هانشسته‌اند تقدیم می‌کنم به امید روزی که آن‌ها هم تولد و رهایی‌فرزندان خود را ببینند و اشک شوق بریزند. سپاسگزارم.

سخنان همسفر سکینه:
شکر شکرشکر به خاطر چنین روزی. در ابتدا به آقای مهندس حسین دژاکام و خانواده محترم ایشان تبریک می‌گویم. خوشحال هستم که در چنین روزی پسرمن حالخوبیدارد. به راهنما مسافر حمیدرضا، راهنما مسافر محمد و راهنما مسافر مصطفی تبریک می‌گویم، خیلی برای ما زحمت کشیدند انشاالله عاقبت بخیر شوند، تنآن‌هاسلامت باشد و زندگی پر از آرامش داشته باشند. از راهنمای خودم همسفر فاطمه سپاسگزارم، هر چقدر تشکر کنم کم است امیدوارم که خوشبخت و عاقبت بخیر باشند. از خواهر خودم و همسر ایشان تشکر می‌کنم که باعث شدند پسر من از تاریکی رها شود و این حال خوش را مدیون آن‌ها هستم. از مرزبانان فعلی و قبلی سپاسگزارم، از همه شما که در جشن ما حضور دارید سپاسگزارم. آرزوی قلبی من این است که انشاالله پسر من سال آینده راهنما شود.

مرزبان کشیک: مسافر رحمان
تایپ: مسافر میثم، مسافر احمد
تنظیم: مسافر محمدرضا
تهیه‌شده در سایت مسافران کاسپین

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .