جلسه ی یازدهم از دور هفتم کارگاههای آموزشی عمومی نمایندگی قشم با استادی مسافر علی و نگهبانی مسافر محمد و دبیری مسافر افراسیاب با دستور جلسه ی ( کمک من به کنگره و کمک کنگره به من ) در تاریخ بیست و هفتم دیماه 1403 ساعت 17 در محل دانشگاه کنگره 60 آغاز به کار نمود .
خلاصه سخنان استاد :
سلام دوستان علی هستم یک مسافر ؛
خداوند را شاکرم که اجازه داد در این جایگاه قرار بگیرم تا خدمت کنم و آموزش بگیرم دستور جلسه این هفته کمک من به کنگره و کمک کنگره به من هستش از دیشب تا حالا خواستم بنویسم که من برای کنگره چه کاری کرده ام ولی هرچه فکر کردم دیدم هر کاری که کرده ام به خودم برگشته است ؛ ما انسانها فراموشکار هستیم وقتی یک بحران و سختی برایمان پیش می آید و آن بحران و سختی را می گذراندیم فراموش میکنیم که کجا بودیم و چه کاری کردیم .
آقای مهندس در یکی از سیدیها میفرمایند ما باید همیشه برگردیم و پشت سرمان را نگاه کنیم که کی بودیم و چه کردیم ، من در زمان مصرف یادم میآید روزانه ۵ -۶ گرم شیره میخوردم به پیشنهاد یکی از دوستان رفتیم متادون درمانی و در کلینیکی درگیر متادون شدیم سالی که من متادون مصرف میکردم و از نظر شغلی مهم بود که چهره ام چه جوری باشد ، طوری شده بود که داشتم به هم میریختم آنقدر متادون من را منگ کرده بود که نمیتوانستم به کارهای روزانه ی خودم برسم اولین چیزی که کنگره به من داد اعتیادم را از من گرفت و سلامتی ام را به من داد جسمم را درست کرد من در زندگیم آدم بد خلقی بودم و شاید یک مهر و محبتی داشتم ولی نمیتوانستم ابراز کنم و سریع عصبانی میشدم آموزشهایی که کنگره به من داد به مرور زمان یاد گرفتم که در بیرون در کارم در زندگیم چگونه رفتار و برخورد کنم و در مسیر درمان شرایط کم کم بهتر میشد چه کسانی که درگیر اعتیاد هستند ولی نمیدانند چه کنند و هنوز راهشان به کنگره باز نشده من خودم نمایندگی پرستار نزدیک خانه ما بود و هزاران بار از جلو آن میرفتم و میآمدم ولی تابلو کنگره ۶۰ را یک بار هم ندیدم که بگویم حتی این تابلو چیست و اینجا چه کار میکند بحث دیگر که در من اثر داشت بحث نوشتن سی دی بود که من همیشه غفلت میکردم و ناقص مینوشتم ولی در زمان مرزبانی بود که با نوشتن سی دی تاثیرات نوشتن را متوجه شدم به قول آقای اشک زری آموزشهای کنگره مانند توربهای میباشد که به تو میدهند و با نوشتن هر سیدی کلیدی به تو میدهند و تو در آن توربه می اندازی و در مسیر زندگی اگر به مشکلی یا قفلی برخورد کردی دست می کنی در توربه و کلیدش را در می آوری و قفل را باز و مشکل را حل می کنی من در کنگره یاد گرفتم اعتیادم را درمان کنم یاد گرفتم درست فکر کنم یاد گرفتم سر وقت بخوابم و سر وقت بیدار شوم یاد گرفتم ادامه تحصیل بدهم و درست زندگی کنم و با آموزش گرفتن من و کاربردی کردن آنها در زندگیم بر روی بچه من و اطرافیان تأثیر می گذارد .
در کنگره آموزش گرفتم چگونه پسانداز کنم تا قبل از کنگره اصلاً نمیتوانستم پس انداز کنم آقای مهندس اشاره می کنند به سه مشکل اصلی دنیا که اعتیاد ، چاقی ، بیماری .
در بحث مریضیها و سرطانها یکی از مشکلاتی که باعث خیلی از مریضیها میباشد چاقی است پسرخاله من یکی از بچههای کنگره است قبل از اینکه جونز بیاید معدهاش را عمل کرد و هنوز که هنوز است درگیر است و کلا سیستمش به هم ریخته است و باز هم همان اضافه وزن را دارد پیدا میکند در پایان اگر میخواهیم برای کنگره مفید باشیم باید الگوی خوبی در کنگره ، خانواده و جامعه باشیم .
ویرایش و تایپ : مسافر افراسیاب
بازنگری و ارسال : مسافر علی ( رهجوی لژیون یکم )
- تعداد بازدید از این مطلب :
101