جهان برای تمام شدن نیست بلکه برای کامل شدن است هر کدام از اینها نگرشی هستند که به دنبال خود مسائل بسیاری را به دنبال دارند. کسی که معتقد است انسان روزی تمام میشود همه نوع ضد ارزشی انجام میدهد؛ ولی اگر کسی معتقد باشد انسان برای تکامل به این دنیا آمده است کلیه اعمال او تحت تأثیر این طرز تفکر قرار میگیرد. کره زمین یکی از میلیاردها ستاره و سیاره در کهکشان راه شیری است و این در حالی است که تا به حال بین پانصد میلیارد تا هزار میلیارد کهکشان در هستی کشف شده است. از طرفی ما بعضی از ارقام را درک نمیکنیم، این تازه صور آشکار هستی و صور پنهان هستی است که بسیار فراتر از اینها است با این وجود بزرگان این همه عظمت را جهان اصغر و انسان را جهان اکبر مینامند. این را هم باید بدانیم هستی تمام نیروهایش را حفظ خواهد کرد و حاضر نیست هیچ کدام از آنها را نابود کند. بنابراین انسان هم یکی از این نیروها است و هیچ وقت نابود نمیشود، شاید صور آشکار و جسماش نابود شود اما صور پنهانش نابود نخواهد شد.
آموزش و پرورش انسانها هم سخت و هم سهل است. اگر راه درست باشد کار سهلی است در غیر این صورت کار سختی است. در بیشتر مکاتب برای پرورش انسان افراد صالح و بهترین را انتخاب میکنند در حالی که چنین اشخاصی اصلاً نیاز به پرورش ندارند، در پرورش انسانها باید افکار درست جایگزین افکار غلط و پوچ شود ولی مسئله اینجا است که هر مکتبی مدعی است که افکار درست را ترویج میدهد و تشخیص این موضوع خیلی مهم است برای مثال کسی که به اسم دین انسانهای بیگناه را میکشد مشخص است که افکارش غلط و نادرست است، چون در هیچ کجای دین چنین فرمانی داده نشده است. تا زمانی که حکیمی حاذق پیدا نشود تا راه صحیح را به دیگران نشان دهد افکار درست مشخص نمیشود؛ مثلاً تا زمانی که ما طبیعت را آلوده میکنیم معلوم است که افکار ما درست نیست و این موضوع یعنی درست شدن افکار و آن هم در یک شب اتفاق نمیافتد. برای اینکه مشخص شود افکار و اندیشه انسان درست است یا غلط باید انسان در بوته آزمایش قرار گیرد تا محک بخورد و این میسر نمیشود مگر اینکه انسان با خودش آشنا شود، مثل طلا که روی آن اسید میریزند تا عیارش مشخص شود. اصولاً انسان فقط دنبال امیال و غرایزش میرود مگر اینکه با خودش آشنا شود و بداند که برای نابود شدن به این جهان نیامده بلکه آمده تا کامل شود. کاری که کنگره میکند فقط این است که نشانی انسانها را به خودشان میدهد چون انسانها برای اهداف والایی به دنیا آمدهاند؛ ولی چون خودشان را گم کردهاند اسیر کارهایی مثل مصرف مواد مخدر میشوند. در شأن انسان و مقام انسان این نیست که با اعتیاد خودش را خوار کند. کنگره با آموزشهایش مخربترین انسانها از نظر جامعه، مصرفکنندگان مواد مخدر را تغییر داد. و بسیاری از مسافران کنگره 60 در رشتههای ورزشی در رده ملی فعالیت میکنند این در حالی است که در جهان راهی برای درمان اعتیاد وجود ندارد و این یعنی آموزشهای کنگره درست و صحیح است. بسیاری از مصرفکنندگان دیروز، امروز در کنگره درمان شدهاند و استادانی شدهاند که به صورت رایگان به دیگر معتادان کمک میکنند.
امروزه انسانها فقط چیزهایی را قبول دارند که با حواس ظاهری بتوانند لمسشان کنند ولی انسانها چه قبول داشته باشند و چه قبول نداشته باشند، جهانها در لایههایزیرین و صور پنهان با هم در ارتباط هستند. کنگره و آموزشهایش این را میخواهد به انسانها بگوید: که مرگ پایان زندگی نیست و جهل و نادانی و علم و آگاهی پس از مرگ و در جهان آخرت نیز وجود دارد. برنامه کنگره 60 این است که با تأسیس یک آکادمی علوم انسانی و علم درمان اعتیاد را که در کنگره به آن دستیافتهایم را به دیگران انتقال دهیم؛ اگر این علوم را به روان باختگان یا بیماران روانی بیاموزیم آنها درمان میشوند. علوم انسانی که واقعی باشد و بر مبنای سه نیروی علم، ایمان و عشق باشد علوم تجربی که بر مبنای حواس ظاهری هستند پایینترین مرتبه علوم هستند ؛ ولی این دانشگاه باید علوم انسانی واقعی را به دیگران منتقل کند و جایگاه علوم را ارتقا دهد.
نویسنده: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر الهام (لژیون دوم)
ویرایش: همسفر صدیقه رهجوی راهنما همسفر پریسا (لژیون اول)
رابط خبری: همسفر ریحانه رهجوی راهنما همسفر الهام (لژیون دوم)
ارسال: همسفر سعیده رهجوی راهنما همسفر الهام (لژیون دوم)
همسفران نمایندگی دلیجان
- تعداد بازدید از این مطلب :
32