سومین جلسه از دوره هفتم کارگاههای آموزشی عمومی مسافران و همسفران کنگره 60 نمایندگی سیرجان؛ با دستورجلسه: «کمک من به کنگره و کمک کنگره به من» با استادی: راهنمای تازه واردین مسافر حسین، نگهبانی: مسافر سعید و دبیری: مسافر علیرضا روز پنجشنبه 27 دی ماه 1403 ساعت 16:00 آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
در ابتدا خداوند را شاکر و سپاسگزارم که یک روز دیگر در کنگره حضور دارم و از آموزشهای ناب کنگره و حضور همه شما عزیزان انرژی و آموزش میگیرم. از جناب آقای مهندس و خانواده محترمشان بابت این بستری که فراهم کردهاند تشکر و قدردانی میکنم.
دستور جلسه امروز: کمک من به کنگره و کمک کنگره به من میباشد، دستور جلسات کنگره برای تغییر ما در زندگی و در جامعه میباشد تا بتوانیم یک زندگی خوب و با آرامش داشته باشیم. کمک کردن را میتوانیم در کنگره و نیز بیرون از کنگره به کار گیریم. جناب آقای مهندس یک مثلث را برای ما ترسیم کردند که؛ یک ضلع آن کمک من به کنگره، یک ضلع آن کمک کنگره به من و ضلع دیگر آن موضوع کمک میباشد. کمک کردن میتواند در کنگره و همچنین بیرون از کنگره باشد و اگر بخواهم مثالی در مورد کمک در بیرون از کنگره بزنم این است که؛ من چه کمکی میتوانم به طبیعت کنم؟ طبیعت چه کمکی میتواند به من کند؟ یا من چه کمکی میتوانم به کشورم کنم و کشورم چه کمکی میتواند به من کند؟ این موارد مربوط به بیرون از کنگره است اما بحث ما در مورد کمک در کنگره است و میخواهیم بیشتر راجع به این موضوع صحبت کنیم. حال اگر بخواهیم بگوئیم کنگره چه چیزهایی را از من گرفته و در قبال آن چه چیزهایی را به من داده است که بتوانیم این دو را با یکدیگر قیاس کنیم؟ اگر به خود نگاه کنم میبینم کنگره خیلی از چیزهای منفی را از من گرفته و خیلی چیزهای مثبت را جایگزین کرده است به عنوان مثال؛
اعصاب و روان و حال خراب را از من گرفته، رانندگی بد و بیقانونی را از من گرفته، یکسری کلمات و الفاظ منفی را از من گرفته، کابوسهای وحشتناک سفر اول را از من گرفته، افسردگی بسیار شدید را از من گرفته و جایگزین آنها کلمات مثبت، کلمات امید دهنده به زندگی، درمان شدن کابوسها، رانندگی خوب و ایمن و در کل تغییر را در خود احساس میکنم. همانطور که ابتدای کتاب گفته شده، گوهری از ما ربوده شده به نام عشق و آن گوهر وجودی را کنگره به ما برگردانده است و برگشت این گوهر وجودی در صورتی برای سفر اولیها اتفاق خواهد افتاد که فرمانبردار راهنما و مرزبانان محترم باشند. جناب آقای مهندس میفرمایند؛ امسال برای آزمون راهنمایی 12 هزار نفر ثبتنام کردهاند که همه این افراد برای خدمت کردن در نوبت هستند و کسانی هستند که میخواهند عاشقانه خدمت کنند و سر انگشتی میتوان حساب کرد که این 12 هزار نفر نه بیکارند و نه آنچنان وقت آزادی دارند و این چگونه است که اینقدر برای خدمت کردن ذوق و شوق دارند؟ حتی بعضی افراد هم که قبول نشدهاند باز میآیند و در قسمت دیگری خدمت میگیرند. بنابراین تمام این افراد از کنگره چیز به درد بخوری دریافت کردهاند که میخواهند در کنگره باشند و خدمت کنند و این موضوع را درک کردهاند که در کنگره حالشان خوب است، یک سلامتی و یک زیبایی برگشته، امید به زندگیشان برگشته، روحیه بالای زندگی کردن به آنها برگشته! به قول جناب آقای مهندس که میگویند: کسانی که در کنگره سفر میکنند، اگر کاسب باشند بهترین کاسبهای دنیا میشوند، اگر کارمند باشند بهترین کارمندها میشوند. شخصیت ما را واقعاً کنگره به ما برگردانده و خود آقای مهندس میگویند؛ روز به روز جوانتر میشویم و بیایید خودمان را مقایسه کنیم و من همیشه میگویم که حال خوبی را که ما در کنگره تجربه میکنیم، قیمت ندارد. اگر بخواهم خلاصهاش کنم؛ آن بهشت و آن فردوسی که جناب آقای مهندس میگویند؛ همه افراد کنگره در همان بهشت قرار دارند و حتی سفر اولیهای عزیز نیز در این بهشت قرار دارند و باید قدردان این حال خوب باشیم و خود جناب آقای مهندس شخصاً میگویند؛ حساب من هیچ وقت با کنگره صفر نخواهد شد! شخصاً در گذشته هر روز تقریباً 9 ساعت از زمان ام را صرف مصرف مواد میکردم اما اکنون خداوند را شکر میکنم که بین 3-2 ساعت از زمان ام را صرف نوشتن سی دی، خواندن مطالب سایت کنگره و گوش کردن سی دیهای آموزشی که باعث خوب شدن حال و زندگیام میشود میکنم.
از اینکه به صحبتهای من گوش کردید، از همه شما سپاسگزارم خواهش میکنم خودتان و جناب آقای مهندس را تشویق کنید.
ویرایش و ارسال: مسافر مهدی
- تعداد بازدید از این مطلب :
187