بسم الله الرحمن الرحیم
دستور جلسه هفته: وادی دوازدهم و تاثیر آن روی من
همانگونه که در دستور جلسات قبلی نیز عنوان شد، ۱۴ وادی کنگره ۶۰ نقش بسیار عظیمی در تغییر نگرش وجهان بینی ما به عهدهدارند. یادگیری وادیها و عمل به آنها ما را در مسیر جریان زندگی سالم، با کمترین اصطکاک بهپیش میبرد. ۱۴ وادی یا قانون یا راه که برگرفته از کلامالله شریف میباشند باعث میشوند ما بهترین و سالمترین نگرش را به هستی و خودمان و چگونگی زندگی و سیر در مراحل مختلف حیات را داشته باشیم. وادیها محتوای بسیار غنی آموزشی هستند که ما را در این سفر لذتبخش پشتیبانی میکنند و بدون فراگیری و عمل به آنها پیمودن این سفر غیرممکن است. این سفر، سفر در وادیهاست. تاکنون ۱۱ وادی را پشت سر گذاشتهایم و این هفته نوبت وادی دوازدهم است.
وادی دوازدهم به ما میگوید: در آخر امر؛ امر اول اجرا میشود. از این وادی اینگونه برداشت میشود که امر اول یا نیت اولیه ما یا خواست اولیه ما یا تصویر ذهنی اولیه ما که میخواهیم برای رسیدن به آن حرکت کنیم، در آخر امر به دست میآید؛ یعنی بعدازاینکه حرکت کردیم و مراحل مختلف رسیدن به هدف و پارامترهای متعدد نیازمند برای رسیدن به هدف را در عمل گذراندیم.
مثلاً اگر امر اول ما یا خواست اولیه ما برداشت گندم باشد، این مسئله، یعنی گندم، کی به دست ما میرسد؟ زمانی که حرکت کنیم، زمین را آماده کنیم، گندم را بکاریم و بعد در ادامه، آبیاری و مراقبت کنیم و پس از گذشت حدود ۸ ماه گندمها میرسند و باید آنها را دروکنیم و در آخر امر به گندم میرسیم و صاحب گندم خواهیم بود. صاحب گندم بودن یا گندم داشتن یا به عبارتی امر اول ما در آخر امر به دست آمد. این مسئله یک قانون کلی است که در تمامی سطوح زندگی ما و هستی حکم فرماست.
در فیزیک، در شیمی، در این بعد و در ابعاد دیگر، همهجا این قانون کاربرد دارد و اگر آن را یاد بگیریم و به کاربرد آن توجه داشته باشیم در تمامی مراحل حیات به کارمان خواهد آمد.
و اما مسئله خودمان، یعنی اعتیاد و درمان آن.
ببینیم کاربرد این قانون برای درمان اعتیاد چیست؟ حتماً متوجه شدهاید. اگر ما بخواهیم اعتیادمان را درمان کنیم یا به عبارتی امر اول ما یا خواست اولیه یا تصویر ذهنی ما رسیدن به نقطهای باشد که در آن نقطه یا در آن روز مواد مصرف نکنیم، اعتیاد نداشته باشیم و مثل انسانهای سالم با چهره و تفکر و رفتار سالم به زندگیمان ادامه دهیم، باید بدانیم که این خواست بلافاصله محقق نمیشود، اگر میخواهیم اعتیادمان را درمان کنیم این مسئله یکشبه و الساعه اتفاق نمیافتد.
میگویند خداوند دارای قدرتی است که به آن کنفیکون گفته میشود، یعنی هر چیزی را بخواهد خلق میکند، درجا خلق میکند، البته آن خلق هم مراحل خاص خود را دارد، اما در قالب ذهنی ما انسانها آن خلق، الساعه است یعنی بلافاصله اتفاق میافتد. انسان نیز در ذهن خود چنین قدرتی را دارد؛ یعنی ما هم در ذهنمان میتوانیم هر چیزی را الساعه و در جا خلق کنیم. همینالان شما میتوانید یک اتومبیل پرنده را در ذهنتان خلق کنید درحالیکه سوار آن هستید و بر فراز شهر در حال پروازید. خلق این تصویر در ذهن بلافاصله امکانپذیر است اما در عالم بیرون چه؟ خیر در عالم بیرون چنین چیزی امکانپذیر نیست، حداقل فعلاً نیست.
یک مثال دیگر، اگر آلان شما میل داشته باشید که برای ناهار یا شام خورش قورمهسبزی میل کنید، میتوانید همین آلان تصویر ذهنی آن را خلق کنید، اما اگر بخواهید آن را در عالم بیرون و بهصورت واقعی داشته باشید باید حرکت کنید، مواد اولیه آن را اگر ندارید تهیه کنید و مشغول آشپزی شوید و بعد از دو سه ساعت قورمهسبزی شما آماده خواهد بود، به عبارتی خواست اولیه شما یا امر اول شما در آخر امر به دست میآید.
معمولاً ما این قانون را در بسیاری از موارد رعایت میکنیم. اگر بخواهیم یکخانه یا یک ساختمان چند واحدی بسازیم، میدانیم که مثلاً چند ماه یا یک سال طول میکشد و توقع نداریم که یکشبه یا یکهفتهای آماده شود، اما به اعتیاد و درمان آنکه میرسیم، همین امروز میخواهیم موادمان را قطع کنیم و بلافاصله حالمان خوب شود.
بر اساس این قانون یا وادی دوازدهم، باید بگوییم که چنین چیزی امکانپذیر نیست. اگر درمان اعتیاد و رسیدن به درمان و تعادل، امر اول ما باشد، این امر در آخر امر به دست میآید. ببینیم امری که در جمله "آخر امر" به آن اشاره میشود چیست؟
این امر یعنی اینکه شما باید بدانید که بر اساس پروتکل DST درمان اعتیاد یا صورتمسئله اعتیاد، بیماری اعتیاد سه وجه یا مؤلفه دارد و یا یک مثلث دارد با اضلاع جسم، روان و جهانبینی، بیماری اعتیاد روی این سه بخش اثر مخرب گذاشته و آنها را از تعادل خارج کرده است. درمان اعتیاد یا امر اول شما زمانی محقق میشود که اضلاع این مثلث به تعادل و سلامتی برسند.
موضوع بعدی اینکه باید بپذیریم درمان اعتیاد یا به تعادل رساندن اضلاع این مثلث حداقل ۱۰ ماه زمان میخواهد. بدون در نظر گرفتن مسئله زمان، برنامهریزی ما بهقولمعروف ریالی ارزش نخواهد داشت. مسئله زمان بسیار مهم است. در قالب مسئله زمان است که عملیات تیپرینگ یا کاهش تدریجی و پلهای داروی ما یعنی OT (اپیوم تینکچر) امکانپذیر خواهد بود و جسم و فیزیولوژی ما و سیستم تولیدکننده مواد شبه افیونی ما (سیستم ایکس) را راهاندازی میشود. در قالب مسئله زمان است که آموزشهای جهانبینی را پشت سر میگذاریم، میآموزیم و عمل میکنیم و از جهانبینی مخرب و افیونی زمان اعتیاد خارج میشویم و بالاخره در قالب مسئله زمان است که روان ما یعنی مجموعه صور پنهان و خلقوخو و اخلاق ما در کنار جسم و جهانبینی به تعادل میرسد و از سلامت و تعادل کامل برخوردار خواهد بود.
بنابراین امری که در جمله "آخر امر" به آن اشاره میشود، یعنی مجموعه حرکتهای ما در درمان اعتیاد که حداقل ۱۰ ماه زمان میبرد. بعد از انجام صحیح این حرکتها و انجام موفقیتآمیز سفر اول و بازسازی شهر وجودی یعنی جسم، روان و جهانبینی، روزی فرامیرسد که فرمان برای رهایی و آزادی صادر میشود. این فرمان به این راحتیها صادر نمیشود، از هفتخان رستم، بایستی گذشته باشیم تا به این روز برسیم، البته منظورمان ایجاد ترس و وحشت نیست، بلکه کنایه از سختی و عظمت درمان اعتیاد است که البته در صورت انجام درست دستورات راهنما در طول دوره درمان، این سختی نهتنها سخت و تلخ نیست بلکه بسیار سهل و شیرین نیز میشود. بههرحال در آخر امر، آن روز فرامیرسد. روز رهایی و آزادی، روزی که راهنمای ما، ما را به شعبه آکادمی تهران میبرد و در آنجا بعد از تکمیل فرم صدور فرمان قطع مصرف و اعلام رهایی، مبتکر روش درمان تدریجی اعتیاد و طراح پروتکل دی اس تی (جناب مهندس دژاکام) ما را از نزدیک میبیند و اگر به شرایط مطلوب رسیده باشیم، میگوید: مبارک است. کاش میدانستیم که این جمله مبارک است، چقدر مبارک است، رهایی از اعتیاد، رهایی از اهریمن و شیطان، حقیقتاً مبارک است. شاید مبارکترین روز زندگیمان باشد.
اما کی به اینجا میرسیم؟ در آخر امر،
در آخر امر، امر اول اجرا میشود.
حال ببینیم بنیان کنگره ۶۰ جناب آقای مهندس دژاکام که طراح و نویسنده ساختارها و متون آموزشی کنگره ۶۰ هستند، در وادی دوازدهم به چه مطالبی اشاره مینمایند:
وادی دوازدهم، در آخر امر، امر اول اجرا میشود. (به قلم بنیان کنگره ۶۰)
قدرت مطلق، لحظهای قبل از سرپیچی اهریمن از فرمان که ظاهراً روشناییها آبستن تاریکی بود و همهچیز برای یک انشعاب عظیم آماده بود، فرمان داد تا ساکنین آسمانها جمع شوند.
در یک گردهمایی بزرگ، قدرت مطلق، اعلام کرد؛ من قرار دادهام در جهان خاکی، جانشینی.
ساکنین: چه شخصی، با چه اختیاراتی؟
قدرت مطلق: آدم! با اختیارات کامل بر سرنوشتش.
ساکنین: ما که همیشه تو را ستایش میکنیم و از تو به پاکی و توانایی یاد میکنیم، آیا قرار میدهی آنجا کسی را که تباهی و فساد کند و خونریزی نماید؟
قدرت مطلق: من میدانم آنچه را که شما نمیدانید و بیاموخت آدم را کل نامها و به ساکنین گفت؛ اکنون خبر دهید مطالبی را که آدم میداند.
ساکنین: ما نمیدانیم، ما را هیچدانشی جز آنچه تو آموختهای نیست.
قدرت مطلق به جانشین گفت: پس خبرده ایشان را به نامهای آنان و به ساکنین گفت؛ میتوانید آنچه را که نمیدانید از جانشین سؤال کنید. ولولهای در بین ساکنین آسمانها افتاد.
ساکنین از جانشین پرسیدند؛ انسان چگونه خلقی است؟
جانشین: انسان؛ خلقی است که صور پنهان او مانند شما از آتش خلقشده، ولی صورت ظاهر انسان که در جهان خاکی سکنی گزیده، اینگونه آغاز شد.
در ابتدا قدرت مطلق، امواج را متراکم کرد و جهانی را به نام جهان خاکی، بنیاد نهاد که مجموعه آن از ستارگان و کهکشانها تشکیل گردیده که به شمارش درنمیآید و از ذرات تشکیلدهنده جهانهای خاکی، مثل کلسیم، پتاسیم، فسفر، مس، آهن و ... شهری را برای انسان بنا نهاد به نام جسم و یا کالبد خاکی و طبق یک فرآیند خاص، مرا هم به این جهان خاکی، اعزام و در این شهر یا جسم، برای مدت محدود و از طرفی نامحدود ساکن کرد.
ساکنین: جهان خاکی، چگونه به وجود آمد؟
جانشین: جهان خاکی ازنظر ارتعاشات و طولموج، کاملاً با جهانی که شما زندگی میکنید، متفاوت است. به همین دلیل، زمینیان بهآسانی قادر به درک جهان یا جهانهای شما نخواهند شد.
قدرت مطلق برای خلق جهان خاکی از طریق القاء، عشق را در ذرات و یا امواج، دمید. در اثر قدرت شگفتانگیز عشق، مقداری از امواج به هم نزدیک و متراکم شدند و هسته اولیه جهان خاکی را به وجود آورد و سپس، گویی آن را مانند یک درخت در این جهان فعلی ما و شما کاشت، درست مثل کاشت یک گردو که میتوانیم با موجود بودنِ سایر نیروها و مواد اولیه در زمین، با فرآیندی خاص به میلیاردها میلیارد گردو برسیم.
با کاشته شدن هسته اولیه جهان خاکی، نیروهای تغییر و تبدیل بهصورت خودکار، وارد عمل شدند و همانطوری که هسته درخت گردو در زیرزمین، شکافته میشود، هسته اولیه جهان خاکی شکافته شد و جهان خاکی، متولد گردید و سپس با طی میلیونها میلیون، تغییر و تبدیل به نقطه امروزی رسید و یک روز هم منهدم و به نقطه اولش ترخیص خواهد شد، یعنی بازگشت به امواج؛ ولی نکته مهم در این است که امواجی که جهان خاکی را به وجود آوردند و امواجی که از انهدام جهان خاکی به وجود میآیند، هر دو یکی هستند؛ اما ازنقطهنظر دانش و آگاهی کاملاً باهم متفاوت هستند؛ زیرا علم و آگاهی در نقطه باقی میماند.
نظر به اینکه مواد اولیه برای خلق جهان خاکی از جهان فعلی شما مهیا گردیده است، نه برای شما و نه برای زمینیان، قابل درک نیست.
ساکنین: شما بهعنوان یک انسان چه ویژگیهایی دارید؟
جانشین: ما علم را آموختهایم و در درون ما قرارگرفته و همینطور اکثر صفات قدرت مطلق در اندازههای کوچک در ما تعبیهشده است و ما بایستی با آموزش و تجربه، آنها را از درون خود پیدا کنیم و اختیار کامل داریم تا سرنوشت خودمان را خودمان رقم بزنیم تا به مرحلهای برسیم که راه را از چاه تشخیص بدهیم. اگر بهطرف ارزشها حرکت کنیم: به آسایش و آرامش و یا شادی و شعف میرسیم و اگر بهطرف ضد ارزشها حرکت کنیم: به ناآرامی، ترس، اضطراب، حقارت و سختی و عذاب رهنمون میگردیم.
ساکنین: با این علم و این صفات و این اختیاری که شما دارید، آیا فکر نمیکنید که احتمال فساد و خونریزی و تباهی در زمین بسیار است؟
جانشین: آری، حق با شماست، خصوصاً وقتیکه ما در بلد یا کالبد خاکی قرار میگیریم، کلیه مطالب و خاطرات گذشته ازجمله، پیمانی که باقدرت مطلق بستهایم و یا همین گردهمایی را به خاطر نمیآوریم؛ اما در ضمیر ناخودآگاه و یا آرشیو و یا لوح محفوظ، موجود است و از آن، تأثیرپذیریم و زمانی که هر انسانی به مرحله بالایی از دانش و معرفت و یا دانایی برسد و ظرفیت لازم را کسب کند، او میتواند به اطلاعات گذشته آرشیو و یا ضمیر ناخودآگاه خودش واقف شود، آنگاه خواهد فهمید که چگونه، تمامی جهانها در درون انسان قرارگرفته است.
حق با شماست، احتمال هرگونه فساد و خونریزی، ظلم و ستم، قطعاً وجود دارد؛ ولی نیک بدانید که قدرت مطلق به من آموخت که ... (سکوت برقرار میشود)
ساکنین: که، چه آموخت؟
جانشین: آموخت که؛ آخر امر، امرِ اول اجرا میشود.
ساکنین: آخر امر، امر اول اجرا میشود؟ مفهوم این جمله چیست؟
جانشین: در زمین برای رسیدن به اهداف، بایستی زمان را در نظر داشت، یعنی هر خواسته یا دستوری، میتواند باگذشت زمان به اجرا درآید. اگر خواسته یا دستور اولِ شما تولید گوجهفرنگی باشد، شما بلافاصله، صاحب گوجهفرنگی نخواهید شد، بلکه بایستی بذر گوجهفرنگی را کاشت و مراقبت نمود تا در آخر امر با برداشت محصول، شما صاحب گوجهفرنگی شوید. پس بایستی نظارهگر وقایع، باشیم تا به آخر امر خلق انسان نزدیک شویم تا نتیجه، مشخص گردد.
ساکنین: شما گفتید زمان، زمان در جهان خاکی چیست؟
جانشین: هیچچیز در جهان مادی در حال سکون نیست. همانطوری که گفته شد: از تراکم امواج، جهان خاکی به وجود آمد و نظر به اینکه امواج متحرک بودند، مکانی هم که از آنها به وجود آمد، متحرک گردید و محلی را که مکان، جولانگاه خود قرارداد، فضا نامیده شد و از ترکیب مکان و فضا، زمان بهصورت: ۱-۲-۳ و... که قابلمحاسبه است، خودبهخود، زاییده شد، البته شما که در بیزمانی، ادامه حیات میدهید، قادر به درک زمان و معجزه آن نیستید؛ مگر با قرار گرفتن در جسم خاکی، رهسپار آن دیار گردید.
ساکنین: معجزه زمان چیست؟
جانشین: این معجزه زمان است که به امواج، فرصت داد که در طول زمان، تغییر ماهیت دهند و از وجود آنها: گازها، مایعات و جامدات، پدیدار گردند و گیاهان به وجود آیند و رشد کنند و متنوع و تکثیر گردند و ازدیاد یابند و لذت و ارزش بودن و حیات را درک نمایند و مراحل آموزش زمینی را که تجربهای بس ارزشمند است، طی نمایند. پس منتظریم تا آخر امر، امر اول، اجرا شود.
بنابراین، هم خلقت و هم فرد، برای رسیدن به نتایج دلخواه، بایستی زمان را با موفقیت، سپری نماید و هیچ راهی برای حذف زمان، وجود ندارد؛ مگر اینکه از ظرف زمان، خارج شویم و برای رسیدن به آخر امر، بایستی از مراحل تغییر و تبدیل، عبور کنیم تا به مرحله نتیجه یا ترخیص، برسیم. البته در زمین، سه نیروی القا، احیا و تحرک یا حرکت نیز وجود دارد که ما را به نتایج دلخواه یا آخر امر، هدایت میکند.
به شما عزیزان توصیه میکنیم بقیه مطلب را از متن وادی دوازدهم بخوانید و لذت ببرید.
با احترام، مسافر علی خدامی
- تعداد بازدید از این مطلب :
942