English Version
This Site Is Available In English

زندگی من دو بخش است یکی قبل از ورود به کنگره ۶۰ و یه بخش ورود به کنگره ۶۰

زندگی من دو بخش است یکی قبل از ورود به کنگره ۶۰ و یه بخش ورود به کنگره ۶۰

جلسه یازدهم از دوره دوازدهم سری کارگاه‌‌های آموزشی عمومی کنگره‌ ۶۰، در نمایندگی شهباز، با استادی مسافر محسن، نگهبانی مسافر محمد و دبیری مسافر احمد با دستور جلسه: (کمک من به کنگره و کمک کنگره به من ) در روز پنج شنبه تاریخ ۱۴۰۳/۱۰/۲۷، ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان محسن هستم یک مسافر.
خدا را شکر می‌کنم و ممنون از آقای مهندس و خانواده محترم‌شان هستم که امروز در این جایگاه قرار گرفته‌ام, خدا را خیلی شکر می‌کنم از نگهبان لژیون سردار هم تشکر می‌کنم که امروز فرصت را به من دادند تا از وجود شما استفاده کنم و آموزش بگیرم.
در ابتدا قدردانی می‌کنم از راهنمای خودم آقای مهدی حسنی که هرچی در زندگی دارم از ایشان است و همچنین از راهنمای تازه واردین آقای محمد حیدری که تاثیر زیادی در ماندن من در کنگره۶۰، داشت و با آن مشاوره اولیه که به من دادند آن بنیان را محکم ریخت و من الان با افتخار دارم خدمت می‌کنم و بابت حضور در کنگره خدارا شکر می‌کنم و همچنین رهایی دیروز را خدمت آقا مصطفی و راهنمای خوب‌شان آقای مهدی تبریک می‌گویم.به اکبر آقا و مرزبانان ورزشی هم تبریک می‌گویم و امیدوارم خدمت خوبی داشته باشند و بتوانند این خدمت را به نحو احسن انجام بدهند و برای‌شان آرزوی موفقیت می‌کنم و همچنین از آقا رضا قدمی تشکر ویژه می‌کنم.


دستور جلسه امروز؛‌کمک کنگره به من و کمک من به کنگره
توی راه که می‌آمدم در ذهنم می‌آمد که چی بگویم داشتم فکر می‌کردم که به ذهنم آمد این دستور جلسه داره من را با خودم روبرو می‌کند که من کجا قرار گرفته‌ام در چه وضعیتی قرار گرفته‌ام من را با خودم روبرو می‌کند که با خودم حساب  و کتاب کنم ببینم اول کنگره۶۰ به من چی داده و من به کنگره چی داده ام دیدم اگر بخواهم بشمارم خیلی فراوان است.

کنگره ۶۰ به من زندگی و شخصیت داده که نمیشه روی این قیمت گذاشت، حال قیمت زندگی چقدر است بعضی وقتها در شرایط بحرانی قرار می‌گیریم می‌گوییم که هرچی دارم می‌دهم تا این مشکل من حل شود یا دفع بلا شود. من هرچقدر فکر می‌کنم می‌بینم که تا قیامت به کنگره ۶۰ بدهکار هستم کنگره ۶۰ به من نگاه کردن را یاد داد من قبلاً نگاه نمی‌کردم من نمی‌دیدم و این قدرت دیدن را کنگره ۶۰ به من داد که من خانواده و اطرافیان را ببینم و این نعمت دیدن را من قبلاً نداشتم.
زندگی من دو بخش است یک بخش قبل از کنگره ۶۰ و بخش دیگر بعد از ورود به کنگره ۶۰، به حساب خودم داشتم کار می‌کردم و فکر می‌کردم که خیلی خوب دارم زندگی می‌کنم ولی الان که در کنگره قرار گرفته‌ام دیدم نه من اصلا نمی‌توانستم آن محبتی که عیار واقعی داشت را به خانواده‌ام نداشتم اسمی و زبانی بود ولی قلبی نبود.

ما شنیدن‌مان ۵۰ درصد است و نشنیدن ۵۰ درصد.دیدن‌مان ۵۰ درصد است و ندیدن‌مان هم ۵۰ درصد است اگر می‌خواهیم به آرامش برسیم باید ۵۰ درصد دوم را حتما اجرا کنیم یه سری چیزها نبینیم و نشنویم بعد حال‌مان خوب می‌شود و آرامش می‌آید و علم و دانش جهان بینی را کنگره ۶۰ به من داد و هرچقدر جلوتر میایم می‌بینم بیشتر بدهکار کنگره ۶۰ هستم.
آقای مهندس می‌فرماید من خودم به کنگره ۶۰ بدهکار هستم وقتی بنیان کنگره می‌گوید من به کنگره ۶۰ بدهکار هستم تکلیف ما دیگر مشخص است من هرکاری در کنگره ۶۰ انجام بدهم برای خودم است برای کنگره ۶۰ کار انجام نمی‌دهم من اگر کنگره ۶۰ خدمت انجام می‌دهم و کمک مالی می‌کنم فقط دارم به خودم خدمت می‌کنم  تا حال خودم خوب شود اگر خودم را طلب‌کار بدانم از این چرخه بیرون می‌روم.

من روزی ۳ بسته سیگار می‌کشیدم و اینقدر وابستگی به سیگار داشتم ولی الان ۴ سال است که مصرف نمی‌کنم وقتی که خودم را می‌بینم خدا را شکر می‌کنم که چه نعمتی کنگره ۶۰ به من داده است و این آرامشی که امروز در خانواده من است هیچ قیمتی نمیشه گذاشت و من خودم نمی‌خواهم خودم را هیچوقت از کنگره ۶۰ طلب‌کار بدانم و خدا را شکر می‌کنم که در کنگره ۶۰ خدمت می‌کنم و هرجای که خدمت باشد انجام می‌دهم .
از این‌که به حرف‌های من گوش کردید از همه شما سپاسگزارم.

تایپ ویراستاری: مسافر محسن لژیون هفتم
تهیه و تنظیم : مسافر رضا مرزبان خبری

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .