در ابتدای سیدی در مورد حس صحبت شده است، حس درون که شامل تمام حواس ظاهری ما هست که ما آن را حواس آشکار و حس بیرون؛ یعنی حواسی که در خواب داریم که حواس پنهان ما هستند و وقتی خوب نگاه کنیم، متوجه میشویم که انسانها و حتّی حیوانات هم صور آشکار و هم صور پنهان دارند؛ بنابراین همه انسانها دو شخصیت آشکار و پنهان دارند، یکی از این مسائل پنهان مکر است، مکر به معنی حیله، نیرنگ و چاره اندیشی به ضرر کسی است که در قرآن از مکر به عنوان چاره اندیشی نام برده شده است که خداوند میفرماید: اگر شما مکر کنید، خدا پاتک آن را خواهد زد و این شناخت و تشخیص مکر برای ما بسیار مهم است.
داستان زاغ و روباه نمونهای از مکر است که روباه برای به دست آوردن قالب پنیر به حیله روی میآورد، در زمان خرید و فروش؛ حتی در بعضی از تبلیغات نیرنگ وجود دارد، در واقع همهجا این مکر هست و ما بایستی به موقع آن را تشخیص دهیم؛ چون برای انسان خطر همیشه در کمین است و چقدر مشکلاتی برای انسان به وجود آمده است که در اثر مکر و حیله بوده و در مقابل نیرنگ، طمع هم هست مثلاً تمام بانکها سود ۲۴ درصد میدهند یکی میگوید: من میخواهم ۵۰ درصد بدهم، طمع میکند و یکباره میبیند تمام پولش را از بین میبرد و این را ما باید دقت کنیم که همیشه حیله و تزویر با یک لباس زیبا جلو میآید و وقتی بخواهد فریب دهد شما را متقاعد میکند که آن کار را انجام دهید و بعضی اوقات این حیله آنقدر قوی هست که ما نمیتوانیم باور نکنیم.
غیبت کردن نوعی مکر است؛ چون میخواهیم به یک نفر ضربه بزنیم و مسئله غیبت؛ یعنی چارهاندیشی برای ضربه زدن به کسی و مسئله بعدی خشم است، انسان زمانیکه خشمگین میشود کندذهن و ضریب هوشی او پایین میآید و مشاعر او درست کار نمیکند و خیلی کارهای اشتباه بر اثر خشمگین شدن انجام داده میشود و اگر دوست شما در هنگام عصبانیت کاری انجام داد یا حرفی زد که باعث ناراحتی شما شد در نظر داشته باشید که کار او بر اثر خشم صورت گرفته است و ما باید خشم خود را کنترل نمائیم، صبر و حوصله را پیشه کار خود قرار دهیم و به سرعت قضاوت نکنیم.
هر انسان دارای هفت پیکره است، که دو پیکره از آنها را ما میشناسیم و درک میکنیم، یکی از پیکرهها جسمی است که در بیداری داریم و دیگری کالبدی که در خواب مشاهده میکنیم، این دو حقیقی هستند، زمان بیداری جسمی که الان داریم و زمان خواب آن کالبد ما حقیقی است و کالبدهای دیگر برای ما قابل لمس نیستند؛ اما قابل حس هستند، مانند عزیزان ما که از دست میدهیم برای ما قابل حس هستند؛ ولی قابل لمس نیستند.
در حواس درونی ما حس لامسه، بینایی، چشایی، بویایی و شنوایی وجود دارد؛ اما در حواس بیرونی این ابزار وجود ندارد، مانند اینکه تصاویر را بدون چشم ببینیم، مثلاً زمانی که ما خواب هستیم ما در خواب تصاویری را میبینیم در حالی که چشم ما بسته است و اینها را با چشم دیگر، جسمی دیگر و در عالمی دیگر میبینیم و به وسیله آنها تصاویر ضبط میشود و موضوع دیگر این است که بعضی از انسانها میگویند: کاش یک نفر از آن دنیا میآمد و برای ما خبر میآورد، در حالی که ما هرشب در هنگام خواب به دنیای دیگر میرویم و باز به این دنیا برمیگردیم و بعد از مرگ هم به همین صورت است؛ چون در قرآن هم هست که خوابیدن مرگ موقت و سیر و سلوکی است که جسم در آن دخیل نیست و اندامهای دیگر در حال کار کردن هستند که قابل رؤیت برای هرکس نیست.
آقای مهندس میفرمایند: هیچ چیز در دنیا نیست؛ مگر اینکه ابتدا در اندیشه و تفکر باشد، پس ما زندگی آینده خود را با اندیشه خودمان پیریزی میکنیم و اگر اندیشه ما درست باشد، تولید درست خواهیم داشت؛ اگر اندیشه ما درست نباشد و ضدارزش باشد نتیجه آن هم بد خواهد شد، خیال هم مانند اندیشه است؛ یعنی افکار را به صورت فیلم میبینیم.
منبع: سیدی مکر
تایپ: همسفر مینا رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون یکم)
ویراستار: همسفر فریبا رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون نهم)
تنظیم و ارسال: همسفر نفس رهجوی راهنما همسفر آرزو (لژیون یازدهم)
همسفران نمایندگی امام قلیخان
- تعداد بازدید از این مطلب :
344