جلسه چهارم از دوره ششم کارگاههای آموزشی مجازی همسفران نمایندگی یحیی زارع به استادی راهنما همسفر بتول با دستور جلسه «وادی دوازدهم (در آخر امر، امر اول اجرا میشود) و تأثیر آن روی من» روز شنبه ۲۹ دی ماه ١۴٠٣ آغاز به کار کرد.
سخنان استاد:
انسان برای اینکه بتواند زندگی کند؛ باید قوانین زندگی کردن را بیاموزد و این آموزش در هستی و در کنگره۶۰ به وفور فراوان است. انسانها یک هدف مشترک دارند و آن زندگی در آرامش و آسایش است و اصلاً به خاطر همین کار و تلاش میکنند و در جنبوجوش و تکاپو هستند.
انسانهایی که به این هدف نمیرسند؛ چون روش و راه رسیدن به خواستههایشان را بلد نیستند، در تاریکی و باتلاق فرو میروند؛ به این خاطر است که آنها تنها هدف را میبینند و قوانین و شرایط رسیدن به آن را نمیدانند. اکنون به یکی از قوانینی که در وادی دوازدهم است میرسیم: «در آخر امر، امر اول اجرا میشود.» ما به عنوان مخلوقات خداوند بر روی زمین باید از قوانین حاکم بر طبیعت و هستی پیروی کنیم.
یکی از این قوانین مسئله زمان است؛ یعنی انسان برای رسیدن به خواستههای خود باید زمان لازم را طی کند و در این مدت باید تلاش و کوشش را تدبیر نماید؛ اما ما انسانها میخواهیم بدون تلاش، کوشش و حتی فکر کردن، در کوتاهترین زمان به خواستههای خود برسیم. گرچه ممکن است در ظاهر اینگونه باشد؛ ولی در باطن چیز دیگری را میگوید.
با این عمل، زندگی را برای خود و سایر انسانها تلخ میکنیم و نمونه آن را میتوانیم در اطراف خود مشاهده کنیم. بهترین مثال مسافرهایی بودند که میخواستند با جایگزینی مواد مخدر به همه خواستههای خود برسند که با این عمل هم زندگی خود و هم دیگران را تلخ و نابود کردند؛ حتی در درمان اعتیاد هم این اشتباهات صورت گرفت که میخواستند مسئله زمان در درمان اعتیاد را حذف کنند و در کوتاهترین مدت بدون هیچ آموزش و یا تلاشی؛ مثلاً با سقوط آزاد و روشهای دیگر، این کار را انجام بدهند که با شکست مواجه میشدند.
اما در روش DST که توسط جناب مهندس ارائه شد، با همه مسائل؛ یعنی زمان مناسب، آموزش مناسب و تلاش و کوشش، هزاران انسان درمان شدند و به هدفشان رسیدند. اگر دقت کرده باشیم، در «آخر امر، امر اول» هر دو یک معنا دارد. امر اول؛ همان خواستههای ما است که باید بذر مناسب آن را در زمین مناسب بکاریم تا روزی، آن هسته شکافته شود. این هسته زمانی شکافته میشود که بستر مناسب فراهم باشد.
این امر در تمام سطوح زندگی انسان به کار برده میشودو بستگی به عمل درست یا نادرست ما دارد که چگونه بذری را برای کاشتن آماده کردیم. آن زمان است که اگر تفکیک آن درست باشد، به مرحله تغییر، تبدیل و ترخیص میرسیم. این مراحل از مهمترین، اساسیترین و سرنوشتسازترین نکات میباشد تا قانون «در آخر امر، امر اول اجرا شود» عملی گردد.
مهم این است که ما شروع به تغییر کنیم و این تغییرات در جسم، روان و جهانبینی ما باشد تا پندار، گفتار و کردار ما تغییر کند. برای تغییر کردن ابتدا باید خاصیت و صفت زشت ما به صفات نیکو تبدیل شود. اگر تغییرات در جهت مثبت باشد، آن وقت القای مثبت به ما میشود و میتوانیم با حس خود انرژی دریافت کنیم و آموزش لازم را کسب کنیم و احیا شویم، گویی دوباره متولد شدهایم.
اگر پیرو قوانین کنگره باشیم و فرمانبرداری کنیم، میتوانیم ذره ذره تغییرات را در خودمان مشاهده کنیم. اصل مهم در این وادی تحرک است؛ ما باید هم حرکت درونی و هم بیرونی داشته باشیم. انسان دارای دو نیمه است: نیمی از عالم بالا که پاک و منزه است؛ یعنی مثبتاندیش و درستکردار و نیمی دیگر که به جهت منفی، پست و نفس اماره مربوط میشود.
خاصیت این موجود تغییر نمیکند و برای بوجود آوردن تغییرات؛ ابتدا خاصیت او باید تغییر کند. این تغییر به آرامی و اندک اندک با کسب علم، معرفت، دانش و تجربه ایجاد میگردد و هر تغییری فاصله زمانی خودش را دارد. به عنوان مثال، آیا میشود یک فرد بیسواد را در کوتاه مدت باسواد کرد که بتواند خواندن و نوشتن را یاد بگیرد؟ یا یک فرد دروغگو را تبدیل به یک فرد راستگو کرد؟ یا فردی که سالها مواد مخدر مصرف کرده، بتواند در ۲۰ روز به درمان برسد و موادش را کنار بگذارد و تبدیل به یک انسان سالم شود؟
مجهولات انسانها بیشمار است. درد بشر از ندانستن دانستهها است. بنابراین؛ برای تغییرات ابتدا باید دیدگاه انسان تغییر کند و همیشه نیمه پر لیوان را ببیند؛ حتی اگر قطرهای آب در لیوان باشد، تفکرش این باشد که آن قطره آب حکم لیوان پر آب را دارد.
انسان باید بداند که در چه جهتی قرار دارد: مثبت یا منفی. برای فهمیدن این موضوع باید از درون خود عبور کند. آیا در ترس، اضطراب و نگرانی به سر میبرد یا خودش را باور دارد؟خلقت و آفرینش با زمان، ساعت و مکان حرکت میکند تا در آخر امر، امر اول اجرا شود. در کنار آن سه نیروی القا، احیا و تحرک وجود دارد و تغییر و ترخیص نیز بوجود میآید.
سکون هرگز بر هیچ موجودی جائز نیست. بهترین روش، الهام گرفتن از طبیعت است. آیا اتفاق افتاده که درختی یا بذری را روی سطح خاک بکاریم و فقط نور، آب و خاک وجود داشته باشد و به بار بنشیند؟ امکان ندارد! گیاه باید در دل تاریکی برود و با تلاش و کوشش از دل تاریکی و با فشار بیرون بیاید. باید بستر خوبی فراهم شود، آب، نور، رسیدگی، صبر و حوصله تاریکی را بشکافد تا گیاه به نور برسد.
انسان هم به همین شکل است. اگر در تاریکی است، باید تلاش و صبر کند و زمان را در نظر بگیرد تا از دل تاریکی به نور برسد. بخش دوم این دستور جلسه درختکاری است. درختان از نعمتهای پُرارزش و حیاتبخشی هستند که خداوند برای انسان آفریده تا از فایدههای گوناگون آن استفاده کنند.
رسول اکرم (ص) فرموده: هر کسی درختی یا مومن تشنه را سیراب کند و یا نسلی را زنده نماید و یا درختی بکارد، ثمره آن را خداوند خواهد داد و در عوض آن درخت را خداوند در بهشت به او اختصاص میدهد. یا هر انسانی بذری بیافشاند تا نهالی بنشاند و از حاصل آن بذر و نهال پرنده یا انسانی بخورد، بر او صدقه محسوب میشود.
درختان نشانه وجود خداوند هستند. خداوند پدیدهها را از هیچ آفریده و نمونههای فراوانی از قدرت خویش و آثار رحمت خود را به انسان نشان داده که همه با زبان گویا وجود پروردگار را گواهی میدهند و اختیار ما را به شناخت پروردگار میخواند.
هر کدام از ما با کاشتن تنها یک نهال میتوانیم آینده زمین را تأمین، سرسبز و زیبا کنیم. این نمادی است که یک مسافر، با سفری که انجام میدهد، رشد میکند. ما شاهد رشد آن در کنگره هستیم و نمونههای بارز آن را مشاهده میکنیم. ردپایی از خود در کنگره به جا میگذاریم برای آیندگان و دیگران تا بتوانیم کمک شایانی کنیم.
برای انجام این عمل عظیم، شکر شکر شکر
نویسنده: راهنما همسفر بتول
ویرایش و ارسال: همسفر مریم نگهبان سایت
همسفران نمایندگی یحیی زارع میبد
- تعداد بازدید از این مطلب :
131