English Version
This Site Is Available In English

گروه خانواده - هر دریافتی یک پرداختی دارد

گروه خانواده - هر دریافتی یک پرداختی دارد

جلسه هشتم از دوره چهارم سری کارگاه‌های آموزشی کنگره 60 ویژه همسفران نمایندگی زاهدان با دستور جلسه «کمک من به کنگره و کمک کنگره به من» به استادی همسفر فرزانه، نگهبانی همسفر مریم و دبیری همسفر فاطمه در روز چهارشنبه 26 دی ماه 1403 ساعت 15:00 آغاز به کار کرد. 

خلاصه سخنان استاد:

خداوند را بسیار سپاسگزارم بابت حضورم در این جایگاه که می‌توانم در خدمت شما عزیزان باشم. از آقای مهندس و خانواده محترمشان تشکر می‌کنم.
در مورد دستورجلسه اول باید بگویم این که الان در اینجا هستم و کنگره سر راه من قرار گرفته است شکرگزار خداوندم. جهان هستی مسلما براساس یکسری دریافتها و پرداخت‌ها بنا شده است. ما واقعا دریافت های بسیار زیادی در کنگره داشته ایم من در کنگره صبر و بخشش را یاد گرفتم. در زمان درمان مسافرم در طی یازده ماه سفر صبوری را یاد گرفتم.
وقتی از این مرحله سربلند عبور کردم می‌توانم در تمام مراحل زندگی هم صبر داشته باشم. از گذرگاه‌های سخت زندگی عبور کنم. ما شاید قبل از این اگر پولی اضافه داشتیم می‌بخشیدیم و به نیازمندان کمک می‌کردیم. اما در کنگره یاد گرفتیم که جانی و مالی ببخشیم. یاد گرفتیم که وقتی حال من، مسافرم و بچه‌هایم در اینجا خوب شده باید از مالم، جانم و وقتم ببخشم. از خانواده بزنم تا بتوانم به افراد زیادی کمک کنم.
امروز قبل از این که به جلسه بیایم افراد حال خرابی سر راه من قرار گرفتند و به من این تلنگر وارد شد که به خودت بیا، وقتی در این مسیر قرار گرفتی انگار تنها خودت مسئول نیستی. یک رسالتی داری. باید قوی‌تر باشی. محکم‌تر باشی. این برای من درس بزرگی بود. هیچ اتفاقی در جهان اتفاقی نیست و ما دستی هستیم از طرف خداوند که باید دست‌های زیادی را بگیریم.
پدرهای زیادی هستند که از آغوش پدر محرومند و این پدر آنقدر حس‌هایش بسته است که نمی‌تواند به دخترش محبت کند و این در جامعه پیش می‌رود و کل جامعه را فرا می‌گیرد. وقتی به گذشته خود می‌اندیشم که چه رفتاری داشتم. چقدر در جهل و ناآگاهی بودم و چقدر منیت داشتم. اگر کنگره‌ای نبود من چه شرایطی را باید می‌گذراندم. ولی الان بعد از ورودم به کنگره طرف مقابل من متوجه می‌شود که چقدر آرامتر شده‌ام.
من آدمی بودم که دوست نداشتم با هیچکس صحبت کنم و همنشین باشم. حالا وظیفه من در قبال این حال خوب چیست؟ وظیفه من است که باید قدردان باشم. باید به راهنمایم چشم بگویم و محکم‌تر حرکت کنم. وقتی سبد قانون یازدهم از جلوی من رد می‌شود نسبت به آن بی تفاوت نباشم. این فرمانبرداری من باعث می‌شود که روزی هم به فرماندهی برسم. پس باید از این مرحله عبور کنم.
مسلما همه می‌دانیم که زاهدان نوپا است و نیاز شدیدی به خدمتگزار دارد. ما در خیلی جاها مثل کرمان می‌دیدیم که همه منتظرند یک خدمت کوچک به آنها برسد ولی در اینجا خدمت زیاد است و باید همه تشنه خدمت باشیم. باید قدردان افرادی باشیم که برای اولین بار به زاهدان آمدند و باعث شدند شعبه همسفران زاهدان پا بگیرد‌ جا دارد تشکر کنم از خانم مهدیه عزیز که این مسیر طولانی را بدون هیچ مزد و منتی می‌آیند و این زنجیره به ما وصل می‌شود که باید ادامه پیدا کند. شعبه‌های بیشتری بزنیم. همه مسئولیم نسبت به جناب آقای مهندس و آموزش‌هایی که از ایشان دریافت کرده‌ایم.
همان صحبتی که در اول داشتم هر دریافتی یک پرداختی دارد. هر چقدر من بخواهم خدمت کنم باز هم جبران آنچه که برداشت کرده‌ام را نمی‌دهد. خدمت کردن حس نابی دارد. اینکه اگر قرار است من انسان مفیدی باشم، اگر می‌توانم و از دستم برمی‌آید کاری را انجام بدهم و آموزشی را که گرفته‌ام به دیگران انتقال بدهم. من حتی فکر نمی‌کردم که روزی بتوانم به عنوان استاد جلسه اینجا بنشینم. بتوانم مشارکت کنم. ولی امروز در کجا قرار دارم و همه اینها بابت دریافت‌هایی است که از کنگره به دست آورده‌ام. آموزش‌هایی را که از جناب مهندس دریافت کرده‌ایم باید اصولی و کاربردی کنیم و در زندگی‌مان عملی به کار ببریم.

مرزبان کشیک: مسافر حمیدرضا، همسفر گلناز
ارسال: همسفر زهره

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .