English Version
This Site Is Available In English

وادی دوازدهم کلید تمامی قفل‌های مسیر زندگی‌ام بود

وادی دوازدهم کلید تمامی قفل‌های مسیر زندگی‌ام بود

جلسه سیزدهم از دوره هفتم کارگاه‌های آموزشی مجازی همسفران نمایندگی سهروردی اصفهان با استادی راهنما همسفر زینب با دستور جلسه «وادی دوازدهم؛ (در آخر امر، امر اول اجرا می‌شود) و تأثیر آن روی من» در روز شنبه ۲۹ دی‌ماه ۱۴۰۳ برگزار شد.

سخنان استاد:

در ابتدا خداوند مهربان را بسیار تا بسیار شاکرم که توفیق حضور در کنگره و خدمت را به من عطا نمود. دستور جلسه این هفته وادی دوازدهم و تأثیر آن روی من است؛ «در آخر امر، امر اول اجرا می شود.» کتاب عشق را باز کردم و شروع به مطالعه وادی دوازدهم نمودم؛ همینطور که جملات را می‌خواندم و فکر می‌کردم یاد زمانی افتادم که یک سفر اولی بودم و با دیدن و شنیدن جملات کتاب در ذهنم پر از علامت سؤال می‌شدم و اصلاً برایم قابل درک و فهم نبود. آری! من یک رهجوی تازه‌وارد بودم که تاکنون چنین آموزش‌هایی را ندیده بودم؛ بسیار گیج و سردرگم و ناامید بودم و با خود می‌گفتم من چطور این همه آموزش را درک کنم؟ من چطور این زندگی پر از آشوب و جنگ و جدال را سروسامان بدهم؟ عجول و شتابزده می‌خواستم فوری مسئله‌ام حل شود و بروم. می‌گفتم ای کاش زودتر با این مکان آشنا شده بودم؛ ای کاش من همسفر نبودم که بخواهم این همه درد بکشم و هزاران ای کاش دیگر.

به‌لطف یزدان آمدم و با راهنمایانی از جنس عشق و محبت سفر کردم. آن‌ها دستم را گرفتند و یکی‌یکی مرا به وادی‌ها بردند و آن وجود پر از عجله و شتاب که تبدیل به یک سرزمین یخی شده بود و هیچ چیز را درک نمی‌کرد را آموزش دادند. در تمام طول سفر نگاه مهربان راهنما جذبه و ایمان و اقتدارشان به من انرژی برای ادامه مسیر می‌داد. با وادی اول شروع کردم خودم را کم‌کم شناختم تا به وادی دوازدهم رسیدم و این وادی کلید تمامی قفل‌های مسیر زندگی‌ام بود؛ زیرا من می‌خواستم هرچه سریع‌تر وادی‌ها را اجرا کنم و با پارامتری به‌نام صبر و درک زمان کاملاً بیگانه بودم. مدام می‌گفتم چرا صفاتم تغییر نمی‌کند؟ چرا وضع مالی‌مان‌ ارتقاء نمی‌یابد؟ من که پس‌انداز می‌کنم، من که وادی‌ها را مو‌به‌مو انجام می‌دهم، من که سی‌دی می‌نویسم و خدمت می‌کنم، چرا حالم خوب نمی‌شود؟ چرا آرام نمی‌گیرم؟ چرا مسافرم و اطرافیانم تغییر نمی‌کنند؟ چرا؟ چرا؟ چرا؟ به راستی انسان زمانی که آموزش نگیرد از تمامی کائنات عقب‌تر است؛ زیرا هستی در ظرف زمان و با صبر و حوصله در گردش است. حیوانات، درختان و تمامی کائنات با گذر زمان آشنا هستند و تغییر، تبدیل و ترخیص را انجام می‌دهند و در صبر کردن بی‌صبری نمی‌کنند.

وادی دوازدهم می‌گوید: «در آخر امر، امر اول اجرا می‌شود»؛ یعنی زینب که وارد کنگره شده با دنیایی از تاریکی‌ها و خواسته‌ها و نادانی‌ها، حال باید تمام آن فرمانبرداری‌ها و خدمت‌ها و آموزش دیدن‌ها را در ظرف زمان بگذارد و اجازه دهد تا ظرفیت شکل بگیرد و بعد به آنچه که می‌خواهد تبدیل شود. مگر می‌شود گلی را کاشت و انتظار داشت با دادن کود قوی‌تر و بیشتر و یا آبیاری و نور بیشتر فرآیند رشدش را سرعت داد؟ یا به مادر باردار خوراکی‌های مقوی و زیاد داد تا نوزادش دو ماهه به دنیا بیاید؟ من دقیقاً همین کار را می‌کردم؛ مرتب سی‌دی گوش می‌کردم، بسیار مطالعه می‌کردم، مرتب خدمت می‌گرفتم، حتی در بیرون از کنگره هم  بیشتر از توان به دیگران خدمت می‌کردم تا جایی که خود را فراموش کرده بودم و وجودم از اطلاعات و خدمات پر شده بود و از نقطه اشباع گذشته بود و حالم روزبه‌روز بدتر می‌شد. وادی دوازدهم به من آموخت که زینب صبور باش و بی‌صبری نکن؛ باید همه آموخته‌ها و تلاش‌هایت را در ظرفی بزرگ به نام زمان بگذاری و زندگی کنی و اجازه دهی بقیه هم زندگی کنند. به من گفت اینقدر عجله می‌کنی که زودتر به کجا برسی! آرام بگیر و طعم شیرین زندگی را بچش که همه‌چیز وقتی تو در مسیر الهی باشی، به‌وقت و زمان خود اتفاق خواهد افتاد. امروز خدا را شکر می‌کنم که در مسیر سبز و انسان‌ساز کنگره هستم و معجزات وادی دوازدهم را یکی‌یکی می‌بینم؛ گویی خواسته‌هایم همچون نوزادانی هستند که در رحم مادر زمان، رشد کرده‌اند و با صبر و حوصله فرآیندهای تغییر و تبدیل را طی نموده و یکی‌یکی متولد می‌شوند. شکر شکر شکر.

رابط خبری: همسفر مهری رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون هجدهم)
عکاس خبری: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون پنجم)
ارسال: راهنما همسفر زهرا نگهبان سایت
همسفران نمایندگی سهروردی اصفهان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .