جلسه چهارم از دوره چهلوسوم سری کارگاههای آموزشی، عمومی مسافران و همسفران کنگره۶۰ نمایندگی ملاصدرا با استادی راهنما مسافر علیرضا، نگهبانی راهنمای محترم تازهواردین مسافر کریم و دبیری مسافر محمد با دستور جلسه " کمک کنگره به من و کمک من به کنگره و اولین سال رهایی مسافر احسان " در روز پنجشنبه بیستوهفتم دیماه 1403 ساعت 16:00 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان، علیرضا هستم یک مسافر
در ابتدا از نگهبان، دبیر، ایجنت محترم و گروه مرزبانی تشکر میکنم که این فرصت را به من دادند تا در این جایگاه خدمت کنم و آموزش بگیرم.
دستور جلسه این هفته، “کمک من به کنگره و کمک کنگره به من” و درادامه "جشن اولین سال رهائی مسافر احسان" است.
این دستور جلسه من را به چالش کشید. کنگره به من عشق و محبت را بدون هیچ چشم داشتی بخشید. همیشه برایم سؤال بود که چرا این دستور جلسه وجود دارد و به این نتیجه رسیدم که هدف آن، آموزش اصل سپاسگزاری است. برای اینکه سپاسگزار باشم، باید به شناخت برسم و برای شناخت، نیاز به دانایی دارم. شناخت و دانایی جادهای دو طرفه است؛ گاهی با شناخت به دانایی میرسیم و گاهی با دانایی شناخت پیدا میکنیم. خداوند در سوره ابراهیم میفرماید: “من نعمتهای بسیاری به شما دادهام، اما گاهی شما این نعمتها را نمیبینید و دچار کفران و ناسپاسی میشوید.” علت ناسپاسی ما، عدم شناخت و ندانستن نعمتهای خداوند است. این دستور جلسه به ما یادآوری میکند که در کنگره چه اتفاقی برایمان افتاده و وظیفه ما چیست. سعدی میفرماید: “هر نفسی که فرو میرود ممد حیات است و چون برمیآید مفرح ذات؛ پس در هر نفس دو نعمت موجود است و بر هر نعمتی، شکری واجب است.”
اگر میخواهیم شکرگزار باشیم، باید برای هر نفسمان شکرکنیم. در واقع، هرچیزی که خداوند به ما داده است، جای شکر دارد؛ مثل سلامتی و خانواده.
کنگره یک تفکر است و هیچگاه به ما نمیگوید که چه کاری انجام دهیم. به هیچ سفر دومی گفته نمیشود که حتماً بعد از رهایی خدمت کند؛ اما تمام راهنمایان به رهجو میآموزند که تفکر خدمت را در خود پرورش دهند، چراکه اساس هستی بر مبنای خدمت کردن است. ما خدمت میگیریم و خدمت میکنیم و نمیتوانیم فقط دریافت کننده باشیم. در وادی عشق، ما بیمنت عاشق میشویم و هر کاری را بدون چشمداشت انجام میدهیم. هستی نتیجه خدمت و کارهای ما را بازتاب میدهد. اگر کسی بیمنت کاری برایمان انجام داد، باید کمی شک کنیم، زیرا آب نطلبیده همیشه مراد نیست و گاهی بهانهای برای آسیب زدن است. کنگره به ما یاد میدهد که داد و ستد در هر ساختاری وجود دارد. اگر خدمتی به شما شد، ابتدا باید آن خدمت را بشناسید تا بتوانید جبران کنید. من همیشه به رهجوهایم میگویم: ببینید چه کسی برایتان چه کاری انجام داده است. شاید یکی دو بار ندیده بگیرید، اما دفعه سوم حتماً جبران کنید. من در طول ۲۰سال مصرف مواد، راههای زیادی را برای درمان امتحان کردم، اما نتیجهای نگرفتم. پس از درمان در کنگره، حدود ۳۰ نفر از دوستانم که شاهد اعتیاد من بودند نیز به کنگره آمدند و درمان شدند. اگر در کنگره خدمت میکنیم، فرایند درمان خود را کامل میکنیم و منتی بر سر کسی نداریم. ما میخواهیم به تعادل برسیم که فراتر از درمان است. اگر در خدمت قرار نگیریم، این تعادل هرگز اتفاق نخواهد افتاد.
اما دستور جلسه دوم، تولد یک سال رهایی آقا احسان و همسفر گرامیشان است.
احسان از بچههای خوب لژیون من است، کمی سختگیر است و بر اجرای کامل قوانین تأکید دارد. حتی زمانی که من ایجنت بودم، به من ایراد میگرفت. احسان یک خدمتگزار واقعی است و در هر خدمتی در کنگره حضور دارد. او سفر خود را با جدیت آغاز کرد و به هیچ وجه در آن خللی ایجاد نشد. من این رهائی را به خودش، همسفرانش، راهنمای محترم همسفرش، بچههای لژیون سوم و تمام اعضای نمایندگی ملاصدرا تبریک عرض مینمایم.
" خودتان و آقای مهندس را تشويق بفرمایید. "
" آرزو و مشارکت مسافر احسان "
آرزو: راه کنگره برای کسانی که میخواهند بیایند، اما به دلیل ترس از افشای مصرف خود، معذورند، باز شود.
مشارکت: سلام دوستان، احسان هستم، یک مسافر
از خداوند سپاسگزارم که توانستم این جایگاه را لمس کنم. از آقای مهندس و خانواده محترمشان و همچنین از راهنمای عزیزم آقای توکلیان که همیشه صبر و حوصلهاشان الگوی من بوده، تشکر میکنم. از راهنمایان همسفرم سپاسگزارم و از همسفران عزیزم که مرا همراهی کردند نیز ممنونم. اولین روزی که وارد کنگره شدم، حال بسیار بدی داشتم و خدا را شاکرم که در لژیون آقای توکلیان قرار گرفتم. در زمان مصرف، چندین بار اقدام به ترک کردم و هر بار بعد از یک ماه اذیت و بیخوابی، دوباره به سمت مواد برمیگشتم. خانوادهام را بسیار اذیت کردم و هیچوقت محبتی از من دریافت نمیکردند. مادرم در ابتدا با کنگره آمدن من موافق نبود زیرا میترسید که بقیه بفهمند من مصرفکننده بودم، اما بعد از ۲ماه به من گفت که آن افرادی که با تو مصرف میکردند را هم به کنگره ببر و همه اینها به خاطر تغییراتی بود که در من اتفاق افتاده بود.
"ممنون که به صحبتهای من گوش کردید."
" مشارکت راهنما همسفر سعیده "
سلام دوستان، سعیده هستم یک همسفر
خداوند را شاکر هستم که امروز توفیق حضور در این جلسه را پیدا کردم. این تولد را خدمت آقای مهندس و خانواده محترمشان، مسافر احسان، خانم زینب، راهنمای محترم آقای توکلیان، خانم ندا و گروه مرزبانی تبریک عرض میکنم. این عزیزان باید ببینند که کنگره چه خدمتی به آنها کرده است. بالاترین خدمتی که میتوانند به کنگره کنند این است که در کنگره ماندگار باشند. یکی از راههایی که پیام کنگره را به سایرین برسانیم، همین تولدها است. خانم زینب از ابتدا همراه مسافرشان بودند و بسیار عالی حرکت کردند و آموزشها را به خوبی دریافت کردند و هیچگاه منیت به سراغشان نیامد. ایشان همسفر بسیار خوبی بودند و همواره همراه و حامی مسافرشان بودند. انشاالله که بتوانند ماندگار بوده و از خدمتگزاران کنگره باشند.
" از اینکه به صحبتهای من گوش کردید، سپاسگزارم. "
" آرزو و مشارکت همسفر زینب "
آرزو: از خداوند تقاضای جهانی شدن علم کنگره ۶۰ را دارم.
مشارکت:
سلام دوستان، زینب هستم یک همسفر
خداوند را شاکر هستم که مسیر کنگره برای ما باز شد. از جناب آقای مهندس، مرزبانان محترم، ایجنت، راهنمای تازهواردینم خانم مهین، راهنمایان بزرگوارم خانم سعیده و خانم ندا، راهنمای مسافرم آقای علیرضا، مسافرم که همواره به دنبال درمان بود و همسفر کوچکم، تشکر میکنم.
در طول مدت اعتیاد مسافرم، هرکاری میکردم تا او به درمان برسد؛ اما ناآگاه بودم و راه درمان را نمیشناختم. خدا را شکر میکنم که وارد کنگره شدیم و به رهایی و حال خوش رسیدیم.
" از همه شما سپاسگزارم. "
" مشارکت همسفر کیمیا "
سلام دوستان، کیمیا هستم یک همسفر
من نیز خداوند را شاکرم که پدرم توانست در کنگره قرار بگیرد و به درمان و حال خوش برسد. از راهنمای خوب پدرم جناب آقای علیرضا توکلیان و راهنمای خوب مادرم خانم سعیده تشکر میکنم که به ما آگاهی و علم درست زندگی کردن را آموختند. ممنونم.
تایپ و عکس: مسافر یحیی(لژیون سوم)
ویرایش متن: راهنما تازهواردین مسافر کریم
ارسال: سایت نمایندگی ملاصدرا
- تعداد بازدید از این مطلب :
239