English Version
This Site Is Available In English

معادله زندگی

معادله زندگی

‎⁨این مبحث تحت عنوان یک نوشته‌ای که بین استاد (سردار) و شاگرد (نگهبان) ، با عنوان نیروی از دست رفته است که جناب آقای مهندس آن را به موضوع کمک کنگره به من و کمک من به کنگره ارتباط می‌دهند. در این مبحث ما یک مثلثی ترسیم می‌کنیم، که یک ضلع آن کمک من به کنگره و ضلع بعدی آن کمک کنگره به من و قاعده مثلث موضوع مربوطه است. حال این کمک چه نوع کمکی است؛ مادی، معنوی یا نوعی دیگر.

این قضیه فقط در کنگره نیست و در همه جا مطرح می‌شود. خدمت من به کشور و خدمت کشور به من، خدمت من به همسرم و خدمت همسرم به من، خدمت من به فرزندان و خدمت فرزندان به من همیشه مسئولیت دو طرفه استغ زیرا هر قسمتی را نگاه کنیم این رابطه بین موجودات هستی قرار دارد. در مسائل خدا؛ وظایف من نسبت به خدا و مسئولیت خدا نسبت به من؛ من نمی‌توانم بگویم نسبت به خدا مسئول هستم؛ اما خداوند نسبت به من مسئولیتی ندارد. این یک معادله است که یک سری دریافت و پرداخت دارد. در ادامه با صحبت‌های استاد سردار مسئله را باز می‌کنیم: در آینده به شما جهت احیای نیروی از دست رفته کمک خواهند نمود. شما دارای دو قدرت بودید و هنوز به درجه کمال نرسیده بود، که در اثر نیروی مخرب به تحلیل رفت؛ یکی نیروی عقل و دیگری نیروی بدن شما، عقل در آن رکود پیدا شده که به جهت خود و نیروی خوب بیدار گردید و اما نیروی دوم که نیروی جوانی است که در آن هستید.

اعتیاد از یک جهت قدرت بدنی ما را می‌گیرد و عمر مصرف‌کنندگان را کوتاه می‌کند، رنگ چهره زرد، بدن نحیف، دور چشم‌ها کبود و یواش یواش شانه‌ها افتاده می‌شود و به اصطلاح قیافه مصرف‌کننده تابلو می‌شود و از جهت دیگر عقل را می‌گیرد؛ کارتون خواب‌ها به این دلیل کارتون خواب شده‌اند که عقلشان زائل شده است.
ما یک سن فیزیولوژی داریم و یک سن شناسنامه‌ای همان سن فیزیولوژی آن سن جسم است که یکی در ۲۵ سالگی هزار نوع مریضی دارد و یکی در سن ۹۰ سالگی هیچ مریضی ندارد. یک سن روحی روانی داریم که یکی در ۲۵ سالگی افسرده است ولی دیگری در ۸۰ سالگی شاد و امیدوار است. آن روحیه‌ای که انسان نسبت به زندگی دارد همان سن روحی و روانی او است.

این داد و ستد در همه جا وجود دارد در مسائل دینی این گونه است که مثلاً این کار را نکن  به تو بهشت را می‌دهیم و اگر این کار را انجام دهی به جهنم می‌روی. ما باید ببینیم چیزهایی که از ما می‌گیرند در عوض به ما چه می‌دهند؟ یک جایی می‌روی و موادمخدر را از تو می‌گیرد؛ اما در عوض یک ادبیات رکیک می‌دهد، مواد مخدر را می‌گیرد به شما سکته می‌دهد، مواد مخدر را می‌گیرد و یک عمر محرومیت می‌دهد، یا در یک مکتب خدا را از تو می‌گیرد و جایش پوچی می‌دهد. عشق را می‌گیرد و جایش نفرت می‌دهد، باید این چیزهایی که می‌دهیم و چیزی را که می‌گیریم خیلی رویش حساب کنیم، که چه چیزی می‌دهیم و چه چیزی می‌گیریم. وقتی من خودم وارد کنگره شدم، روی خودم نگاه کردم که کنگره چه چیزی به من داده است و چه چیزی از من گرفته است؟ این نگاه را باید همه داشته باشیم و حساب کنیم، به این دلیل این کار را می‌کنیم که جایگاه خودمان را بدانیم و اگر کاری در کنگره کردیم، نگویی من اینجا خیلی کار کردم ببینم کنگره چی به من داده است؛ زیرا خیلی داوطلب داریم که آماده خدمت کردن در کنگره هستند.

عقل من زائل شده بود و کنگره به من برگرداند. اگر عقل من زائل نشده بود من بازداشت نمی‌شدم، فراری نمی‌شدم و این همه مشکلات نداشتم. فیزیک من از بین رفته بود و کنگره نه تنها فیزیک من؛ بلکه زندگی من را به من برگرداند. اگر من وارد کنگره نمی‌شدم به احتمال ۹۸ درصد فوت کرده بودم چون تمام دوستان و فامیل‌هایی که مصرف‌کننده بودند مردند و مرگ بین مصرف‌کننده‌ها خیلی بالا است.

بزرگترین مسئله‌ای که کنگره دارد همین زندگی و فیزیک است. بچه‌هایی هستند که در کنگره آمدند دیپلم نداشتند؛ اما الان فوق لیسانس گرفته‌اند، بچه‌هایی بودند که ور شکست بودند و زندگیشان از بین می‌رفت ؛ اما زندگی آنها برگشت. جسم و روان را به من برگرداند ،روانم از تعادل خارج بود. روح را به من برگرداند، یکی از ویژگی‌های انسان داشتن روح است و در اثر استفاده از مواد مخدر اون روح از انسان گرفته می‌شود و کنگره آن را به من پس داد.

نفس من ارتقا پیدا کرد، من را با دین آشنا کرد، با خداوند آشنا کرد، از ضدارزش‌ها دور شدم، شخصیت اجتماعی از دست رفته را به من برگرداند. زیبایی را به من برگرداند،کابوس‌های شبانه را از من گرفت و خواب راحت را به من برگرداند، توقع را از ما گرفت ترس، حقارت، نفرت، کینه را از ما گرفت و احترام را به وجود آورد. ما چه جوری و به چه قیمتی می‌توانیم جبران کنیم، این‌ها دریافت ما بوده و پرداخت ما چه بوده است؟

پس بگذاریم از این سیستمی که ما کلی دریافت کردیم، دیگران هم دریافت کنند. به این دلیل همه چیز در کنگره باید در حال چرخش باشد، هم دریافت باشد و هم پرداخت. از همه مهمتر این است که کنگره به ما اجازه خدمت داده است؛ زیرا خدمت کردن به انسان؛ قدرت، شعف و شادی می‌دهد و خدمت به دیگران یعنی بودن در صراط مستقیم. در این مسیر همیشه خطر در کمین است و همیشه جدال‌های نیروی تخریبی و بازدارنده ادامه دارد و هیچ وقت تمامی ندارد. کسی که به طرف ارزش‌ها می‌رود دیر یا زود هر مقدار که سخت باشد به صراط مستقیم نزدیک‌تر و خداوند او را حفظ می‌کند.

انسان‌های بد و کسانی که خیرخواه نیستند (گاهی اوقات بدترین شیاطین در بین خود انسان‌ها می‌باشد) کمک می‌کنند به انسان‌های طماع که در مدت کوتاه، به مالی می‌رسند که انسان‌های درست برای رسیدن به آن یک عمر تلاش زیاد می‌کنند، آن‌ها رسوایان زمین و آسمان‌اند.

در کنگره شرایطی پیش می‌آید که تو خود را نفروشی، من ۷ سال طول کشید تا بدهی‌های خودم را دادم، خیال نکنید که به کنگره آمدید همه مسائل سر ۶ ماه یا یک سال حل بشود. وقتی ما وارد سیستم آموزشی می‌شویم نیروهای تخریبی می‌دانند ما الان یک سری آگاهی پیدا کردیم و دیگر آن القا و اثرات مخرب را نمی‌توانند روی ما داشته باشند و انگار طناب آن‌ها پوسیده شده است. در کل ما باید قیاس را انجام بدهیم و ببینیم کمک ما به کنگره چه بوده و کمک کنگره به ما چه بوده است؛ زیرا در کنگره بده بستون نداریم و یک کار معنوی و عشقی و یک کار دلی است.

نویسنده: همسفر فرح عضو لژیون سردار، رهجوی راهنما همسفر هانیه (لژیون سوم)
رابط خبری لژیون سردار: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون دوم)
ویراستاری و ارسال: راهنمای تازه واردین همسفر مونا (دبیر سایت)
همسفران نمایندگی یوسُف تهران

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .