English Version
This Site Is Available In English

پس گرفتن فرماندهی

پس گرفتن فرماندهی

هشتمین جلسه از دوره چهارم کارگاه‌های آموزشی عمومی مسافران و همسفران نمایندگی آبیک با استادی راهنمای محترم مسافر حمید، نگهبانی مسافر اکبر و دبیری مسافر کرمعلی با دستور جلسه «کمک کنگره به من وکمک من به کنگره» در روز پنج شنبه 27 دی 1403 ساعت 17 آغاز به کارکرد.

خلاصه سخنان استاد:
خیلی خوشحالم که توفیق شد در شعبه آبیک باشم و از نگهبان و ایجنت شعبه و گروه مرزبانی تشکر می‌کنم و امیدوارم جلسه خوبی داشته باشیم. دستور جلسه امروز کمک کنگره به من و کمک من به کنگره هست در اولین اتفاقی که در بدو ورود من به کنگره افتاد این بود که منو با عشق پذیرفتند در کنگره یکی اینکه من را قبول کردند چون خیلی جاهای دیگه یک آدم مصرف کننده رو که وضعیت مناسبی نداره از هر لحاظ و در عمق تاریکی فرو رفته را کسی قبول نمی‌کند ولی در کنگره این اتفاق افتاد و پذیرش شد با عشق هم پذیرش شد.
با محبت پذیرفته شدم و بغلم کردند وچای به من دادند این خودش خیلی بزرگه اگر عمیقا بهش فکر بکنیم من نگاه کردم به جایی که اومدم ودیدم آدمهایی که داخل کنگره هستن با آدمهای دیگر خیلی فرق میکنند یک آدم مرده را پذیرفتن خیلی سخت است شعری است که میگوید مرده بودم زنده شدم دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم. اگر محبت و عشق همراه با روش دی اس تی همراه نبود من حمید اون روز که وارد کنگره شدم نمی ماندم. دوقسمت دارد یکی درک وفهمی ک من از کنگره پیدا میکنم این رو به من داد.
گفت که تو بیماری اکر بیمار شدی به این دلایل است و بیماریت چیه اگر که بیمار شدم به خاطر این بود که این چهارده وادی رو بلد نبودم کنگره به من یاد داد که اگرمیخواهی از بیماری دربیای باید یادبگیری یک سری مسائل را این که علت اشتباهات تو این بوده که زندگی کردن رو بلد نبودی کسی که بلد نباشد از زندگیش لذت ببرد و حال خوبی در زندگیش جاری نباشد قطعا دنبال اتفاقی است که حالش رو بهتر کند ومن چون بلد نبودم رفتم گشتم و موفق هم شدم ورود کردم به اعتیاد وفکر کردم که این همونجایی است که باید باشم و کنگره به من گفت که اگر یک آدم بی نظم و آشفته شدی اشکالی ندارد وارد اتفاقات بدی شدی آدم مصرف کننده خیلی کارها میتواند انجام بدهد میتواند راحت تر قضاوت کند راحت تر دروغ بگوید این دریچه تاریکی باز شده است تا ضد ارزش ها راحت تر اتفاق بیفتد .
اگر میخواهی برگردی بیا و یاد بگیر زندگی کردن را به نظرم هیچ درمانی در کنگره اتفاق نمی‌افتد مگر اینکه جهانبینی که دربارش صحبت میشه بارها بتوانیم فرا بگیریم تنها روش دی اس تی برای کسی که قرار است درمان شود جوابگو نیست هرچقدر که جلوتر میاییم ببنیم کنگره چه به ما داده است خیلی بزرگ است و میتوان ساعت ها درباره ش صحبت کرد آقای مهندس میفرمایند که جایگزینی در زندگی اتفاق میفتد نه فقط در مواد شبه افیونی بدن کم کم دوستان بیرون رفتند ودوستان کنگره جایگزین شدند کم کم بحث سازگاری اتفاق افتاد و توانستم با آدمهای بیرون سازگارتر بشوم توانستم در محیط کار به چهار نفر کار بکنم توانستم با اعضای خانواده دور یک سفره غذا بخورم وتوانستم سازگار بشوم با محیط خانه.
یه آدم مصرف کننده رو نمیشود در خانه پیدا کرد، تونستم بمانم در خانه و همسفرم را ببینم که مرا دوست دارد و از روی علاقه و عشق پیگیر و نگران من هستند به قول آقا کوروش کنکره نفس کشیدن را به من داد از زندگی بالاتر چی داریم ومن زنده بودم و زندگی نمیکردم ولی به من یاد داد زندگی کردن و زنده بودن را واتفاقی که برای ما میفتد پس گرفتن فرماندهی میباشد من خیلی تصمیم ها میتوانم بگیرم خیلی مسئولیت ها را میتوانم بپذیرم وخیلی موضوعات دیگر... مسافرت نمیتوانستم بروم ولی الان میتوانم به همه جامسافرت بروم.

میتوانم به پیشرفت در کاسبی فکرکنم اصلا فکرنمیکردیم به این موضوعات، مسئولیت پذیر شدیم خودت خراب کردی و خودت هم باید درست کنی دنبال کسی هم نگرد درهمه زندگی این اتفاق میفتد و ما در کنگره یاد می‌گیریم که چطور در خانواده و جامعه زندگی کنیم اگر این آموزش ها را درست دریافت بکنیم میتوانیم همه جا کنگره ای باشیم. باید بتوانیم افکارمان را درست هدایت کنیم زندگی چقدر برای ما ارزش دارد میزان دریافت انسانها در کنگره به میزان کمک کردن در کنکره بستگی دارد و میزان دریافت به میزان خواست بستگی دارد شما چقدر میخواهی به نسبت آن کنگره به شما میدهد کنگره بخشنده و بزرگ است دارد که بدهد .
ولی اینکه شما چقدر بخواهید الهی قمشه ای میگوید از خدا کم نخواهید برای خدا کاری ندارد دوتا خانه یا سه تا ماشین بدهد شما کم نخواه فکر است دیگر حس به امواج فرمان میدهد شما فرمانش را صادر کن قطعا اتفاق میفتد ومن هرچه را که دارم و میتوانم دربارش صحبت کنم را کنگره به من داده است و تمام خاطرات خوش زندگیم در کنگره است وتمام چیزی که فهمیدم در کنکره است و آرزویم بودن در کنگره و خدمت کردن است کجا وچه شکلی اش خیلی مهم نیست امیدوارم که فرمان های خوب برایم صادر بشود واینکه برای دکنگره چکار کردم هرکاری که برای کنگره کرده ام برای خودم کرده ام اگرخدمت کرده ام به خودم کرده ام استاد نشسته ای خوشی اش برای خودت بوده .با خدمت کردن درلژیون سردار.راهنمایی .مرزبانی وجاهای دیگه میتوانیم گوشه ای از کار کنگره باشیم وقدمی برای کنگره برداریم و سفیر و نماینده خوبی برای خودمان و کنگره شصت در همه جا باشیم واین بزرگ ترین خدمتی است که می توانیم برای کنگره انجام دهیم.از اینکه به صحبت هایم گوش کردید، متشکرم.
تایپ: مسافر بهروز (لژیون سوم)
ویراستاری و ارسال: مسافر علی (لژیون یکم)

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .