سیزدهمین جلسه از دور اول کارگاههای آموزشی عمومی کنگره۶۰ نمایندگی ارم، با استادی ایجنت محترم مسافر احمد، نگهبانی مسافر حسین و دبیری مسافر عباس، با دستور جلسه: «کمک کنگره به من و کمک من به کنگره» پنجشنبه ۲7 دی ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد :
سلام دوستان احمد هستم یک مسافر.
دستور جلسه کمک من به کنگره و کمک کنگره به من ، یک دستور جلسه سوالی است.از من سوال می کند،و دقیقا برمی گردد به نوع نگاه من،اینکه من می توانم تغییرات و محبتها را ببینم؟اگر آگاهی من و معرفت من افزایش پیدا کرده باشد،قطعا نوع نگاه من تغییر می کند و من میتوانم محبت دیگران را ببینم.قبلا هم گفتم بعضی ها در کنگره،اگر یک بشقاب غذا به آنها داده شود،همواره در صدد جبران آن هستند.او محبت را دیده است و میخواهد جبران کند،اما بعضی ها نه،هر چقدر به آنها خوبی می کنید،آنها طلبکارتر و شما بدهکارتر می شوید.این سرچشمه اش به نوع نگاه افراد برمی گردد و نوع نگاه افراد هم برمی گردد به دانایی آنها و به آگاهی آنها و چقدر میتوانند این را کاربردی کنند.
حالا کنگره از من سوال می پرسد،کمک من به کنگره و کمک کنگره به من چه بوده؟
خب بد نیست آدم گذشته خودش را فراموش نکند هرچند پرداختن به گذشته خوب نیست ،اما بعضی اوقات بد نیست که آدم بایستد و ببیند که کجای کار است.من ببینم که با چه شرایطی آمدم کنگره و الان در چه شرایطی هستم.خب یک دوره ای فکر می کردم که آخرالزمان شده و من در حال مردن هستم و همسرم زمزمه می کرد که پله های دادگاه را طی کند و دنبال گرفتن وکیل برای احقاق حق خود بود و فرزندمان هم که بلاتکلیف بود.حال خوبی هم نداشتم و از نظر مالی هم کاملا ورشکسته شده بودم.وقتی آمدم کنگره ماشینم را به طلبکارها دادم و مبلغ زیادی هم بدهکار بودم.
در لژیون نگران بودم که برای دستگیری من به کنگره نیایند؟من با آن شرایط به کنگره آمدم.جالب است دیروز،من کلا با دخترم وقت گذراندم،رفتیم گشتیم ،صحبت کردیم،و کلی خوش گذشت،یاد دستور جلسه امروز هم نبودم و داشتم فکر می کردم که قیمت این ارتباط و این حال خوبی که من دارم همراه خانواده،قیمتش چند است؟پس میبینید که کمکی که کنگره به من کرده اصلا قیمت ندارد.
فقط جسم من که نیست آره من آمدم 11 ماه در کنگره سفر کردم و با گوش به فرمان بودن،جسمم درست شد.آیا اعتماد به نفس هم اینطور هست؟یعنی اعتماد به نفس هم دخیل هست دیگر، هم در سفر اول هم در سفر دوم ، تاثیر داشته، من عزت نفس خودم را به دست آوردم، امید به آینده دارم، اینها قیمتش چقدر است؟همه اینها را کنگره به من داده است.اینکه بتوانم با دختر خودم مثل یک پدر و دختر، صحبت کنم ، نه از منظر بالا نگاه کنم، با او درد دل کنم و از او راهکار بگیرم.
قبلا این چیزها را بلد نبودم، یا با همسرم، یا با همسایه ام.خب اینها چطور اتفاق می افتد،با شعبده بازی؟خیر اینگونه نبوده است. آمدم وآموزش دیدم،آمدم در محیطی قرار گرفتم که اینها را به من یاد داده است.اگر نه من از کجا میدانستم که باید درس بخوانم،من از سال 79 که در دانشگاه فارغ التحصیل شدم،تا سال 96 من یک جلد کتاب نخواندم چیزی که به دردمن می خورد را نمیخواندم.
همه این چیزها را کنگره به من داده است.
از اینکه به صحبت های من توجه کردید از همه شما سپاسگزارم.
در ادامه شما را به دیدن گزارش جشن تولد رهایی یک سالگی مسافر وحید دعوت می کنیم:
خلاصه سخنان مسافر وحید:
سلام دوستان وحید هستم یک مسافر.
من استاد ترکهای نامنظم بودم نمیدانستم درمان چه میباشد و برادرم به من میگفت که من میدانم تو برای این مصرف نمیکنی که دوباره به لذت برسی و فکر میکردم که با یک هفته دو هفته و نهایت با سه ماه مصرف نکردن میتوانم ترک کنم ولی مجدد به ابتدای راه برمیگشتم و نمیدانستم که بدنم به این مواد نیاز دارد و خودم نیز به این نتیجه رسیده بودم که باید مدتی مصرف نکنم تا مجدد مواد من حال بدهد و من به جایی رسیدم که همه چیزم را از دست داده بودم همسرم را و کارگاهم را و تمام داراییهای خود را و بعد از آن به راهنمای خود احمد آقا رسیدم و تمام مشکلات من به احمد آقا رسید هر مسئلهای بود با ایشان تماس میگرفتم و مطرح میکردم و از ایشان کمال تشکر را دارم به هر حال از همه عزیزانی که تشریف آوردند از شعبه دکتر مسعود و خانواده خوب بخت و برادر و همسر برادر و پسرعمه عزیزم و هم لژیونیهای قدیمی خود را که خیلی وقت بود ندیده بودم را فرصتی پیش آمد تا دیداری با آنها تازه کنم و از این موضوع خیلی خوشحال هستم واز همه عزیزان تشکر می کنم.
از اینکه به صحبتهای من گوش دادید متشکرم.
عکس :مسافر پیمان
تایپ:مسافر مسعود
بارگزاری : مسافر آرمین
- تعداد بازدید از این مطلب :
201