روز پنجشنبه هفتمین جلسه از دور دهم سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ با دستور جلسه " کمک من به کنگره و کمک کنگره به من" ، با استادی ایجنت محترم مسافر آرمان و نگهبانی مسافر رامین و دبیری مسافر عباس ، در محل نمایندگی ارومیه ، در مورخ ۱۴۰۳/۱۰/۲۷ رأس ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود
.
خلاصه سخنان استاد:
خدارو شکر میکنم که امروز هم توانستم در این جایگاه قرار بگیرم تا خدمت کنم و آموزش ببینم از نگهبان محترم جلسه نیز برای انتخاب بنده سپاسگزارم
دستور جلسه این هفته کمک من به کنگره و کمک کنگره به من هست
هر وقت که این دستور جلسه میشود اولش بایستی به گذشته برگردیم ببینیم در گذشته چه حالی بودیم و الان چه حالی هستیم و کجا قرار داریم اگر این را قشنگ تصور کنیم و الان نگاه کنیم که همان آدم مصرف کننده آمده و در کنگره درمان شده و به این حال خوب رسیده آن موقع خیلی اتفاقات خوب خواهد افتاد به نظرم اگر که درکش کنیم خیلی اتفاقات خوبی میافتد برای خودمان و این مسیری که در زندگی طی میکنیم میتوانیم تصمیمات درستی بگیریم
من خودم که فکر میکنم قبل از کنگره چه شرایطی داشتم اصلا باور کردنی نیست کاش میتوانستم فیلم بگیرم الان فیلمش را پخش کنم که ببینید اوضاع چقدر بد بود یک کارتون خواب واقعی در خانه خودم بودم
که غذا هم درست حسابی نمیخوردم و اکثرا با بیسکوئیت و نوشابه زندگی میکردم
ولی این صور آشکارش بود صور پنهانش نابوده نابود بود خیلی اوضاع بد تر از اینها بود با یک جسم و روان و جهانبینی داغون که هیچ کاری دست خود انسان نیست هر کاری میخواهی انجام بدهی نمیشود و شرایط بسیار بسیار خراب است که برای یک مصرف کننده این شرایط طبیعی است
من شخصا همه راهها را تقریبا امتحان کرده بودم و نمیشد واقعا نمیشد نه اینکه بگویم من نمیتوانستم نه من میخواستم ولی واقعا نمیشد هر جایی که مراجعه کردیم نشد کلینیک ها یا سایر NGO ها مراجعه کردیم نشد
ولی روزی که به کنگره ۶۰ آمدم واقعیتش برای این امدم که بگویم کنگره ۶۰ هم رفتم ولی نشد یعنی فکر نمیکردم اصلا شرایط و حالم درست بشود من کنگره ۶۰ را میشناختم ولی ایمانی نبود که بگویم بله حتما اینجا میشود
روزی که مراجعه کردم به کنگره ۶۰ در تهران گفتند تبریز شعبه است و من رفتم شعبه تبریز و از همان روز کنگره دست من را گرفت
آنقدر همه چیز از روز اول درست بود که دست من را گرفت و من هم که میخواستم درمان بشوم از آن روز دیگر شرایط فرق کرد و عالی شد
کنگره به من شانس دوباره زندگی کردن داد چندین سال از زمان طلایی عمرم را از دست دادم ولی روزی که وارد کنگره ۶۰ شدم گفتند باید همه اینها را فراموش کنی
خود آقای مهندس میفرمایند که من از ۵۰ سالگی سفرم را شروع کردم
من با سفری که در کنگره انجام دادم و به درمان رسیدم این شانس دوباره را به من داد که اصلا قابل مقایسه با هیچچیزی نیست
سلامتی به من داد برگشتم به کسب و کارم اینها را مدیون کنگره هستم در مقابل اینها من چه کار میتوانم برای جبران انجام بدهم؟
اما از روزهای اول این را یاد گرفته بودم من چه کار باید انجام دهم که بیتفاوت نباشم؟
از خدمت اولم که در آبدارخانه بود از هفته سوم سفرم بود که انجام دادم یک انرژی داشتم که میخواستم پرواز کنم و از آن روز یاد گرفتم که تکاپو کنم و هر کاری که در توانم هست را انجام دهم
و هر چیزی گفتند بگویم چشم و گفتم
هیچگاه طلبکارانه به کنگره نگاه نکردم چون میدانم همیشه بدهکار کنگره ۶۰ هستم
اگر هرچه در توانم هست را برای کنگره انجام دهم باز کنگره ۶۰ کیلومتر ها از من جلوتر است
چون چیزی که کنگره به ما انجام داده قابل مقایسه با هیچچیزی نیست
امیدوارم بتوانم در مسیر کنگره باشم و یک خدمتگزار مفید و یک الگوی خوب برای کنگره باشم
از همه دوستان سپاسگزارم
تایپ و ارسال: مسافر رضا
- تعداد بازدید از این مطلب :
93