English Version
This Site Is Available In English

مهمترین نعمت کنگره به ما وجود آقای مهندس می‌باشد.

مهمترین نعمت کنگره به ما وجود آقای مهندس می‌باشد.

جلسه دهم از دوره سی‌و‌دوم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی خواجو با استادی راهنمای محترم؛ مسافرروح‌الله، نگهبانی؛ مسافر میثم و دبیری؛ مسافر فرهاد با دستور جلسه: "کمک کنگره به من و کمک من به کنگره" روز پنج‌شنبه مورخ: 27 دیماه ۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۶ آغاز به‌کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان روح‌الله هستم یک مسافر.
خداوند مهربان را شاکرم که بار دیگر اجازه حضور در کنگره و خدمت را به من داد، از آقای مهندس، خانواده محترم‌شان و راهنمای گرامی‌ام تشکر می‌کنم، اگر امروز در این جایگاه قرار دارم مدیون زحمات این عزیزان هستم.
دستور جلسه اول: کمک کنگره به من و کمک من به کنگره می‌باشد.
امروز می‌خواهم در مورد موضوعی به‌نام عرفات صحبت کنم و مقداری موضوع را برای شما باز کنم.
عرفه یعنی؛ شناخت خودمان، صفات خداوند و نفس.
حسین‌ابن‌علی روز عرفه، حساب و کتاب خود را با خداوند روشن و شروع به شمردن نعمت‌هایی که خداوند به او داده می‌کند و به‌جایی می‌رسد که می‌گوید: دیگر قادر به شمردن و سپاسگزاری این نعمت‌ها نیستم، به خداوند می‌گوید: هرچه به‌من داده‌ای از فرزند، جان و مال همه از آن تو است پس در روز عاشورا که حساب خود را با خداوند روشن کرده بود به خوبی ‌توانست از پس آن آزمایش الهی برآید. در واقع ایشان تمام نعمت‌هایی که خداوند به او داده را در طبق‌اخلاص برمی‌گرداند و با این‌که کفه‌ی ترازوی خود را صفر می‌کند باز هم کفه‌ی ‌ترازوی خداوند بسیار سنگین‌تر می‌باشد و این‌چنین است که می‌تواند از آن آزمایش الهی سربلند خارج شود.
ما نیز برای حساب و کتاب با کنگره باید ترازویی فراهم کنیم و ببینیم خداوند و کنگره به ما چه چیزهایی عطا نموده و ما چه کاری می‌توانیم در قبال این نعمت‌ها انجام دهیم.
کنگره60 چیزهای زیادی مانند؛ سلامتی و حال خوش به ما داده است، ولی به نظر من مهمترین نعمتی که کنگره به ما داده، وجود آقای مهندس می‌باشد.
اگر امروز در این جایگاه قرار دارم، خانواده، فرزندان و دارایی‌ام را مدیون زحمات این بزرگ‌مرد هستم. حال اگر من بخواهم کمکی به کنگره بکنم، مثلاً در لژیون سردار خدمت کنم، باز هم کنگره حال خوش به من می‌‍دهد و کفه‌ی ‌ترازوی کنگره سنگین‌تر می‌شود، درنتیجه هر چه ما بیشتر خدمت کنیم، طرف دیگر ترازو که مربوط به کنگره است بیشتر سنگینی می‌کند و همان‌طور که آقای مهندس می‌فرمایند: ما تا زمانی که زنده هستیم مدیون کنگره و نعمت‌های آن می‌باشیم، در واقع هرچه بیشتر پیش برویم حساب‌مان تسویه که نمی‌شود هیچ! بلکه سنگین‌ترهم می‌شود.

دستور جلسه دوم؛ یکمین سال رهایی مسافر مهدی.
این رهایی را به خودش، همسفرشان و راهنمای بخش خانواده تبریک عرض می‌کنم.
در مورد پیامی که برای او نوشته‌ایم: شما برای رسیدن به آرامش و حال خوش، باید به آن هدفی که خود تعیین کرده‌اید نزدیک شوید، این پیام دو نکته دارد: اول می‌گوید ما قبل از ورود به جهان خاکی هدفی را برای خودمان تعیین کرده‌ایم که اگر به این برنامه نزدیک شویم به آن آرامش و حال خوش خواهیم رسید و هر کس از هدف تعیین شده دور گردد به آن آرامش نخواهد رسید. شاید مانند بلیط لاتاری بعد از چند حلقه‌ی حیات، به ما اجازه داده شده به زمین خاکی قدم بگذاریم و اینک، خود انتخاب کرده‌ایم به کنگره 60 بیاییم، اعتیاد خود را درمان کنیم، وارد سفر دوم شویم و با خدمت کردن جبران آن خسارت‌ها را انجام دهیم‌.
حال اگر توانستیم جبران کنیم آن حال خوش نصیب‌مان می‌شود. هر‌کس خودش انتخاب می‌کند که خدمتگزار باشد یا نباشد که اگر باشد باید در راستای آن حرکت کند تا رنگ آسایش و آرامش را ببیند. انشاالله در ادامه قدردان کنگره  و آقای مهندس باشیم و بتوانیم جبران آن همه لطفی که خداوند به ما کرده را انجام دهیم. 
اعلام سفر مسافر مهدی.
آنتی‌ایکس مصرفی؛ هرویین، شیشه.
روش درمان؛ D.S.T. داروی درمان؛ شربتOT.
نام راهنما؛ روح‌الله تیموری. مدت سفر؛ 10 ماه و 15 روز. 
مدت رهایی؛ 1 سال و 7 ماه.
ورزش در کنگره؛ والیبال.
آرزوی مسافر مهدی:
آرزو می‌کنم حضور راهنمای خوبم آقا روح‌الله در کنگره همیشگی باشد.
آرزوی همسفر سهیلا:
آرزو می‌کنم خودم و مسافرم بتوانیم در ادامه شال راهنمایی را دریافت کنیم.
سخنان مسافر مهدی:
سلام دوستان مهدی هستم یک مسافر.
من هم با حال بسیار بدی وارد کنگره شدم، حس بدی داشتم و نمی‌دانم واقعا چگونه حال خراب خود را توصیف کنم. در خانه صبح، ظهر و شب مواد مصرف می‌کردم و مدام خونریزی معده داشتم. همسفرم هم با دیدن من حال بسیار بدی پیدا کرده بود و واقعا قادر به سپاسگزاری از او نیستم. پابه‌پای من پیش آمد و خیلی بهتر از من حرکت کرد.
از او تشکر می‌کنم که بال پروازی برای من شد و آرزو می‌کنم در کنگره بماند و بتواند خدمتگزار شود. از راهنمای خوبم تشکر می‌کنم که با آموزش‌های خوب‌شان راه را به من نشان دادند و همچنین از تمام افرادی که مرا در این مسیر یاری رساندند تشکر می‌کنم.
خیلی خوشحالم که در این جایگاه قرار گرفتم. دست تک تک شما را می‌بوسم و از این‌که در جشن من شرکت کردید از همه شما سپاسگزارم. 
سخنان راهنمای همسفر طیبه:
سلام دوستانم طیبه هستم همسفر.
خداوند مهربان را شاکرم که امروز توانستم در این جشن تولد حضور پیدا کنم. این تولد زیبا را در ابتدا به آقای مهندس، راهنمای محترم آقا روح‌الله، مسافر مهدی و همچنین رهجوی خوبم خانم سهیلا تبریک عرض می‌کنم.
خانم سهیلا جزء آن دسته از رهجویانی بودند که تقریباً تا 6 ماه بعد از سفر هنوز کنگره را درک نکرده بودند و هنوز به ایمان و باور قلبی نرسیده بودند که کنگره می‌تواند باعث درمان مسافرش شود و من اصلا فکر نمی‌کردم که به رهایی برسد. در جایی از سفر جرقه‌ای در وجود او زده شد و شروع به حرکت کردن کرد و به‌نظر من اولین چیزی که باعث حرکت یک تازه‌وارد می‌شود، ایمان و باور قلبی به کنگره می‌باشد که کنگره بهترین راه هست که می‌تواند مسافر و همسفر را به حال خوش و رهایی برساند. او با ورود به سفر دوم توانست در سایت کنگره شروع به خدمت کند. دستور جلسه‌ای که مصادف شده با تولد این دو عزیز، کمک کنگره به من و کمک من به کنگره می‌باشد. به نظر من این دستور جلسه همین دریافت‌ها و پرداخت‌هایی است که ما نسبت به کنگره داریم. همه ما چه سفر اولی چه سفر دومی از کنگره دریافت‌هایی داشتیم و کنگره تمام به‌هم ریختگی‌ها و مشکلات ما را گرفت و باعث شد به آرامش و حال‌خوش برسیم،  پس باید قدردان این حال‌خوش بوده وعضو مفیدی برای کنگره باشیم.
سخنان همسفر سهیلا:
سلام دوستان سهیلا هستم همسفر.
خدارا شکر در این جایگاه هستم از آقای مهندس تشکر می‌کنم و دست‌بوس ایشان هستم که این بستر را برای ما فراهم کردند که بتوانیم به حال خوش برسیم.
مسافر من بسیار سخت فرمانبرداری می‌کند ولی اگر سخنی را قبول کند با جان و دل پذیرای آن می‌باشد و راهنمای گرامی آقا روح‌الله از معدود کسانی بود که مسافرم از او حرف‌شنوی داشت. از ایشان تشکر می‌کنم که در این مسیر به مسافرم کمک کرد. از راهنمای خودم خانم طیبه تشکر می‌کنم که بسیار برای من زحمت کشید و در زمانی که به علت فوت پدرم حال خوشی نداشتم سنگ صبور من بودند.
در مورد دستور جلسه این هفته باید بگویم، حتی نفس کشیدنم هم مدیون کنگره هستم و اگر این‌جا نبودیم معلوم نبود عاقبت کار ما الان چه بود و در مورد کمک من به کنگره جدا از خدمت مالی که درکنگره انجام می‌دهیم در اصل خدمت به خودمان است حال با توجه به این‌که کل خانواده و فامیل از آمدن ما به کنگره مطلع هستند باید به گونه‌ایی رفتار کنیم که تغییر را در ما به وضوح مشاهده کنند، نه این‌که ما در کنگره به‌خوبی رفتار کنیم ولی در بیرون از این‌جا به کار‌های قبلی خود ادامه دهیم.

تایپ: مسافر نوید لژیون بیست‌و‌یکم
عکس: مسافر مهدی لژیون هشتم
تنظیم و ارسال: مسافر محمد لژیون پانزدهم

نمایندگی خواجو

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .