جلسه دهم از دوره سوم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی محمدیپور قم با استادی مسافر جعفر، نگهبانی مسافر آرش و دبیری مسافر مجتبی با دستور جلسه «کمک من به کنگره و کمک کنگره به من» پنجشنبه 27 دی ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
سخنان استاد:
تشکر میکنم از راهنمای عزیزم و راهنمای ویلیامم آقای اسماعیل یوسفی و لژیون سردار که امروز من را دعوت کردند تا در این جایگاه خدمت کنم همچنین از نگهبان جلسه، خیلی خوشحال هستم که در جمع شما عزیزان حضور دارم خداقوت میگویم به ایجنت محترم و گروه مرزبانی.
خب دستور جلسه امروز خیلی زیباست، من فکر میکنم تمام دستور جلساتی که در کنگره 60 توسط جناب مهندس داده میشود برای این است که ما به مدت یک هفته در مورد آن صحبت کنیم ، این دستور جلسهای که میگوید کمک کنگره 60 به من و کمک من به کنگره60 ،داشتم به این فکر میکردم که اگر من مسیر کنگره60 را پیدا نکرده بودم الان من کجا بودم؟آیا زنده بودم؟در کمپ بودم؟در بیمارستان بودم؟یا در زندان بودم؟خیلی خوشحالم از اینکه مسیر کنگره60 برای من هموار شد و از زمانی که من وارد کنگره60 شدم چیزهای زیادی یاد گرفتهام.
من شاید قبل از اینکه حتی به اعتیاد دچار شوم من هیچ تعادلی نداشتهام و فقط من مصرفکننده نبودم؛ ولی جهانبینی هم نداشتهام و این را وقتی به کنگره 60 امدم متوجه شدم ، که بعد از 50 سال گذشتن عمر تازه دارم یکسری اموزش هارا یاد میگیرم در راه اهداف خودم.
بهخاطر میآورم در زمان مصرف موادم آنقدر سقوط آزاد رفته بودم و خسته شده بودم که گریهکنان مواد مصرف میکردم؛ چون چارهای نداشتم زندگی خودم را مشاهده میکردم که در حال نابودشدن است ولی نمیتوانستم کاری انجام دهم مشاهده میکردم که بچه هابم از من خواهش میکنند و درخواست دارند؛ اما از من کاری بر نمیآمد و اصلاً دست خودم نبود اعتیاد تعادل من را از من گرفته بود.
جناب مهندس میگویند که انسانها میتوانند از اعماق تاریکیها به قله نور و روشنایی صعود کنند و برعکس آن کسانی که در منیت و غرور غرق میشوند از روشنایی به تاریکی سقوط میکنند و هر دو امکانپذیر است؛ چون زندگی در جریان است و من همان شخصی بودم که از اعماق تاریکیها به نقطه نور رسیدم و خیلیخیلی مراقبت میکنم از این جایگاهی که الان دارم، هیچوقت فکر نمیکردم که یک روزی در این جایگاه برای خدمت قرار بگیرم و 50،100 نفر به صحبت های من گوش بدهند اصلا در تصورهای من همچین چیزی وجود نداشت ولی کنگره60 همه چیز به من داد.
من زمانی آنقدر دروغ میگفتم که گاهی اوقات خودم هم باورم میشد که دروغهای راست هستند؛ ولی کنگره 60 این را هم از من گرفت حقیقت را به من اموزش داد اگر بخواهیم در مورد چیز هایی که کنگره60 به ما داده است سخن بگوییم خیلی زمان بر میشود به طوری که انگار انسان از یک بعدی به بعد دیگری انتقال یافته است.
اگر مسیر کنگره 60 نبود معلوم نمیشد که من الان در کجا قرار داشتم و این به نظرم درد همه ما است ، و در مورد کمک من به کنگره60 فکر میکنم که کنگره60 یک ساختار است و از چند اعضا تشکیل شده است و این اعضا به اصطلاح من در جهان بینی که داشتم مطالعه میکردم به این برخوردم که نوشته بود هر ساختاری از اعضایی تشکیل شده است که با یک حس مشترک در کنار هم قرار گرفته اند این حس مشترک چه کسانی هستند؟ما هستیم که در کنار هم قرار گرفتهایم.
این ساختار چه خاسته و یا هدفی دارد؟ برای بقا و رشد و توسعه تلاش میکند و کنگره هم یک ساختار است که هرکسی در کنگره 60 بتواند از این دو هدف پیروی کند شخصی است که خدمت گزار میشود حالا یکی وجود دارد بیرون از کنگره60 در مسیر درست حرکت میکند و از ضد ارزش ها دوری میکند و الگویی میشود برای یک شخص تازه وارد و این هم عمل سالم است یا شخصی از نظر مالی به کنگره60 کمک میکند یا هرنوع دیگری، امروز لژیون سردار است و من متشکرم که من را دعوت کردند و اگر بخواهم درمورد کمک مالی در کنگره صحبت کنم، من شخصا از روزی که به کنگره60 آمدم از همان اوایل متوجه شدم که مسیر برایم عوض شد، من سقوط آزاد میرفتم و سختی میکشیدم و با قرص خود را درمان میکردم، من در سفر اول میخواستم عضو لژیون سردار شوم اما راهنمایم نگذاشت، به یاد دارم در سفر اول دو میلیون کمک کردم به کنگره60، مگر میشود وقتی شخصی به سفر دوم میآید عضو لژیون سردار نشود؟ من فکر میکنم خیلی سخت است که سفر اولی بعد از سفر اولش عضو لژیون سردار نشود، اگر نشود انگار گمشدهای دارد و رها نشده است، وقتی مبلغی در کنگره60 کمک میکنید سهام دار کنگره60 میشوید و به شما کاغذی میدهند که سند مشارکت است و هر زمان هم که بخواهید هر مبلغی پرداخت کرده باشید، با همان سندی که دریافت کردهاید، میتوانید آن را پس بگیرید.
کسانی که دست دیگری را میگیرند و به کنگره 60 کمک میکنند، آن سند برایشان باقی میماند و در بعد بعدی، میتوانند از آن استفاده کنند.جناب مهندس میفرمایند؛ انسان به دنیا میآید در ابتدا برای آموزش و سپس خدمتکردن و آن خدمت بخشش است، اینکه دست دیگری را بگیریم، حتماً نباید مالی باشد. من باید بهای حال خوش امروزم و پولهایی که به مواد و سیگار نمیدهم پرداخت کنم و در آخر، این حال خوش خود را با هیچچیزی در دنیا عوض نمیکنم و جناب مهندس فرمودهاند اگر حال خوبی نداشته باشی هیچچیز در دنیا ارزشی ندارد.
تهیه و تنظیم: گروه سایت مسافران
- تعداد بازدید از این مطلب :
226