English Version
This Site Is Available In English

جانی دوباره بعد از رهایی از نیکوتین

جانی دوباره بعد از رهایی از نیکوتین

زندگی‌ام را که ورق می‌زنم، صفحه صفحه‌اش درد بود، تاریکی بود، ناامیدی بود و حال بدی بود؛ اما اکنون به صفحه‌های قشنگش رسیده است به جاهای خوب داستان. نزدیک به یک سال است که احساس می‌کنم تک‌تک سلول‌های بدنم از من تشکر می‌کنند؛ چرا که دود مضری وارد بدنم نکرده‌ام و جدا از قطع مصرف نیکوتین با آموزش‌های کنگره، تاریکی‌ها جای خودشان را به روشنایی‌ها داده‌اند. امید بر ناامیدی چیره شده و به شکر خداوند حال دلم خوب است، مشکلات همچنان هستند؛ اما آموخته‌ام چگونه از پس آن‌ها برآیم.

با ورزش کردن جسمم نیز سرشار از انرژی و شادابی شده است و با نوشتن سی‌دی‌ها گره‌های وجودی‌ام یکی‌یکی در حال بازشدن هستند. رابطه‌ام با خانواده و با مسافرم و اطرافیانم کاملا تغییر مثبتی داشته است، به طوری‌که کاملا مشهود است. این جمله را اخیرا زیاد می‌شنوم؛ تو چقدر تغییر کردی. باید بگویم من تغییر نکردم؛ بلکه مسیرم تغییر کرد، افکارم و از همه مهم‌تر با قطع مصرف نیکوتین نه تنها جسمم؛ بلکه کل زندگی‌ام رنگ و بوی دیگری گرفت.

اگر از لحاظ جسمی بخواهم بررسی کنم، ریه‌هایم حال بهتری دارند، دیگر تنگی نفس نمی‌گیرم و سرفه نیز نمی‌کنم، رنگ و روی چهره‌ام بازتر شده، پوست بهتری دارم و حتی بر روی موهایم نیز تاثیر بسیاری داشته است. از لحاظ باطنی نیز، خواب با کیفیت‌تر و عمیق‌تری دارم، خلق و خویم بسیار نرم‌تر و حالت زنانه‌تری پیدا کرده است؛ از این نظر می‌گویم زنانه زیرا که در دوران مصرفم، عادات و رفتارهایم کاملا مردانه شده بودند و لطافت و ظرافت زنانه‌ام را داشتم از دست می‌دادم؛ حتی بر روی تارهای صوتی و صدایم تاثیر گذاشته بود، بخواهم کامل‌تر بگویم، بعد از بازگشت سلامت جسمی‌ام بعد از قطع نیکوتین، سلامت روانم را نیز به دست آوردم بدون این‌که هیچ زور خاصی بزنم؛ چراکه وقتی جسم‌مان در آرامش و سلامت باشد، قطعا روح و روان‌مان نیز به امنیت و آرامش خاصی می‌رسد.

حال زندگی من دو بخش است؛ قبل از کنگره ۶۰ و بعد از کنگره۶۰، شکر ایزد منان که مسافرم اعتیاد داشت، شکر که به واسطه مصرف ایشان راه کنگره۶۰ برای‌مان باز شد. هزاران مرتبه شکر که من توانستم بزرگ‌ترین و زشت‌ترین رفتار و عادت زندگی‌ام را که مصرف نیکوتین بود، قطع کنم و به رهایی برسم و با این عمل عظیم به من ثابت شد هرکاری که خواسته واقعی من باشد، قطعا قابل اجرا است و یکی پس از دیگری هدف‌ها و خواسته‌هایم را تیک می‌زنم.

بعد از رهایی‌ام جانی دوباره گرفتم، قدرتمند شده‌ام و مثل این است که دنیا را طور دیگری می‌بینم و همه این‌ تغییرات را مدیون کنگره‌ ۶۰ هستم. مدیون دست‌های بزرگ‌مردی که دستانم را گرفت و مرا از خمیدگی و شکستکی بلند کرد و تا ابد و یک روز مدیون جناب مهندس دژاکام و خانواده گرامی‌شان خواهم بود.

همچنین از راهنمای خودم همسفر زهرا سپاسگزارم و دست‌شان را در قلبم می‌بوسم و امیدوارم بتوانم با ثابت‌قدم ماندن و خدمت‌کردن این حال خوش را نصیب دیگرانی چون خودم کنم، باشد که توفیق و لیاقتش را دارا باشم.

 

نویسنده؛ مسافر نیکوتین همسفر بهار رهجوی راهنما همسفر زهرا( نمایندگی سلمان فارسی اصفهان)
رابط‌خبری؛ راهنمای ویلیام وایت همسفر زهرا ( نمایندگی سلمان فارسی اصفهان)
ویراستاری و ارسال؛ راهنمای ویلیام وایت همسفر فاطمه (نمایندگی سلمان فارسی اصفهان)
گروه همسفران ویلیام وایت

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .