جلسه دوم از دوره اول لژیون سردار نمایندگی امیرکبیربه استادی پهلوان محترم مسافر بهروز، نگهبانی پهلوان صادق، دبیری پهلوان مسافر رامتین و خزانه داری مسافر رضا با دستور «جلسه کمک من به کنگره و کمک کنگره به من » در روز چهارشنبه 26 دی 1403 ساعت 19:30 آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان بهروز هستم یک مسافر. از لحاظ احساس و تفکر شاکر خداوند هستم و سعی میکنم این موضوع عملی باشد. اوایل وقتی وارد کنگره شدم درک درستی از مصرف کننده شدن نداشتم ولی الان متوجه شدم خداوند نفس من را گلچین کرد و وارد کنگره کرد. جواب تمام سوالات خود را با ورود به کنگره گرفتم. لطف را باید با لطف جواب داد و اگر در حق لطف، کم لطفی کنم نادانی کردهام.
اگر بدانم و کم لطفی کنم جهالت کردهام. باید از جهل و نادانی به آغوش خداوند پناه ببرم. هنگامی که موضوعی را میدانم نباید بگویم نمیدانم! هیچ چیزی جز نور حریف تاریکی نمیشود. تمام دنیا از شاهکار آقای مهندس متحیر شدهاند. تمام نمایندگی های کنگره نور هستند و به تاریکی می تابند.
بسیاری از انسان ها با این که خدمت می کنند و از لحاظ مالی کمک می کنند ولی باز حالشان خوب نیست چون فکرشان و حسشان خوب نیست. باید نسبت به دیگران خوب فکر کنم. پول باید من را پیدا کند، باید طوری عمل کنم که مسائل به دنبال من بیاید. حال خوب به فکر سالم، عمل سالم و حس سالم بستگی دارد. هنگامی که سی دی گوش و حرف راهنما را گوش می کنم به رهایی می رسم.
باحضور در کنگره اوضاع خوب می شود. کنگره یعنی بخشش. اگر آقای مهندس پروتکل DST را نمی بخشیدند من امروز این جا نبودم. با تلاش و پوست انداختن می توانم به رهایی برسم. آقای مهندس پروتکل DST را به افراد در کنگره بخشید. آقای مهندس هرگز درمان مواد مخدر را نفروخت و کنگره از بخشش شکل گرفت.
نفس با بخشیدن کامل می شود. گاهی اوقات من قبله را گم می کنم و بیهوده وقت خود را هدر می دهم.
من نباید وقت را از دست بدهم و باید قبله را بشناسم. افراد با بخشش ، جایگاه خوبی در جامعه کسب می کنند. در عین حال که اعتماد می کنم؛ باید کنترل کنم. من در مورد حرف هایی که در هر قسمت زده می شود تحقیق می کنم.
باید باور کنم من هم می توانم به جایگاه خوبی برسم و نباید این فرصت را از دست بدهم. من نباید کنگره را قضاوت کنم و باید حضور داشته باشم و اتفاقات را مشاهده کنم و بدانم پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگریست.
من باید از انرژی هستی استفاده کنم. نباید در تله اعتیاد گیر کنم. مسئله اصلی دنیا ماده و مادیات است و به خاطر این موضوع در اکثر دنیا جنگ است.
با حضور به موقع و خدمت قطعا حال من خوب می شود. باید باور کنی تا آن چه در باورت نمی گنجد را ببینی، تو بخوان تا من اجابتت کنم. کنگره سر زمین اعجاز است؛ سلول شیطانی به سلول الهی تبدیل می شود. با بخشیدن تمام اتفاقات خوب را لمس می کنم ، با بخشیدن از همه چیزهایی که باعث آزار من بود، رها می شوم. بعد از این که باور کردید، کمک کنید ولی تا قبل از آن فقط تحقیق کنید.
لژیون سردار نمایندگی، وادی چهاردهم نمایندگی است. لژیون سردار قوی سه مولفه دارد: کنگره و آقای مهندس و رهایی. آقای مهندس از خیلی چیزها می گذرند تا ما در کنگره راحت باشیم .من همیشه در حال حساب و کتاب هستم و مدام فکر می کنم پول ها چه می شود؟ در صورتی که آقای مهندس هیچ چیزی را برای خودشان نمی خواهند و همه چیز صرف امور کنگره می شود.
کنگره در حال درمان انواع بیماری ها در سطح دنیاست. تاکنون بسیاری از کشورها رسما از آقای مهندس دعوت کرده اند.
و میلیاردها دلار به ایشان پیشنهاد داده اند. رهایی یعنی حرکت از طرف نفرت به طرف عشق. رهجو باید ببخشد، نگاه من باید عوض شود. اگر در کنگره خدمت می کنم باید با مردم اجتماع صلح کنم و باید با خانواده ام خوب رفتار کنم. باید طوری رفتار کنم هر کسی من را می بیند حالش خوب شود. نیار من در دل دیگران است و من باید به دل دیگران چنگ بزنم و نیازم را بیرون بکشم. با بخشیدن دارو، شبه افیونی های بدن به کار می افتد. وقتی می بخشم نباید انتظاری از خداوند داشته باشم. بخشش برای این است که صدای پیغمبر درونم را بشنوم و بخشش برای آشتی با روح است. هستی به دنبال کسی است که به او مسئولیت بدهد.
رهایی یعنی حرکت از طرف نفرت به طرف عشق. رهجو باید ببخشد، نگاه باید عوض شود. جنس خواب من در کنگره عوض شد و کنگره در مورد این مسائل با من صحبت می کند.
- تعداد بازدید از این مطلب :
314