English Version
This Site Is Available In English

اگر شکرگزار نباشم نعمت ذره‌ذره از من گرفته خواهد شد

اگر شکرگزار نباشم نعمت ذره‌ذره از من گرفته خواهد شد

انسان موجودی فراموش‌کار است و بسیاری از وقایع، رویدادها و وضعیت زندگی خود را درگذشته فراموش می‌کند. شاید فراموشی بخشی از طراحی و خلقت انسان توسط خداوند باشد. فراموشی نیز مانند بسیاری از مسائل دیگر، می‌تواند بار مثبت و یا منفی داشته باشد. در بعضی از موارد، فراموش کردن برخی از وضعیت‌ها، مصیبت‌ها و رخدادهای زندگی، می‌تواند برای ما مفید باشد و البته گاهی اوقات نیز ممکن است فراموش کردن برخی رویدادهای زندگی‌مان نتیجه خوبی نداشته باشد. منظور از این جملات این است که بگوییم مصرف‌کننده مواد مخدر، زمانی که درمان می‌شود و به رهایی و آزادی می‌رسد، بسیاری از رنج‌ها، مصیبت‌ها و گرفتاری‌های زمان اعتیاد خود را فراموش می‌کند.

هیچ‌چیز در دنیا وجود ندارد که خدمتی انجام دهد؛ اما بازخورد نداشته باشد، همه‌چیز دوطرفه است. اگر من از خداوند بخواهم که به من نعمت‌های فراوان بدهد؛ اما از آن‌ها استفاده نکنم و شکرگزار نباشم قطعاً آن نعمت‌ها ذره‌ذره از من پس گرفته خواهند شد. روزهای زیادی بود که خیلی هم دور نیستند و من آرزوی روزنه‌ نور برای هدایت خودم داشتم و خداوند نعمت کنگره را در مسیر من قرار داد؛ حال تفکر کنم که آیا به‌واقع توانسته‌ام حق دین خودم را نسبت به حال امروزم در قیاس با حال قبل از کنگره را پرداخت کنم؟ این سؤالی است که من هر روز باید از خود بپرسم و در پی جواب آن باشم تا بدانم کنگره برای من چه کرده و من برای کنگره چه می‌توانم بکنم.

گفت‌وگویی ارزشمند در ارتباط با دستور جلسه «کمک من به کنگره و کمک کنگره به من» با مرزبان همسفر زهرا انجام شد که با هم می‌خوانیم و بهره‌مند می‌شویم.

همسفر زهرا و مسافرشان با تخریب بیست سال آنتی‌ایکس مصرفی هروئین و شیشه وارد کنگره شدند. چهارده ماه با متد DST و داروی OT به راهنمایی مسافر امین سواری و ایجنت همسفر زهرا سفر کردند. هم‌اکنون به‌مدت سه سال و شش ماه است که از بند اعتیاد به دستان پرمهر آقای مهندس آزاد و رها هستند. ورزش مسافر ایشان در کنگره والیبال و شنا و ورزش همسفر زهرا بسکتبال و آمادگی‌ جسمانی است.

طبق دستور جلسه این هفته «کمک من به کنگره و کمک کنگره به من» این موضوع چه تأثیری می‌تواند روی اندیشه یک سفر اولی ایجاد کند؟

به نظر من وقتی یک سفر اولی با آن‌ همه درد و ناامیدی به کنگره می‌آید و با این دستور مواجه می‌شود امکان دارد این سؤال برایش پیش بیاید که آخر من چه کمکی می‌توانم به کنگره بکنم؟ من آمده‌ام مسافرم درمان شود و بروم؛ ولی به مرور زمان که آموزش می‌گیرد و شروع به خدمت‌های کوچک می‌کند متوجه این دستور جلسه می‌شود و می‌فهمد که همان خدمات کوچک یا همان رعایت حرمت‌ها و قوانین، کمکی است که به‌عنوان یک سفر اولی می‌تواند به کنگره بکند و در عوض چندین برابر دریافت می‌کند و در نتیجه به آرامش و حال خوش می‌رسد.

آیا این دستور جلسه می‌تواند برای من حد و مرز بین خدمت و خیانت را روشن کند؟

صددرصد. من زهرا هر چقدر که طبق قوانین و حرمت‌ها قدم بردارم و درست حرکت کنم و فرمانبردار باشم بیشتر دریافت می‌کنم و به حال خوش می‌رسم و همان‌طور که آقای مهندس فرمودند: «اگر یک نخود خوبی یا بدی را در زیر یک کوه بگذاری یک روزی به خودت برمی‌گردد»، اگر من بخواهم در چنین جای مقدسی مخصوصاً الآن که به‌لطف خداوند و آقای مهندس شال مقدس مرزبانی را بر گردنم دارم خدایی نکرده خیانتی به کنگره یا در حق کسی بکنم بالاخره یک روزی یک جایی به خودم برمی‌گردد و این خدمت یک گذرگاهی است که امیدوارم با یاری خداوند بتوانم این گذرگاه را با سرفرازی و موفقیت طی کنم.

هر یک از افراد کنگره چه زمانی می‌توانند ادعا کنند که به کنگره کمک کرده‌اند؟

من فکر می‌کنم زمانی‌که من همسفر طبق قوانین و حرمت‌ها پیش بروم و در حاشیه نباشم و علوم ناب کنگره و آموزش‌هایی که در اختیارم قرار گرفته را بتوانم عملی کنم و موقعی که به آن آرامش واقعی که مد نظر کنگره است رسیده باشم می‌توانم ادعا کنم که ذره‌ای به کنگره کمک کرده‌ام؛ چراکه این‌گونه پیام رهایی در کنگره را به هم‌نوعان خود می‌دهم.

همه ما با ناامیدی و بغض وارد کنگره می‌شویم و کنگره همچون مادری مهربان ما را در آغوش خود گرفته و بغض ما را به لبخند تبدیل می‌کند. اکنون من در قبال این مهر و محبت خالصانه چگونه باید حرکت کنم؟

سؤال بسیار قشنگی است و من‌ را به چند سال قبل برد؛ زمانی‌ با تمام ناامیدی‌ها و بغض‌هایی که داشتم وارد کنگره شدم و الآن که کنگره تمام ناامیدی‌هایم را به امید و بغض‌هایم را به گریه‌هایی از سر شوق تبدیل کرده، من قطعاً خودم را مسئول می‌دانم که باید یک خدمتگزار صدیق باشم و برای پیشبُرد اهداف کنگره و اهداف آقای مهندس، چه از لحاظ مالی و چه معنوی  تلاش کنم و فرمانبردار باشم، هر چند که هر چقدر در این مسیر الهی، جایی که مسافرم، خانواده‌ام، خودم و آرامش واقعی به من برگردانده شد خدمت کنم باز هم به کنگره بدهکارم.

تأثیرگزارترین درس‌های کنگره در طول این مدت که در کنگره۶۰ هستید، برای شما چه بوده است؟

اگر بخوام از تأثیراتی که درس‌های کنگره روی من گذاشته است بگویم قابل شمارش نیستند و بی‌نهایتند؛ اما بزرگترین درسی که من در کنگره گرفتم، اینکه فهمیدم هر چیزی بهایی دارد و من زهرا برای رسیدن به آرامش و حال خوش باید بهای آن را پرداخت می‌کردم تا در مسیر نور قرار می‌گرفتم و این در تقدیر و نامه‌ پیشین من بوده و خواست خداوند که من مسیر تاریکی‌ها را طی کنم تا اکنون راه برایم باز شود و در نتیجه به روشنایی برسم و آرام شوم. یکی دیگر از تأثیرات بزرگی که کنگره روی من گذاشت، درس درست زندگی کردن بود و دیگری دیدن کسانی‌که بدون هیچ چشم‌داشتی، بی‌منت و با جان‌ودل می‌بخشند و به‌دنبال بازپس گرفتن آن نیستند؛ با دیدن چنین افرادی با خودم گفتم من باید هم خدمت معنوی بکنم و هم عضو لژیون سردار شوم و با خواسته‌ قوی که داشتم در حین خدمت در جایگاه مرزبانی به‌لطف خداوند در جایگاه دنور قرار گرفتم و واقعاً هر لحظه خداوند بزرگ را شکر می‌کنم که به من این اذن و اجازه داده شد که در کنگره۶۰ در جایگاه یک همسفر باشم و آموزش بگیرم.

در مورد جمله ذیل احساس خود را بیان کنید.
«دست هایی که کمک می‌کنند با ارزش‌تر از لب‌هایی است که دعا می‌خوانند.»

این جمله‌‌ای است که در کتاب عشق آمده و می‌گوید: «دستانی که کمک می‌کنند، مقدس‌تر از لب‌هایی هستند که دعا می‌خوانند» و جناب سعدی نیز می‌فرماید: «عبادت به جز خدمت خلق نیست/ به تسبح و سجاده و دلق نیست‌.» این اشعار و جملات مصداق جناب آقای مهندس است که با مشکلات زیادی که در ابتدای تأسیس کنگره جلوی راهشان قرار گرفت، باز هم استقامت کردند و با یاری خداوند و استادانشان ادامه دادند و علمشان را در اختیار همه انسان‌ها گذاشتند و آن‌ها را احیاء کردند و قطعاً ایشان الگوی بدون نقصی برای من زهرا هستند که با الگوپذیری از این بزرگ‌مرد من هم باید با تمام توانم خدمت کنم و چه مالی، چه به قلم و چه به کلام در پیشرفت اهداف کنگره ثابت‌قدم باشم و ادامه دهم تا ان‌شاءالله همیشه از خدمتگزاران کنگره باقی بمانم.

کلام آخر:

من زهرا همیشه باید یادم باشد که به کنگره چه داده‌ام و در عوض چه گرفته‌ام. من همیشه و در هر لحظه خدا را هزاران بار شکر می‌کنم و می‌گویم خدایا کنگره جواب کدام کار خوبم بود؟ از آقای مهندس و خانواده ایشان تشکر می‌کنم که این بستر پر از آموزش‌های ناب را برای من همسفر مهیا کردند. از راهنمایانم بسیار تشکر می‌کنم که راه را به من نشان دادند و مانند چراغی در مسیر راه من بودند. از مسافرم و فرزندانم که همیشه در این مسیر پشتیبان و همراهم بودند، تشکر می‌کنم. از خداوند می‌خواهم که مرا یاری کند تا همیشه خدمتگزار کنگره بمانم و با جان‌و‌دل خدمت کنم. از شما خانم مریم تشکر می‌کنم که وقت گرانبهایتان را در اختیار من قرار دادید. به‌امید جهانی شدن کنگره۶۰ و موفقیت‌های آقای مهندس حسین دژاکام.

از مرزبان همسفر زهرا سپاسگزاریم که وقت با ارزش خود را در اختیار سایت نمایندگی قرار دادند و توانستیم از حس‌وحال خوب ایشان و تجربیات ارزشمندشان بهره‌مند شویم. برای این همسفر بسیار مهربان بهترین‌های هستی را از قادر متعال خواستاریم.

طراح سؤال و مصاحبه‌کننده: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر شهناز (لژیون دوازدهم)
عکاس خبری: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون پنجم)
ارسال: راهنما همسفر زهرا نگهبان سایت
همسفران نمایندگی سهروردی اصفهان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .