کنگره را نمیدانم چطور توصیف کنم، کنگره نمیگویم اسم آن را خانه دوم میگذارم. خانهای که پر از آرامش، انرژی و حس خوب است. چند بار مسافرم به من پیشنهاد داد که اگر برای تو امکان دارد با من به کنگره بیا و به عنوان یک همسفر من را همراهی کن و من هر بار یک بهانه جور میکردم؛ چون از حال و هوای کنگره خبر نداشتم. الان حدود ۳ ماه از آمدن من به کنگره میگذرد و من تازه متوجه شدم همان خدایی که فکر میکردم من را نمیبیند، راه نجات را به من نشان داده است. با همسفران دیگر آشنا شدم و قصه زندگی آنها را شنیدم و با نوشتن سیدی و صبر، استقامت و آرامش پذیرفتم، هیچ راهی جز تغییر طرز تفکر قبلی خودم ندارم. از خداوند کمک و یاری خواستم تا من را در حال سختترین کار دنیا که کمک به مسافرم است یاریام دهد و تلخی ناگفتههایی که در دلم به مرور زمان به زخم عمیق تبدیل شده را بیرون بریزم تا بتوانم به همه خالصانه عشق و محبت بورزم.
در روز آمدن من به کنگره مشاوران تازه واردین جرقه امیدی را در قلبم روشن کردند و به من ایستادگی و تحمل در برابر سختیها را آموختند و گفتند؛ مشکلات رحمت الهی است، بعد از سیاهی نوبت روشنایی است و از این عزیزان تشکر فراوان را دارم و همچنین از راهنما خودم نمیدانم واقعا چگونه تشکر کنم که من را دلگرم کرد تا جاده پر پیچ و خم زندگی را با امید طی کنم و نقطه تحملم را بالا ببرم. گذشت و بخشیدن را به من آموختند. امیدوارم تمام کسانی که در باتلاق اعتیاد به سر میبرند با این مکان مقدس «کنگره ۶۰» آشنا شوند و اشکهایی که برای اعتیاد عزیزانشان ریختند، تبدیل به اشکهایی شود که از سر شوق برای رهایی عزیزانشان است. از همه دوستان التماس دعا دارم که مسافرم جذب کنگره شود و اذن الهی صادر شود و خداوند یاریم دهد که تردید و ناامیدی به دلم راه ندهم و به کنگره اعتماد کنم که مسافرم حتما به رهایی میرسد.
نویسنده: همسفر اکرم رهجوی راهنما همسفر آذر (لژیون هشتم)
رابطخبری و ویرایش: همسفر سحر رهجوی راهنما همسفر آذر (لژیون هشتم)
ارسال: همسفر مهدیه رهجوی راهنما همسفر سمیرا (لژیون سوم) دبیرسایت
نگهبانسایت: همسفر راحله رهجوی راهنما همسفر آذر (لژیون هشتم)
همسفران نمایندگی رودهن
- تعداد بازدید از این مطلب :
96