English Version
This Site Is Available In English

آزادی یعنی در کنار هم بودن و ارتباط داشتن

آزادی یعنی در کنار هم بودن و ارتباط داشتن


استاد امین ابتدا سی‌دی در مورد فیلم‌ها و نقش آن‌ها در آموزش صحبت می‌کنند و می‌فرمایند: فیلم‌های هندی پیام‌های جالبی دارد و از همه جلو می‌زنند و یک زمانی که ما به آن‌ها می‌خندیدیم بازیگران بالیوود و هالیوود رفته بودند آمریکا و از بازیگران بالیوود بیشتر استقبال شده بود و خصلت جالبی که دارند این است که دیگران هرچه فکر می‌کنند برایشان اهمیتی ندارد و فیلم خودشان را می‌سازند و جرأت انجام عمل را دارند و یک جمله مهم که در فیلم هندی دیدم این بود که اگر ما با همدیگر باشیم آزاد هستیم یعنی مفهوم آزادی این بود که انسان‌ها در کنار هم جمع بشوند و ارتباط داشته باشند آن زمان آزاد هستند در صورتی که در وهله اول تصور می‌شود انسانی که هیچ‌کس با او کاری نداشته باشد این یعنی آزادی و رهایی.

در واقع اگر کسی باانسان کاری نداشته باشد این اوج درماندگی و بیچارگی او است الحمدلله ما از این نعمت برخوردار هستیم و در کنار هم بودن را داریم تجربه می‌کنیم و یاد می‌گیریم.فیلم‌ها آموزش دارند و کار هنر همین است که آموزش دهد پیشرفته‌ترین کشور دنیا در مقام دنیا بعد از چین هندوستان است بالاترین رشد را دارد و وضعیتش دارد خوب می‌شود و دلیلش این است که مطالب واقعی را می‌بیند و انتقال می‌دهد و آموزش اخلاق می‌دهد در واقع سینمای هند جهان‌بینی آموزش می‌دهد در همه فیلم‌هایشان هم زشتی و پلیدی سرانجام ناخوشی دارد و درستی و راستی به نتیجه می‌رسد همه چیزهایی که ما در کنگره آموزش می‌بینیم به یک پایه نیاز دارد و باید یک سری ویژگی‌ها داشته باشد و از مهم‌ترین ویژگی‌ها این است که ما باید در ابتدا همه چیز را درست بچینیم و این درست چیدن خیلی مهم است بسیاری از انسان‌ها در یاد گرفتن مطالب دچار مشکل می‌شوند.

نه به خاطر اینکه خدایی نکرده کند ذهن هستند یا متوجه نمی‌شوند به این دلیل است که مطالب به صورت پایه‌ای انتقال داده نمی‌شود اگر درست چیده نشود هرچه جلوتر می‌رویم دچار مشکل می‌شویم اگر بخواهیم علمی را یاد بگیریم مثلاً هندسه را یاد بگیریم باید نقطه را خوب بشناسیم صفحه را خوب بشناسیم اگر این را متوجه شویم بقیه کارها راحت می‌شوند اگر راجع به جهان‌بینی بخواهیم یاد بگیریم بایستی نفس را بشناسیم، بایستی عقل را بشناسیم، حس را بشناسیم و روح را بشناسیم بعد دیگر کار راحت می‌شود برای چی یک مفهوم را تعریف می‌کنیم؟ برای اینکه آن را بشناسیم اگر بخواهیم یک مفهوم را بشناسیم باید یک خاصیت داشته باشد بایستی طوری آن را تعریف کرد که با هیچ‌چیز دیگر اشتباه گرفته نشود.

به طور مثال اگر درخت کاج را بخواهم تعریف کنم باید به نوعی تعریف کنم که اگر شما آن تعریف را شنیده‌ای به یکباره به سراغ درخت گلابی نروید اگر تعریف این ویژگی را داشت ما به نتیجه خودمان رسیده‌ایم. پس باید خصوصیات، قابلیت‌ها و ویژگی‌ها را بیان کرد؛ اگر کامل بیان نکرده‌ایم ممکن است این درخت را با درخت سرو اشتباه بگیریم در کتاب ۶۰ درجه آقای مهندس نفس را تعریف کرد راجع به عقل و تکامل عقل صحبت کرد مفاهیم پایه‌ای را آقای مهندس تعریف کرده است و کار راحت شد. بعضی مطالب از آن‌ها تصویر داریم و تعریف آن راحت است مثل کوه، درخت؛ ولی بعضی مطالب هستند که تعریف به تنهایی کافی نیست مثل زیبایی، شجاعت بعضی تعریف‌ها صور آشکار هستند بعضی تعریف‌ها صور پنهان هستند.

درخت تعریف صور آشکار است و می‌توان آن را با انگشت اشاره نشان داد؛ اما روح شهامت شخصیت تعریف صور پنهان است تعریف صور پنهان را ما با انگشت اشاره نمی‌توانیم نشان دهیم بایستی از مدل استفاده کنیم.نفس را تعریف می‌کنیم آنچه تعیین موجودیت می‌کند در ظاهر و باطن و خواسته دارد یادگیری زمانی کامل می‌شود که ما بتوانیم از آن مطلب تصویری در ذهن خود داشته باشیم اگر تصویری به وجود آمد کار راحت‌تر می‌شود و تعریف ۵۰ درصد آن است. حال مدل چیست؟ مدل نفس شهر وجودی است که خواسته دارد درست مانند شهری می‌ماند که مردمش خواسته دارند خواسته‌های نامعقول دارند بعضی‌هایشان حکیم هستند بعضی حکیم نیستند بر اساس نیازهایشان ساختمان می‌سازند مدرسه می‌سازند و..‌.‌. از نفس تصویر دارید؟

اگر بگویند نفس شما سریع می‌روید در یک شهری می‌بینید نفس من اگر وضعش خراب است مثل شهر کابل است یا مثلاً مثل شهر کنعان وضعیت خوبی ندارد و یا وقتی می‌گویند شهر خوب می‌روید در نیویورک در تهران یک تصویر خوبی داریم از آن پس،  می‌آییم یواش یواش روی نفس خودمان تغییراتی ایجاد می‌کنیم  تبدیل می‌شود به یک نفس خوب و یواش یواش امنیت و آرامش به بار می‌آورد در اینجا ما کار را کامل کردیم ابتدا تعریف کردیم سپس از آن تصویر درست کردیم ولی مدل که ما ارائه می‌کنیم باید با آن تعریف همخوانی داشته باشد یک آموزگار خوب برای انتقال یک مطلب باید راجع به پایه‌های علم یعنی کلمات اصلی آن چیزهای کلیدی در مورد اعتیاد مثل مواد مخدر سازگاری DST این‌ها کلمات کلیدی هستند باید خوب بشناسیم.

پس یک معلم خوب اول این‌ها را خوب توضیح می‌دهد و سعی می‌کند مثال‌هایی بزند که تعریف‌ها را برای ما قابل لمس کند اگر یک نفر بخواهد موضوعی را انتقال دهد ولی از آن تصویری نداشته باشد قابل انتقال نیست اگر این پایه‌ها را انجام نداده‌ایم چیز شکسته بسته می‌شود و کسی که چند سال دنبال یک چیزی می‌رود ولی آموزش نمی‌بیند و یاد نمی‌گیرد این به این معنا نیست که خنگ باشد این بدین معناست که آموزگار نتوانسته به آن مطلب را انتقال دهد آموختن و یاد گرفتن پایه‌های پالایش و تزکیه است اگر آموزگاران خوبی داشته باشیم آن ساختار می‌تواند به زودی از مشکلات خارج شود پس باید مطالب را ساده کنیم و قابل فهم کنیم و اگر مطلبی را یاد نداریم باید برگردیم به عقب و یاد بگیریم تا بالا بیاییم؛ اگر انسان چیزی را نداند و نپرسد و سوال نمی‌کند این یعنی آن شخص منیت دارد و اگر در سوال کردن کسی فردی را مسخره کرد آن فرد از کس دیگری سؤال بپرسد.

در مورد کلام الله فرمودند هدف اصلی این است که کلام خدا را بفهمیم تغییرات زمانی اتفاق می‌افتد که یک آیه را متوجه شویم و آن را اجرایی کنیم اگر قرآن را بخوانیم و متوجه بشوی و نتیجه زمانی حاصل می‌شود که معنی اصلی را بخوانیم و برویم معنی اصلیش را یاد بگیریم کتاب آسمانی کتاب زندگی ما بایستی باشد هم آن زندگی. خداوند برای اینکه در کتاب آسمانی مطمئن شود ما مطالب را فهمیدیم مثال‌هایی می‌آورد مثل داستان فرعون راجع به فرعون صحبت می‌کند راجع به قومش صحبت می‌کند و راجع به پیامبران صحبت می‌کند کلماتی مانند شرک، کبر، کفر و نفاق در کلام‌الله زیاد استفاده شده است کلام الله یک کتابی است جاری و مفاهیم آن باید معنا داشته باشد.

پس این کلماتی که کلام الله تکرار شده است در زندگی ما دارد اتفاق می‌افتد و تمام رنج‌ها و مشکلات زیر سر همین‌هاست نور را بشناسیم از تاریکی‌ها خارج می‌شویم و خیلی از بیماری‌ها و تاریکی‌ها برمی‌گردد به کبر و به کفر پس خیلی از مسائل روان را می‌توان ریشه‌هایش را در همین جا پیدا کرد علم با کتاب‌های آسمانی به یک نقطه می‌رسند برای شناختن این‌ها اول بایستی یک تعریف داشته باشیم کبر یعنی انسان در ماهیت خودش را بالاتر و بزرگتر از بقیه انسان‌ها بداند و شرک یعنی انسان در اجرای فرامین خداوند کس دیگری را بگذارد جای خداوند فرمان‌های او را شروع کند اجرا کردن و دستورات او را اجرا کند و او را ستایش کند کفر هم یعنی پنهان کردن اگر کسی چیزی را پنهان کند یعنی کفر.ما یک کفر به خداوند داریم و یک کفر عمومی یعنی اگر کسی خوب تلاش می‌کند و من خوب کار کردن و تلاش او را نمی‌بینم و به او پاداش نمی‌دهم دارم کفر انجام می‌دهم.

نویسنده: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون دوم)
رابط خبری و ویراستاری: همسفر عارفه رهجوی راهنما همسفر سمیه(لژیون دوم)
ارسال: همسفر مهدیه رهجوی راهنما همسفر سمیه(لژیون دوم)
همسفران نمایندگی کریمان

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .