English Version
This Site Is Available In English

نوبت باران محفوظ است

نوبت باران محفوظ است

در خدمت راهنما همسفرپریسا هستیم. تا گفت‌وگویی در مورد دستور جلسه «کمک من به کنگره و کمک کنگره به من» داشته باشیم و شما را به خواندن این گفتگوی ارزشمند فرا می‌خوانیم

مسافر ایشان با چند سال تخریب وارد کنگره شد؛ آخرین آنتی ایکس مصرفی شیره وتریاک.مدت ۱۱ماه ویازده روز با راهنمای مسافر فرزاد اسفندیاری و راهنما همسفر آرزو سفر کردند.مدت رهایی ۵سال وده روز. ورزش والیبال و دارت

اول ازهمه خوشحال هستم که رهجوی کنگره و آقای مهندس هستم. تمام تلاش خدمتگزاران صادق کنگره این است که در زمین بازی که به آنها داده شده بهترین بازی  خودشان را انجام بدهند، چرا که پس از خدمت صادقانه است که حرکت رخ می دهد صادق بودن و درست خدمت‌کردن مسئله مهمی است. روزی بنیان کنگره این محیط را مهیا نمود و رایگان در اختیار ما گذاشت و افرادی آمدند و مسیر را ادامه دادند؛ تا من همسفر توانستم امروز با خیال راحت در جای امن آموزش بگیرم؛ پس ما هم باید اقدام کنیم تا بتوانیم این راه را هموارتر کنیم تا افراد دیگر بتوانند در این مسیر قرار بگیرند و به درمان برسند و از هیچ خدمتی در کنگره دریغ نکنم. خدمت کردن در کنگره،خدمت به بشریت،آینده و ابدیت است.

کسانی که همیشه در حال باز پرداخت آن چه که دریافت نمودند هستند،مانند چشمه زلال هستند و کسانی که هر چه دریافت می‌نمایند؛ در عوض آن هیچ‌گونه پرداختی ندارند، گویی تبدیل به شوره‌زار می‌شوند؛شما چه برداشتی از این پیام دارید؟

انسان موجودی فراموش‌کار است. من نباید هیچ وقت فراموش کنم که با چه حالی وارد کنگره شدم وچه کسانی بودند که به من کمک کردند و این‌ها افرادی بودند که مثل چشمه زلال بودند و آن چیزی که در کنگره آموزش گرفتند؛ به من هم آموزش دادند و علم و دانش را برای خود نگه نداشتند.

اگر آقای مهندس روش DSTرا برای خود نگه می‌داشتند،الان این حال خوش را تجربه نمی‌کردیم. آقای مهندس مثل چشمه زلال هستند که هر چقدر آب از آن برداشت می‌کنی، بیشتر زلال می‌شود. افرادی که چشمه زلال هستند‌؛ همیشه سرشار از انرژی وشادی هستند و‌ اما کسانی که همیشه گیرنده هستند؛ پول،علم ودانش،حال خوش،محبت وچیزهای دیگر را همیشه می‌خواهند، ولی در عوض هیچ‌گونه باز پرداختی ندارند و برای انجام کار شانه خالی می‌کنند این افراد تبدیل به شوره‌زار می‌شوند که همیشه طوفان شن برپا است واین افراد همیشه حالشان خراب است و انرژی ندارندح؛ چرا که این افراد گیاهی نکاشته‌اند که از طوفان شن جلوگیری کنند.

بزرگترین کمکی که کنگره ۶۰ به شما ومسافرتان کرده چه چیزی بوده و چه تغییرات و تبدیلاتی را در خود احساس کرده‌اید؟

کنگره کمک زیادی به من کرده است.به من کمک کرد تا ناامیدی، که بزرگترین ابزار شیطان است را کنار بگذارم و به زندگی وآینده امیدوار باشم، کمک کرد تا راه و رسم زندگی کردن را یاد بگیرم به زندگی تاریک من روشنایی بخشید.بزگترین کمک به مسافرم،دوباره احیا شدن بود و زندگی را به مسافرم بخشید.

کمکی که کنگره به همسفر کرد چه بود و آیا کنگره نیاز به کمک من دارد ؟

کمک کرد تا حال مسافرم را بیشتر درک کنم و زبان من ومسافرم یکی باشد تا مسافرم راحت بتواند سفر خود را انجام دهد.کنگره نیازی به کمک من ندارد، من در اصل به خودم کمک می‌کنم.کمک‌کردن چه مالی وچه خدمتی،کمک به خود فرد است ومن نباید فراموش کنم، اگر من خدمت نکنم،چرخ کنگره از حرکت باز نخواهد ایستاد و اگر من خدمت نکنم مطمئن باشم دیگرانی خواهند آمد و حرکت را ادامه خواهند داد و کنگره هیچ وقت به کمک من نیاز ندارد ومن هستم که همیشه به کنگره نیاز دارم.


کمکی که کنگره به من کرد این بود که آدرس خودم را به خودم داد؛ لطفاً این مطلب را برای ما باز کنید.

در ابتدا، وقتی وارد کنگره شدم؛ اول از همه فکر کردم به خاطر مسافرم به کنگره می‌آیم. آنقدر حالم بد بود که نمی‌توانستم آموزش‌ها را بگیرم. حس‌های من کاملاً بسته بود و در گمراهی کامل بودم؛ ولی وقتی جلوتر آمدم تازه حس‌های من شروع به کار‌کردن کرد.تازه از رفتن به طبیعت لذت می‌بردم. توانسته بودم با افرادی غیر از آشنا رابطه بر‌قرار کنم.

صفت‌های ضدارزشی مثل کینه، منیت،ناامیدی را در خودم شناسایی کنم. آموزش گرفتم که من نماینده خدا هستم، در این کره خاکی و تمام صفات خداوند مثل قطره‌ای از اقیانوس در من وجود دارد؛ ولی من متوجه هیچ‌کدام نبودم و به قول راهنمایم وقتی‌که انگشت اشاره من به طرف دیگران باشد،اول باید یادم باشد که چهار انگشت دیگر به طرف خودم است و اینجا بود که کنگره آدرس خودم را به خودم داد تا بتوانم بیشتر خودم را بشناسم تا بتوانم به خودم کمک کنم.

به نظر شما چه موقع می‌توانم بگویم حسابم با کنگره صاف شده است؟

من هیچ‌وقت نمی‌توانم بگویم حسابم با کنگره صاف شده است. آقای مهندس که بنیان کنگره هستند می‌‌فرمایند:من به کنگره بدهکار هستم، پس من همسفر چه بگویم !نه تنها طلبکار کنگره نیستم؛ بلکه بسیار بدهکار هستم واین لطف و مهربانی خدا است که بر سر من منت گذاشته تا بتوانم خدمت‌گذار بندگانش باشم و بابت این اجازه همیشه سپاس‌گزار وشاکر خداوند هستم. اگر خدمتی انجام می‌دهم قبل از هر چیزی برای خودم و کمک کردن به خودم است.

در کتاب ۶۰درجه زیر صفر استاد سردار می‌فرمایند: همه انسان‌ها برای خدمت و آموزش پا به حیات نهاده‌اند،پس من هیچ وقت حسابم با کنگره صاف نمی‌شود، چرا که من هر روز آموزش‌های زیادی در کنگره کسب می‌کنم  و در کنار عزیزانی هستم که جنس آن‌ها از عشق و محبت است.

جمله نوبت باران محفوظ است، را برای ما توضیح دهید.

کلمه خیلی زیبای که در کنگره خیلی آموزش گرفتم کلمه «صبر»است و راهنمایم همیشه صبر را به من آموزش می‌دادند؛یاد گرفتم که اگر خواسته‌ای دارم و تمام تلاش خود را می‌کنم ولی در نهایت به نتیجه نمی‌رسم، باید صبر را پیشه قرار دهم؛ شاید در آن لحظه و زمان صلاح من در نرسیدن  و نداشتن آن باشد. هر چیزی در زمان و وقت خودش اتفاق می‌افتدو همسفری که در کنگره حضور دارد و مسافر او یا به کنگره نیامده یا درست سفر نمی‌کند؛ باید صبر داشته باشد و اینجا است که باید بگویم نوبت باران محفوظ است.

کلام پایانی:

از خداوند می‌خواهم تا زمانی که توان در بدن دارم بتوانم در کنگره حضور داشته باشم و خدمت کنم. از شما و عزیزان در سایت هم بسیار تشکر می‌کنم و امیدوارم که همیشه سالم باشید.

طراح سوال و مصاحبه‌کننده: همسفر فریده رهجوی راهنما همسفر شیرین(لژیون پنجم)
ویراستار:همسفر طاهره رهجوی راهنما همسفر آسیه (لژیون یکم) دبیر سایت
ارسال:همسفر زری رهجوی راهنما همسفر سودابه(لژیون چهارم) نگهبان سایت
عکاس: همسفر مریم
همسفران نمایندگی عمان‌سامانی شهرکرد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .