شاد بودن ما انسانها به دست خود ماست. شاد بودن اکتسابی است، خود ما تعیین و انتخاب میکنیم که انسان شاد باشیم یا غمگین، به این که در چه مقام و جایگاهی قرار داریم، چقدر مشکل داریم بستگی دارد.تمام انسانها دارای مشکلات عدیدهای هستند و این مشکلات آنچنان در خوبی و شادی تنیده شده که، جدا کردن آنها کار سختی است، نمیتوان گفت غم و اندوه به درد نمیخورد و فقط شاد بودن خوب است.
این دو مکمل همدیگر هستند، اما غم و غصههای الکی انسان را نابود میکند، شادیها زودگذر هستند ولی اثر غم و اندوه طولانی مدت باقی میماند. شاید شاد بودن هم به اندازه غم و اندوه اثر داشته باشد، با این تفاوت که زمان شادی کوتاه و زودگذر است ولی اگر انسان درد داشته باشد هر لحظه چهقدر بر او سخت میگذرد. بهطور کلی شادی امری نسبی و قراردادی میباشد، بستگی به تفکرات و اندیشههای ما دارد.
هرچه خواستههای یک انسان برطرف شود، میتواند موجود شادی شود، همان کن فیکون است. اگر به طرف منفی و ضدارزش گرایش پیدا کنیم به نتیجه منفی و اگر به سمت ارزش حرکت کنیم به نتیجه مثبت خواهیم رسید. وقتی انسان به شادی فکر میکند و شاد زندگی میکند، در جهان دیگر هم شاد خواهد بود و اگر در این جهان، غمگین زندگی کنیم در جهان دیگر نیز غمگین خواهیم بود.
انسان در این جهان هرچه به صراط مستقیم و ارزشها و فرمان عقل نزدیک شود، شرایط خیلی بهتری چه در این جهان و چه در جهانهای دیگر خواهد داشت. مثبت بودن تفکرات و اندیشههای ما از اهمیت بالایی برخوردار است، با این کار خود را خیلی شاد و نیرومند، احساس خواهیم کرد، شاد بودن خود را در دیگران جستوجو کردند اشتباه است، باید در خودمان، در درون خودمان جستوجو کنیم.
در زندگی یاد بگیریم صبر داشته باشیم، آنچه انسان را ویران میکند، نداشتن صبر برای رسیدن به آرزوهای بزرگ است، شاد بودن یک هنر است، امیدوارم این هنر را بیاموزیم و در پی آموزش این هنر زیبا تلاش کنیم.
نویسنده و تایپ و ویرایش: همسفر لاله رهجو راهنما همسفر سمیرا ( لژیون یکم)
ارسال: همسفر فرنوش ( نگهبان سایت)
همسفران نمایندگی حکیم هیدجی
- تعداد بازدید از این مطلب :
94