قبل از کنگره زندگی ما گرفتار دردی بود که فکر میکردیم هرگز از این درد رها نمیشویم؛ چون بارها خواستیم و تجربه کردیم؛ اما به نتیجهای نرسیدیم. زمانی که دیگر به پایان راه رسیده بودیم، نوری در زندگی ما تابیده شد و ما به کنگره راه یافتیم و به باور رسیدیم که راه نجاتی وجود دارد. کنگره کمکهای زیادی به من کرده و باعث شد واژه معتاد از روی همسر من برداشته شود و به او مسافر گفته شود تا من بتوانم همسفر او باشم. کنگره کمک کرد که زندگی آشفته و ناآرام من به آرامشی برسد که حتی از کوچکترین اتفاقات بیشترین لذت را ببرم و باعث شد از بسیاری ضدارزشها که من آنها را ارزش میدانستم دوری کنم و به درون خود بنگرم و عیب و نقصهای خودم را برطرف کنم.
من در کنگره آموزش گرفتم که نباید فراموشکار باشم و یادم نرود که چه روزهای سختی را پشت سر گذاشتهام و اکنون به حال خوش رسیدهام؛ اگر آموزشها و کمکهای کنگره نبود هرگز چنین اتفاقی برای من نمیافتاد؛ پس من باید قدردان و سپاسگزار کنگره باشم، قوانین و حرمتها را اجرا کنم، همیشه در حال خدمت کردن باشم و این را بدانم که اگر خدمت نکنم افراد بسیاری هستند که خدمت کنند؛ ولی من باید برای ماندگاری این آرامش و حال خوبم به خدمت کردن در کنگره مشغول باشم؛ چون به کنگره خیلی بدهکار هستم. زمانیکه خدمت میکنم چندین برابر به خودم برمیگردد و باز این من هستم که سود میبرم. باید شاکر خداوند باشم که اذن ورود به کنگره را شامل حال من کرد. استاد سردار می گویند؛ همه برای خدمت و آموزش پا به حیات نهادهایم؛ ابتدا آموزش و سپس خدمت درست انجام بدهیم. زندگیام احیاء شد و همچنان در حال بازسازی است؛ پس ما هم باید برای پایداری و بازسازی این حیات و زندگی خدمت کنیم و با آنچه که در توان داریم تلاش کنیم و از خدمت مالی و معنوی هر چند کوچک دست برنداریم. امیدوارم آقای مهندس که سازنده این بستر بودند همیشه سالم و سلامت باشند.
نگارش: همسفر نجمه (ک) رهجوی راهنما همسفر سلیمه (لژیون چهارم)
گردآوری: رابط خبری همسفر سودابه رهجوی راهنما همسفر سلیمه (لژیون چهارم)
ویراستاری: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر شکوفه (لژیون اول)
ارسال: راهنما همسفر نجمه (لژیون سوم)
همسفراننمایندگیگنجعلیخان
- تعداد بازدید از این مطلب :
93