قبل از اینکه وارد کنگره شوم غرق در سیاهی و تاریکی بودم و در باتلاق نفس اماره قرار داشتم. نفس اماره به من یاد داده بود که همه را قضاوت کنم؛ باعث شده بود به جای عشق و گذشت، صبر و ایمان دچاریاس و ناامیدی شوم. تا اینکه لطف خداوند شامل حال من شد و اذن ورود من به کنگره صادر شد، تا گوش شنوا و چشم بینا پیدا کنم، قلم در دست بگیرم و هرچه در درون من است؛روی کاغذ بیاورم در حالیکه من زمین شوریدهای بودم و کنگره دستهای بسیاری را به یاری من رساند. زمانیکه در آن مکان مقدس قرار گرفتم، همه به من دست یاری دادند و از روی انسانیت، دوستی و بدون هیچگونه چشم داشتی به یاری من شتافتند. زمانی که وارد لژیون شدم به راهنمای خود تعهد دادم که ناسپاس نباشم و فرمانبردار خوبی باشم. این تعهد و قول باعث شد در کنگره ماندگار باشم. کنگره قدرت سخن گفتن را به من آموزش داد؛ کنگره به من قدرت داد تا ساعتها سیدی بنویسم و با اعتماد به نفس مشارکت کنم و جهانبینی را آموزش بگیرم. تمام آموزشهایکنگره را از طریق استادان و راهنماهای عزیز فرا گرفتم و از طریق این آموزشها از تاریکیهای وجود خود کمکم به روشناییها پناه بردم. کنگره راه خود را به من نشان داد تا چشم باز کنم و به جای نفرت، یاس و ناامیدی نور امید را ببینم. کنگره راه ندانستهها را که بسیار قیمتی است که در هیچ جای دنیا آنها را نمیتوان با پول خرید را به من آموزش داد. حال در برابر کمکهایی که کنگره به من کرد من چه کمکی میتوانم برای کنگره انجام دهم؟ من هیچوقت نمیتوانم زحماتی که کنگره را جبران کنم؛ اما میتوانم حرمتها و قوانین کنگره را به درستی اجرا کنم، فرمانبردار باشم، به موقع در جلسات حاضر شوم و به صحبتهای راهنمای عزیزم گوش بدهم، سیدی بنویسم و سپاسگزار این نعمت بزرگ باشم. از آقای مهندس دژاکام بینهایت سپاسگزار هستم که چنین بستری برای تمام انسانهای دربند اعتیاد و تاریکی فراهم کردند تا حال خوش و آرامش را تجربه کنند. از راهنمای بزرگوار خود خانم مرضیه سپاسگزار هستم که زحمات بسیاری برای من همسفر کشیدند. امیدوارم با خدمت کردن بتوانم گوشهای از محبت اعضای کنگره را جبران کنم.
تایپ: همسفر زیور رهجوی راهنما همسفر مرضیه(لژیون اول)
ویراستار ورابط خبری : همسفر سمانه رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون اول)
ارسال:همسفر زینب نگهبان سایت
همسفران نمایندگی چرمهین
- تعداد بازدید از این مطلب :
106