سلام دوستان مینا هستم همسفر
در ابتدا کمکی که کنگره 60 به من کرد این بود که سلامتی مسافرم را به من هدیه داد؛ در ادامه کمک کرد تا بتوانم با حرکت درست و قرار گرفتن در صراط مستقیم و دوری از ضد ارزشها، از جهل، نادانی و تاریکی که سالهای زیادی درگیر آنها بودم رها شوم. کنگره عشق و ایمان واقعی، بخشش و بخشندگی را در وجودم بیدار کرد و گوهری باارزش به نام حال خوش را به من هدیه داد؛ حال خوشی که هرلحظه آرزوی آن را داشتم. پس اگر تا آخر عمر هم به کنگره خدمت کنم نمیتواند جبران ذرهای از این کمکهای باارزش باشد. حداقل کمکی که میتوانم به این مکان کنم این است که پیرو قوانین و حرمتهای آن، رهجویی فرمانبردار و خدمتگزاری خوب هم از لحاظ مادی و هم از لحاظ معنوی باشم تا بتوانم بهعنوان قطره کوچکی در مسیر پیشبرد اهداف این اقیانوس بزرگ قرار بگیرم تا کنگره برای نسلهای بعد از من توانمندتر بماند. دیگران کاشتند و ما خوردیم، ما هم بکاریم تا دیگران بخورند. به امید روزی که کنگره جهانی شود و همه اهداف آن به ثمر بنشیند.
سلام دوستان سهیلا هستم همسفر
استاد سردار میفرمایند: «باید بدانیم که ما همه برای خدمت و آموزش پا به حیات نهادهایم؛ ابتدا آموزش و سپس خدمت درست انجام بدهیم و در این راه بسیار وقت لازم است.» انسان موجودی است فراموشکار و بسیاری از وقایع و وضعیت زندگی گذشته را فراموش میکند. با این دستور جلسه به گذشته برمیگردم که در چه تاریکی گیر افتاده بودم و رهایی از آن را امری غیرممکن میدانستم. کنگره 60 به من علمی را آموزش داد که مفهوم اعتیاد را درک کردم و راه و رسم زندگی کردن را به من آموخت. کنگره به کمک من نیازی ندارد؛ اگر کمکی میکنم در اصل کمک به خود، دیگران و کمک به تمام بشریت آینده و ابدیت است. خدمت میتواند مادی یا معنوی باشد و این خدمت، بندگی کردن در سیستمی دقیق، منظم و الهی است. با خدمتها به آرامش و حال خوش میرسم و احساس میکنم که هستم، وجود دارم و وجودم میتواند در هستی مثمر ثمر باشد.
سلام دوستان شریفه هستم همسفر
در مورد دستور جلسه کمک کنگره به من و کمک من به کنگره میتوانم بگویم که همه ما برای خدمت و آموزش پا به حیات نهادهایم و کنگره هر دو آن را دربر دارد؛ البته خدمتی که من در ظاهر به کنگره 60 میکنم، ابتدا خدمتی به خود و سپس خدمت به این مکان است؛ زیرا در خدمت کردن آموزش میگیرم، با گرههای وجودی خود آشنا میشوم و سعی میکنم آنها را برطرف کنم. من هیچوقت نباید دوران قبل از ورودم به کنگره را فراموش کنم و یادم نرود که با چه حال خرابی وارد شدم و اکنون در چه شرایطی هستم. بهجرئت میتوانم بگویم نظیر آموزشهای نابی که در کنگره 60 وجود دارد هیچ کجا پیدا نمیشود. در ابتدای ورودم ضد ارزشهایی ازجمله منیت، قیاس کردن، ناسپاسی کردن، دروغ گفتن، توقع بیجا داشتن، حسهای منفی و ترسهای زیادی داشتم که روی خواب شبانه من تأثیر گذاشته و باعث شده بود شبها خواب خوبی نداشته باشم و ساعتها بیدار بمانم؛ ولی با وارد شدن به این مکان مقدس و بهشت زمینی، شجاعت، شکرگزاری، حسهای مثبت، خواب راحت، بخشش، عشق بلاعوض، صراط مستقیم، احیای مسافرم، خود و فرزندانم به من اهدا شد و همچنین علم زندگی کردن و زیبا زندگی کردن را به من آموزش داد. کنگره به من نیروی جوانیام را برگرداند زیرا وقتی متوجه شدم مصرفکننده دارم؛ احساس میکردم که دیگر هیچچیزی برای من معنا و لذتی ندارد و خوشحالکننده نیست و تمام حسهای خوبم بستهشده بود و در بیشتر مسائل در نفس اماره قرار داشتم؛ ولی خدا را شکر الآن نسبت به قبل خیلی تغییر کردم و باید همچنان تلاش کنم تا به قدرت تشخیص بیشتری برسم. هرچه از دریافتها و نعمتهای کنگره 60 بگویم کم گفتهام! اکنون باید بنشینم و قیاس کنیم که کنگره به ما چه داده است و ما به کنگره چه دادهایم؟ آقای مهندس حسین دژاکام، بنیان کنگره ۶۰ میفرمایند: من کلی به کنگره بدهکارم؛ پس ما دیگر چه میتوانیم بگوییم؟ اگر خدمتی انجام میدهیم؛ نه برای جبران بدهی بلکه باید از روی عشق و محبت باشد.
سلام دوستان سمیرا هستم همسفر
در مورد این دستور جلسه باید بگویم که کنگره 60 نیازی به کمک من ندارد اما من در آموزشهای آن آموختم که دیگران کاشتند و ما خوردیم، ما بکاریم تا دیگران بخورند. همین یک جمله برای من کافی است. کنگره 60 کمک زیادی به من کرده است و همیشه این امید را به من داده که در تمام مسائل زندگی، نوبت باران محفوظ است. از خود بگویم که با دنیایی از خشم، کینه، نفرت، قضاوت بیجا و غیبت پا به این مکان مقدس گذاشتم اما در کنگره دوباره متولد شدم و در حال رشد و تربیت هستم. کنگره به من کمک کرد که بیدار شوم و به ارزش وجودی خود پی ببرم و بدانم حتی اگر در قعر تاریکی و ظلمات هستم میتوانم تغییر کنم و به بالاترین درجه انسانیت برسم و کمک دیگرش این بود که علم و هنر درست زندگی کردن را به من یاد داد؛ آموخت که مسئولیتهای خود را قبول کنم و در جهت خواستههایم تلاش و حرکت کنم نه اینکه دائم طلبکار خداوند باشم و اما خدمت ما به کنگره همانند قطره در مقابل اقیانوس است و من همیشه مدیون و بدهکار این مکان مقدس میمانم.
سلام دوستان شهلا هستم همسفر
منظور از این دستور جلسه این است که بگوییم مصرفکننده مواد مخدر یا همسفر زمانی که به رهایی میرسد بسیاری از مشکلات، رنجها و گرفتاریهای زمان اعتیاد را فراموش میکند و از یاد میبرد که در چه وضعیت و جایگاهی بوده و چه کسانی به او کمک کردهاند تا به رهایی و حال خوش برسد. اگر خوب فکر و دقت کنیم میبینیم که بدون کمک دیگران حتی قادر به تأمین نیازهای اولیه خود نیستیم؛ اما برای درمان اعتیاد، نقش این یاری و کمک بسیار پررنگتر است. کمکهایی که کنگره 60 به من کرده است بسیار زیاد است و در این مدتی که وارد این مکان شدم تغییرات زیادی در صور پنهان خود داشتم؛ یکی از آن تغییرات این است که بر ذهن خود نسبت به قبل مسلطتر شدهام و ترسهای زیاد، افکار پریشان و نگرانکننده و اضطراب داشتم؛ بسیار ناامید، سردرگم، عصبی و پرخاشگر بودم ولی تمام حسهای منفی درون من خیلی کمرنگ شده است و میتوانم زمانی که مشکلات زیادی برایم پیش میآید خود را کنترل و مدیریت کنم و با بیشتر ترسهای خود مقابله کردهام؛ مثلاً ترس از حیوانات و مشارکت کردن داشتم، بسیار دختر کمحرف، ساکت و خجالتی بودم ولی به شکر خدا اکثر صفات بدی که داشتم با کمک آموزشهای کنگره، سیدیها و راهنمایم برطرف یا کمرنگتر شده است. در اینجا تمام کمکها بهصورت رایگان در اختیار ما همسفران و مسافران قرار میگیرد تا به رهایی برسیم، اعتیاد را درمان کنیم و خود را بشناسیم؛ حال در مقابل این فهرست طولانی، من به کنگره چه کمکی کردهام؟ اولین خدمت ما به این مکان این است که قدرشناس و سپاسگزار کمکهایی باشیم به ما شده است و آنها را درک و احساس کنیم؛ اهمیت آن را بدانیم و در جهتی حرکت کنیم که کمکهایی که به ما شده به هدر نرود و طوری رفتار کنیم که راهنمای ما از ما راضی و خشنود باشد؛ در صراط مستقیم باشیم و در ادامه به جایگاه راهنمایی و جایگاههای دیگر برسیم تا ما هم بتوانیم به اشخاص دیگری که در تاریکی هستند کمک کنیم تا آنها هم به رهایی و حال خوش برسند.
رابط خبری: همسفر مینا رهجوی راهنما همسفر پریسا (لژیون بیست و پنجم)
ویراستار: همسفر صفورا رهجوی راهنما همسفر مرجان (لژیون بیستویکم)
ارسال: همسفر پگاه خدمتگزار سایت
همسفران نمایندگی شیخبهایی
- تعداد بازدید از این مطلب :
273