راهنما همسفر مینا و راهنما مسافر پژمان از شهریور سال ۸۹ با آنتیایکس شیشه و متادون، از طریق پیگیریهای راهنما همسفر مینا دررابطهبا درمان اعتیاد به شیشه، با جستوجو در سایت با کنگره۶۰ آشنا شدند و از اردیبهشت سال ۹۰ به مدت بیست و یک ماه به کمک راهنمایان مسافر مهدی زارع و همسفر نجمه سفر کردند و در حال حاضر به مدت ده سال و یازده ماه و بیست روز است که از دام اعتیاد آزاد و رها هستند و در ادامه مصرف سیگار داشتند که به مدت هفت سال است که از بند نیکوتین هم آزاد و رها هستند. رشته ورزشی این دو راهنما در کنگره همسفر مینا دارت و مسافر پژمان والیبال است.
دررابطهبا دستور جلسه «کمک من به کنگره و کمک کنگره به من» مصاحبهای را با راهنمایان همسفر مینا و مسافر پژمان ترتیب دادهایم که نظر شما را در ادامه به آن جلب میکنیم.
بهنظر شما بزرگترین و کوچکترین کمک کنگره به زندگی شما چه بوده است؟
راهنما همسفر مینا:
تا قبل از اینکه متوجه شوم که مسافرم مصرفکننده است یا حتی بعد از آن که زندگی میکردم، اصلاً زندگیکردن را بلد نبودم و کنگره به من یاد داد که صور پنهان و آشکار انسان چیست؟ جهانآفرینش چگونه جایی است، قرار است که چه اتفاقی برای من در جهانآفرینش بیفتد، چگونه ادامه دهم یا حرکت و زندگی کنم؛ کوچکترین کمک کنگره به من درمان اعتیاد مسافرم بود.
راهنما مسافر پژمان:
من از زمانی که درست سفرکردن را شروع کردم، رفتهرفته با بازشدن حسهای درونی، پنجره نگاهم نسبت به تمام امور و روابطی که در اثر اعتیاد رو به نابودی بود، تغییر کرد و بهموازات آن با آموزشهای جهانبینی و با علم اندازهها، در زندگی آشنا شدم که به بزرگتر شدن شهر وجودی من کمک شایانی کرد و در ادامه با خدمتکردن، بندها یکبهیک شروع به بازشدن شد که همه اینها باعث شد، من و خانوادهام را بهطرف آرامش و تحکیم ساختار خانواده سوق دهد و امیدوارم تا همیشه ادامهدار باشد.
باتوجهبه اینکه شما جایگاههای خدمتی مختلف را تجربه کردهاید، کدام خدمت بیشتر باعث رشد و کمک شما به دیگران شده است؟
راهنما همسفر مینا:
در هر جایگاه خدمتی کنگره یک آموزش و رشد وجود دارد؛ ولی جایگاه خدمتی که بسیار در رشد من کمک کرد، جایگاه راهنمایی بود؛ زیرا که انسان را با یکسری آدمها روبرو میکند که حس آنها با ما مشترک است و در لژیون آیینه راهنما هستند و راهنما درعینحال که با انتقال آموزش، راهنمایی میکند؛ اول برای خودش مرور و در او نهادینه میشود، دوم اینکه بهواسطه کسانی که در لژیون هستند، میتواند گرههای درونی خود را پیدا کند و به رشد و دانایی برسد.
راهنما مسافر پژمان:
قطعاً هر خدمتی که بتواند، در بهبود اوضاع و شرایط من مؤثر باشد، از من یک خدمتگزار برای کنگره میسازد که تمامی خدمتها در این امر تأثیرات بسیاری دارند؛ اما لذتبخشترین آنها خدمات مالی (هرچند اندک) و در کنار آن جایگاه راهنمایی است.
بهنظر شما چه زمانی حساب اعضا با کنگره صفر میشود؟
راهنما همسفر مینا:
حساب اعضا با کنگره هیچگاه صفر نمیشود. وقتی در مورد این دستور جلسه و جایگاههای خدمتی که انجام دادهام فکر میکنم، احساس خوشبختی میکنم که جایگاههای خدمتی متفاوتی به من داده شد. ما آموزش میگیریم و در قالب خدمت، آموزشها را عملی میکنیم تا ببینیم که چندمرده حلاجیم. وقتی یک جایی گیر میکنم، با نذر و شرکت در قانون یازده یا گلریزان که به من اجازه داده شده است، مشارکت میکنم و این پول من میتواند، برای یک لیوان چای، یک آجر یا یک صندلی صرف کنگره شود. واقعاً همینکه به من اجازه داده شود تا در بهدستآوردن حال خوب یک نفر که حال خراب دارد و با ناامیدی و مشکلات وارد کنگره شده است، نقش داشته و سهیم باشم؛ برای من بسیار باارزش است. کنگره جایی هست که به ما اجازه میدهد با خدمت مادی و معنوی به مخلوقین خداوند کمک کنیم. من همیشه از کنگره دریافت داشتم و هیچگاه حسابم با کنگره صفر نمیشود و فقط سپاسگزارم و باید در رفتار، کردار و عمل آنقدر درست رفتار کنم که بتوانم سرم را بالا بگیرم و الگوی خوبی برای دیگران باشم.
راهنما مسافر پژمان:
بارها از آقای مهندس شنیدهام که میفرمایند: «هیچکدام از شما با کنگره حسابی ندارید» اما خودمان میدانیم که کنگره چه تغییراتی در تمام زندگی ما ایجاد کرده که با هیچ آموزش و درآمدی، بیرون از کنگره این امر مهیا نمیشد و همیشه این روند ادامه خواهد داشت. من باتوجهبه این موضوع بعید میدانم که بتوانم، زمانی این حساب را صفر کنم؛ زیرا انجام خدمات اول برای تغییر درست خود ماست.
سخن شما با اعضایی که بهخوبی سفر نمیکنند و یا در سفر دوم در کنگره حضور پیدا نمیکنند، چیست؟
راهنما همسفر مینا:
برای این دوستان دعا میکنم که راه را پیدا کنند، چراکه برای انسانها یک فرصتهایی هست که قدر آن موقعیت را به دلیل دانایی کمی که دارند، نمیدانند و ممکن است دیر شود. باید برای تغییر یاد گرفت و حرکت کرد. ما در بعد زمین یک مدتزمان محدودی را فرصت داریم، برای همین ثانیهها و دقایق باید برای ما ارزشمند باشد و باید درست حرکت کنیم و این بعد از حیات را از دست ندهیم. کنگره یکی از این جاهایی هست که موقعیت بزرگی را در اختیار آدمها قرار میدهد و اذن آن برای بعضی صادر میشود و حتماً ما یک چیز بزرگی در درگاه خداوند داشتیم که وارد کنگره شدیم و امیدوارم تا دیر نشده راه را پیدا کنند.
راهنما مسافر پژمان:
مثالی در کنگره هست که میگوید: هرکس چای کنگره را خورد، چارهای جز سلامت و حال خوب ندارد؛ یعنی مصرفکنندهای که وارد کنگره شد، باید درست سفر کند و حال خوب را تجربه کند وگرنه دیگر مصرف مواد هم برایش عذابآور خواهد بود. متأسفانه بعضی افراد به دلیل ترکهای غلط و پیاپی، باوری به درمان و انگیزهای برای حرکت ندارند که اگر در کنگره ماندگار شوند، رفتهرفته با دیدن الگوها حرکت را شروع میکنند و خود نیز الگوی درستی میشوند و قطعاً در سفر دوم و خدمت بسیار تأثیرگذار خواهند بود.
یکلحظه تصور کنید که شما اجازه حضور در کنگره۶۰ را نداشته باشید، حس خود را در مورد زندگی بدون کنگره بیان کنید.
راهنما همسفر مینا:
با خواندن این سؤال بغض کردم، برای من زندگی بدون کنگره مفهوم ندارد و اصلاً نمیتوانم به آن فکر کنم؛ چون کنگره جز زندگی من است و امیدوارم تا زمانی که نفس میکشم، سرباز خوبی برای آقای مهندس و کنگره باشم و هر جا نیاز باشد، خدمت کنم و هر جا نیاز نباشد؛ با سیدی نوشتن و یادگرفتن، با کنگره زندگی کنم.
راهنما مسافر پژمان:
من همه سعی خودم را میکنم که این اتفاق نیفتد. کنگره هیچوقت کسی را برای همیشه اخراج نمیکند؛ مگر اعمال خودم، باعث دوری من از کنگره شود. من تا الان به این موضوع فکر نکردم و هیچوقت نمیخواهم این حس را تجربه کنم.
هدف شما از تلاش دررابطهبا شکلگیری کنگره در شهر نائین چه بود؟
راهنما همسفر مینا:
همیشه با طیکردن مسافت زیاد نائین به اصفهان برای آموزش و خدمت، به این فکر میکردم که بسیاری از افراد دوست دارند به کنگره بیایند؛ ولی بهدلیل مسافت زیاد و نیز گاهی مسئله مالی نمیتوانند به اصفهان بیایند و به نمایندگی در نائین فکر میکردم تا اینکه آقای مهندس اجازه دادند که در نایین هم شعبهای راهاندازی شود و بهدلیل اینکه نائین راهنماهایی داشت که سالها به میبد و اصفهان میرفتند و شهر نائین این پتانسیل را داشت، دیدهبانهای محترم هم تصویب کردند. خدا را شاکر هستم که ماهم توانستیم در نمایندگی نائین خدمت کنیم و نقش کوچکی در این راستا داشته باشیم.
راهنما مسافر پژمان:
ما بهدلیل اینکه سالها برای درمان و خدمت مسیر زیادی را بهسختی برای آموزشگرفتن طی میکردیم، همیشه آرزو داشتم که این تغییرات معجزهآسا برای همشهریان و عزیزانم، قابلدسترستر باشد و چون عزیزان دیگری، هم حس ما بودند، بهاتفاق برای انجام این مهم تلاش کردیم که با یاری خداوند و کمک آقای مهندس و تکتک اعضای پیشکسوت، این اتفاق در نائین رقم خورد و این یکی از بزرگترین افتخارات زندگی ماست.
کلام پایانی
راهنما همسفر مینا:
خداوند سایه آقای مهندس را بر سر ما نگه دارد و انشاءالله که لایق شاگردی آقای مهندس و الگوی خوبی برای معرفی کنگره۶۰ باشم و تا زمانی که نفس میکشم خدمت کنم و از شما بابت این مصاحبه سپاسگزارم.
راهنما مسافر پژمان:
امیدوارم همیشه قدردان دستاوردهای کنگره باشیم و بتوانیم، این قدردانی را انتقال دهیم. با سپاس از شما که برای انجام این مصاحبه زحمت کشیدید. امیدوارم مفید فایده واقع شود.
طراح سؤال و مصاحبهکننده: همسفر زینب رهجوی راهنما همسفر مینا (لژیون دوم)
عکس: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر محبوبه (لژیون اول)
ارسال: راهنمای تازهواردین همسفر سمانه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی نائین
- تعداد بازدید از این مطلب :
145