چهارمین جلسه از دوره سوم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی دلیجان با استادی همسفر فاطمه، نگهبانی موقت همسفر فاطمه و دبیری موقت همسفر سعیده، با دستور جلسه «کمک من به کنگره و کمک کنگره به من» روز چهارشنبه ۲۶ دیماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سپاس از خداوند متعال که مجددا توفیق حضور در شعبه دلیجان را به من عنایت کردند و تشکر از ایجنت محترم خانم الهام که اجازه خدمت در این جایگاه را به من دادند و همچنین تشکر از گروه مرزبانی دارم. باید بدانید که در درون هر یک از این دستور جلسات پیامی نهفته است. دستور جلسه این هفته در واقع حرف و بار معنایی بالایی دارد که آن را درون خودش نهفته کرده است که بارزترین آن این است که کنگره ۶۰ همه ما را به خودمان نشان داده است؛ یعنی در درجه اول درس خودشناسی را به ما داده و در کنار آن درس خداشناسی، قدرشناس بودن، درس گذشتن، بخشش داشتن اینها تجربیات کمی نیست؛ شاید ما سالها زمان لازم داشتیم تا به این تجربیات تلخ و شیرین برسیم، اما کنگره ۶۰ آمده است و اینها را آرام آرام و پله پله در قالب عشقی که به ما میدهد به ما آموزش داده است. یک روز فردی به نام حسین دژاکام میآید و تجربیات خود را به عنوان آموزههایی که واقعاً از جنس عشق است به انسانهایی میبخشد که هیچ شناختی از آن ندارد. از نظر من این خیلی مهم است و اولین کاری که انجام شد و عشقی که به همه انسانهای مصرف کننده هدیه کردهاند این است که بدون اینکه هر یک از آنها را بشناسند، ولی از روی عشق و محبت همه آن داشتههای خود را بخشیدند و متد DST را پایه گذاری کردند.
گاهی فکر میکنم، جناب آقای مهندس صحبتی دارند و شعری که همیشه میخوانند تو نیکی کن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز، و ایشان میفرمایند: که در شعر مصرع دوم را حذف کنید. شما فقط نیکی کنید و در دجله بیاندازید و ایشان واقعا همین کار را کردند و الان نتیجه و بازدهی را بعد از ۲۶ سال تلاشی که کردند دریافت کردند چون واقعا از تمام وجود خود بخشیدهاند. همه ما در زندگی خود قبل از کنگره یک تاریکی را سپری کردهایم. ما به واسطه این ظلمت و تاریکی مسافرهای خود را نمیدیدیم. خانوادگی زندگی میکردیم ولی یکدیگر را نمیدیدیم، حرف یکدیگر را متوجه نمیشدیم، مدام به دنبال مقصر میگشتیم و تمام مشکلاتی که در روزمرگی ما وجود داشت همیشه انگشت اتهام ما به سمت طرف مقابلمان بود. این باعث میشد که مدام در ذهن خود جنگ اعصاب داشته باشیم و درگیر باشیم و با یکدیگر دعوا کنیم. کاری که کنگره کرد باعث شد ما با هم هم حس شویم. تا قبل از آن حسهای ما بسته بود وقتی آمدیم اینجا آن کورسوی امید در ما جرقه زد و با ورود ما لطفی که راهنمای تازه واردین به ما میکند و سخنان جناب مهندس را به ما بازگو میکند، همین باعث میشود نور امیدی درون ما به وجود بیاید و این نور تا جایی ادامه پیدا میکند که ما با مسافر خود همراه میشویم. آموزشهای یکسان را با یکدیگر دریافت میکنیم و به واسطه همین آموزشها دیگر این بحث و جدلها بین ما نیست و حسهای ما با یکدیگر مشترک شدهاند.
گاهی فکر میکنیم چرا ما با دیگران فرق میکنیم زیرا مسیر ما از آنها جدا شده است. کاری که کنگره برای ما کرده این است که باعث شده ما از ترسهایمان بگذریم و عبور کنیم از هر آن چیزی که تا قبل از کنگره از آن میترسیدیم. حالا با جسارت تمام پیش میرویم. مصرف کنندههایی که به کنگره ۶۰ میآیند تا قبل از ورود به کنگره ۶۰ از اعتماد به نفس خیلی پایینی برخوردار بودند شاید وجه اجتماعی خوبی نداشتند و در شرایط مناسبی نبودند. اکثر مصرف کنندهها در چنین شرایطی بودند ولی کنگره ۶۰ کاری میکند که همه مصرف کنندهها اعتماد به نفس میگیرند در مسیری قرار میگیرند که آن مسیر درست است و با آموزشهایی که میگیرند باعث میشود اعتماد به نفس آنها بالا برود و خود واقعی را پیدا کنند و بدانند چه نیرو و توانایی هایی درونشان بوده که نمیدیدند. آنقدر تغییر میکنند که اطرافیان فکر میکنند که این شخص کجا میرود و چه آموزشی میگیرد که اینقدر رفتارش متفاوت و متعادل شده و این خیلی واضح است. حالا هم خود ما این را متوجه میشویم هم کسانی که ما را از بیرون میبینند. در واقع چیزهایی که مصرف کنندهها در سفر و با همسفران یاد میگیرند چیزهایی باشد که شاید من فکر میکنم در مقابل درمان اعتیاد آنها مثل یک در مقابل هزار باشد. آموزشهایی که اینجا به واسطه سیدیها و آموزشهایی که راهنماها میدهند، ما حتی از رهجوها و هم لژیونیهای خود آموزش میگیریم. کوچکترین اتفاق در کنگره آموزش گرفتن است. زیرا روش کنگره الگوبرداری است. همه اینها باعث رشد ما و مسافران ما شده و روی ما تاثیر می گذارد و ما ارتقا پیدا کنیم و شاید هیچ کجای دنیا اینها را نتوانیم پیدا کنیم و پیش هیچ تراپیستی نتوانیم این حال خوب را پیدا کنیم. حال باید در قبال آن چه کنیم؟ خداوند همیشه میفرماید اگر قدردان آن چیزی که به شما عطا شده است نباشید آن چیز از شما گرفته میشود و آن بالاترین عذاب میتواند برای بنده باشد.
تایپ: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر الهام (لژیون دوم)
ویرایش: همسفر صدیقه رهجوی راهنما همسفر پریسا (لژیون اول)
عکاس: راهنمای تازه واردین همسفر کوثر
ارسال: همسفر سعیده رهجوی راهنما همسفر الهام (لژیون دوم)
همسفران نمایندگی دلیجان
- تعداد بازدید از این مطلب :
179