از روزی که به یاد دارم با مردی زندگی میکردم که اعتیاد داشت و بهسبب اعتیادش مشکلات زیادی را در زندگی فراهم کرده بود. همیشه زندگیام را پوچ و تو خالی میدیدم؛ ولی وقتی با کنگره۶۰ آشنا شدم فهمیدم خداوند چقدر مرا دوست داشته که راه کنگره بهواسطه اعتیاد مسافرم به زندگی من باز شد. وقتی به این مکان مقدس آمدم همه از روی انسانیت و دوستی یاریام کردند و مرا با آغوش باز پذیرفتند. من در کنگره یاد گرفتم علاوهبر خودم باید بقیه هم برایم مهم باشند؛ یاد گرفتم مسافری که با او زندگی میکردم مجرم نبوده؛ بلکه بیمار بوده و از سر نیاز جسم و روانش به سراغ مواد مخدر میرفت. من درک کردن را در کنگره۶۰ یاد گرفتم.
کنگره به من کمک زیادی کرده و مهمترین کمک این بود که مسافرم را از بند غول اعتیاد رها کرد و آرامش را به زندگی من آورد؛ اما من با وجود اینکه در لژیون سردار شرکت کردم میدانم که نتوانستهام برای کنگره کاری انجام دهم؛ چون کمک من در برابر کمک کنگره بسیار اندک است. الآن که بهلطف خداوند در کنگره هستم خیلی دوست دارم به دیگران یاری برسانم و تشنه خدمت در کنگره هستم؛ چراکه آموختم: «دستهایی که کمک میکنند، مقدستر از لبهایی هستند که دعا میکنند.»
خداوند را هزاران بار شکر میکنم که به کنگره آمدم. از آقای مهندس برای زحمات بیدریغشان و اینکه زندگیشان را وقف کمک به در راهماندگان کردهاند بسیار سپاسگزارم. از راهنمایم همسفر زهرا تشکر میکنم که به من کمک کردند تا بتوانم با حال خوب در کنگره گامی برای خدمت بردارم.
نویسنده: همسفر طوبی رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون یازدهم)
رابط خبری: همسفر فاطمه (ع) رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون یازدهم)
ارسال: همسفر شهناز رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون چهارم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی سهروردی اصفهان
- تعداد بازدید از این مطلب :
838